تاجیکستان با توجه به مرز طولانی و بیش از 1300 کیلومتری و قرابتهای وسیع و همه جانبه با افغانستان، بدون شک در نقطه ثقل این نگرانیها قرار میگیرد؛ کما این که در سه حادثه تروریستی اخیر در این کشور، بیش از ده نفر کشته شدند که البته حدود نیمی از آنها شهروندان چینی بودند.
اما در رابطه با تحولات و تنشهای اخیر مرزی میان افغانستان و تاجیکستان به چند نکته مهم میتوان اشاره کرد؛
الف) با توجه به این که تا کنون هیچ گروه و یا جریان نظامی مسئولیت این حملات را بر عهده نگرفتهاست، در مورد انگیزه و عاملان این حرکت گمانهزنیهای متفاوتی وجود دارد. برخی این تحولات را با انگیزههای افراطگرایانه از سوی برخی جنبشها و تشکلهای مستقر در شمال افغانستان مانند داعش خراسان، انصارلله(معروف به طالبان تاجیکستان) و یا حزب اسلامی ترکستان، مرتبط دانستهاند. در این مورد به احتمال بَرهم خوردن توافقات و نارضایتی این گروهها از نحوه تعامل با طالبان و یا خیزش در سایه ضعف و تشدید اختلافات درونی طالبان، اشاره شده است.
اما انگیزههای ضد طالبانی هم میتواند در ایجاد این تحرکات موثر باشد، چنان که در وجه داخلی از جبهه مقاومت ملی و در وجه خارجی، از پاکستان به عنوان عوامل احتمالی محرک این تنشها نام برده شده است. در مورد اول بهبود نسبی روابط تاجیکستان با طالبان در ماههای اخیر و در رابطه با مورد دوم، بالا گرفتن تنشها میان طالبان و اسلامآباد این گمانهزنی را تقویت میکند.
اهداف ضد چین و در واقع چین ستیزانه را هم باید در زمره این انگیزهها قرار داد. هدف قرار دادن پروژهها و اتباع چینی در حداقل 2 عملیات از سه عملیات تروریستی اخیر، خود میتواند گویای همین انگیزه باشد.
در نهایت این باور هم وجود دارد که این تحرکات ممکن است در راستای آغاز یک جنگ نیابتی جدید در افغانستان و منطقه شکل گرفته باشد. در این راستا بحث توجه ویژه امریکا و شخص ترامپ به چین و یا حتی دردسر سازی برای روسیه در حیات خلوت این کشور یعنی منطقه آسیای مرکزی، و در سطحی پایینتر، اقدامات پاکستان برای تضعیف موقعیت طالبان در آسیای مرکزی، مطرح است. استفاده مهاجمان از تسلیحات متنوع و پیشرفته و حتی پهبادهای نظامی، این گمانهزنی را بیش از پیش تقویت میکند.
ب) در رابطه با تاثیر این تنشها بر روابط طالبان و تاجیکستان میتوان به واکنش دوشنبه و کابل در قبال این تحولات توجه نشان داد. اگر چه لحن و واکنش مقامات تاجیکستان بعد از سومین حمله تاحد زیادی به سوی تندی و هشدار گرایش نشان داده است، اما از مجموع مواضع دو طرف میتوان استنباط کرد که هیچ کدام مایل نیستند که در حال حاضر مسیر روابط رو به پیشرفتشان با خللی مواجه شود. بنابر این ممکن است در کوتاه مدت سطوح همکاریهای امنیتی میان دو کشور افزایش پیدا کند؛ البته در شرایط ناکامی در مهار این وضعیت و تداوم تنشها و حملات، روابط بلند مدت با بی اعتمادیها و پیچیدگیهای فزایندهای همراه خواهد شد.
ج) در سطوح منطقهای این رخدادها برای دو کشور چین و روسیه بسیار با اهمیت خواهد بود. قرابت تاجیکستان با مرزهای دو استان مهم و امنیتی تبت و سین کیانگ و همچنین نقش چین به عنوان مهمترین شریک تجاری تاجیکستان، به خوبی اهمیت تاجیکستان در معادلات منطقهای چین را بازگو میکند، ضمن آن که افغانستان نیز به جدیدترین کانون سرمایه گذاری پکن تبدیل شده است. دقیقا بر چنین مبانی است که سطوح همکاریهای نظامی و امنیتی پکن و دوشنبه در سالهای اخیر افزایش یافته و رزمایشهای مشترک و حتی انتشار شایعات وجود پایگاه نظامی چین در خاک تاجیکستان را شاهد هستیم.
اما در مورد روسیه این رخداد میتواند با بیم و امید توام باشد. در این راستا افزایش تنش در افغانستان و آسیای مرکزی به هیچ عنوان به نفع روسها نخواهد بود، به ویژه آن که با تحریمهای ناشی از جنگ اوکراین، صادرات انرژی روسیه به شدت به آسیای مرکزی و افغانستان وابسته شده است. آخرین آمارها حکایت از آن دارد که 36 درصد تولید میعانات گازی روسیه به آسیای مرکزی صادر میشود که در این بین افغانستان بیشترین سهم را دارد.
اما بازگشت مسکو به ترتیبات امنیتی منطقه و وابستگی هر چه بیشتر کشورهای آسیای مرکزی و به خصوص تاجیکستان به همکاری با روسیه، شاید نقطه امیدوار کننده این تحولات برای روسیه تلقی شود. روسها هم از جانب نفوذ امریکا و هم از جهت پیشروی چین در حیات خلوت روسیه با نگرانی جدی مواجه بودهاند و تحولات اخیر فرصتی در اختیارشان قرار خواهد داد تا به تثبیت موقعیت نظامی و امنیتی خود در آسیای مرکزی بپردازند.
خبرنگار: میراحمدرضا مشرف



نظر شما