به گزارش قدس آنلاین، مکفادن در این اثر، بار دیگر تواناییاش را در خلق فضاهای تهدیدآلود و شخصیتهایی با گذشتههای پیچیده نشان میدهد و روایتی میسازد که از همان صفحه اول، ضرباهنگش با ترس و تعلیق گره میخورد.
«بی اجازه» داستان زنی تنهاست که یک شب طوفانی، با ورود دختری مرموز و خونآلود، زندگیاش از مسیر معمول خارج میشود. آنچه این کتاب را از دیگر تریلرهای روانشناختی متمایز میکند، تمرکز آن بر بقای انسانی در موقعیتهای حدی و تقابل میان اعتماد و خطر است. این رمان انتخابی عالی برای کسانی است که عاشق داستانهای پرهیجان، لحظهبهلحظه و آمیخته با رمز و راز هستند.
داستان «بیاجازه» درباره چیست؟
قصه از شبی آغاز میشود که کیسی در کلبه کوچک و دنجش، میان جنگل و دور از شهر، منتظر عبور یک طوفان سهمگین است. سقف لرزان، نورهای کمجان و صدای بادِ خشمگین، فضای خانه را بهاندازهی کافی ترسناک کردهاند؛ اما تهدید واقعی زمانی شروع میشود که سایه دختری جوان پشت پنجره آشپزخانه دیده میشود. دختری که نه پناه آورده، نه کمک خواسته—فقط همانجا ایستاده، خیس از باران، پوشیده در خون و با چاقویی که رها نمیکند.
کیسی تلاش میکند بفهمد این دختر چه بلایی را پشت سر گذاشته، اما او هیچ حرفی نمیزند و هیچ توضیحی نمیدهد. با گذشت شب، اتفاقهای عجیبتری رخ میدهد؛ چیزهایی که حتی سکوت دختر هم نمیتواند آنها را پنهان کند. نشانههایی کوچک اما ترسناک باعث میشود کیسی شک کند که حضور این غریبه فقط یک «تصادف» نیست و شاید پشت چشمان مضطرب او، حقیقتی پنهان شده باشد که برای محافظت از آن دست به هر کاری میزند.
اینجاست که داستان وارد مرحلهای مرموزتر میشود: دختر راز تاریکی دارد؛ رازی که اگر فاش شود، ممکن است هیچکدامشان تا صبح زنده نمانند. مکفادن با ریتمی سریع و فضایی فشرده، خواننده را در همان کلبه کوچک زندانی میکند و اجازه نمیدهد فاصلهای میان ترس شخصیتها و ترس خواننده ایجاد شود.
«بی اجازه» داستانی است درباره زنده ماندن، درباره مرز باریک میان کمک کردن و اعتماد کردن، و درباره اینکه یک راز چطور میتواند زندگی دو انسان را به کابوسی بیانتها تبدیل کند.
رمان «بیاجازه» نوشته فریدا مکفادن با ترجمه نشاط رحمانینژاد در ۲۸۰ صفحه و قیمت ۴۲۰ هزارتومان به تازگی توسط نشر نون برای علاقهمندان به خواندن داستانهای پرهیجان به بازار کتاب آمده است.




نظر شما