تحولات اخیر در خلیج فارس نشان میدهد که روابط میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو ستون اصلی شورای همکاری خلیج فارس، وارد مرحلهای تازه و پیچیده شده است. در حالی که این دو کشور سالها بهعنوان متحدانی راهبردی در پروندههایی چون یمن، سوریه و مهار نفوذ ایران شناخته میشدند، نشانههای فزایندهای از یک رقابت ساختاری و چندلایه میان ریاض و ابوظبی آشکار شده است؛ رقابتی که اکنون از سطح اختلافات پنهان فراتر رفته و به بازتعریف ائتلافها در منطقه انجامیده است.
در همین چارچوب، سفر اخیر شیخ تمیم بن حمد آلثانی، امیر قطر، به ریاض و برگزاری هشتمین نشست شورای هماهنگی قطر–عربستان، اهمیتی فراتر از یک دیدار دوجانبه معمول دارد. این سفر در زمانی صورت گرفت که تنشها میان عربستان و امارات بر سر موازنه قدرت در جنوب یمن شدت گرفته و هر یک از دو کشور در حال تثبیت حوزه نفوذ مستقل خود هستند. امضای یک توافق دفاعی دوجانبه میان ریاض و دوحه – که از آن بهعنوان اقدامی بیسابقه پس از بحران ۲۰۱۷ یاد میشود – نشان میدهد که عربستان بهدنبال تنوعبخشی به روابط راهبردی خود در خلیج فارس است.
از اتحاد شخصی تا رقابت ژئوپلیتیک
ریشههای شکاف کنونی را میتوان در تحول رابطه شخصی محمد بن سلمان و محمد بن زاید جستوجو کرد. این دو رهبر جوان در نیمه دوم دهه ۲۰۱۰ با تکیه بر نزدیکی فکری و حمایت واشنگتن، پروژهای مشترک برای بازآرایی نظم منطقهای آغاز کردند. اما با گذشت زمان، این اتحاد جای خود را به رقابتی برای رهبری جهان عرب و تعیین جهتگیریهای امنیتی و اقتصادی خلیج فارس داد.
کاهش تدریجی حضور و نفوذ مستقیم آمریکا در منطقه، این رقابت را تشدید کرده است. در خلأ نسبی قدرت واشنگتن، هر یک از بازیگران منطقهای تلاش میکنند با اتکا به ابزارهای مستقل – از نیروهای نیابتی گرفته تا سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی – موقعیت خود را تثبیت کنند. امارات در این مسیر بر کنترل بنادر، مسیرهای تجاری و بازیگران غیردولتی تکیه کرده، در حالی که عربستان ترجیح میدهد از دولتهای رسمی، دیپلماسی و توافقهای چندجانبه بهره بگیرد.
یمن و سودان؛ میدانهای تقابل غیرمستقیم
یمن به یکی از اصلیترین صحنههای این رقابت تبدیل شده است. در حالی که عربستان از دولت مستقر در عدن حمایت میکند تا امنیت مرزهای جنوبی خود را تضمین کند، امارات با پشتیبانی از شورای انتقالی جنوب، بهدنبال کنترل بنادر و مهار جریانهای نزدیک به اخوانالمسلمین است. گسترش نفوذ نیروهای مورد حمایت ابوظبی در حضرموت، عدن و شبوه، عملاً حوزه نفوذ سنتی ریاض را به چالش کشیده است.
در سودان نیز شکاف بهوضوح دیده میشود. حمایت امارات از نیروهای واکنش سریع در برابر پشتیبانی عربستان از ارتش و دولت مرکزی، نشان میدهد که رقابت دو کشور از شبهجزیره عربستان فراتر رفته و به دریای سرخ و شاخ آفریقا نیز کشیده شده است؛ منطقهای که از نظر امنیت انرژی و تجارت جهانی اهمیت فزایندهای دارد.
اقتصاد؛ جبههای بههمان اندازه تعیینکننده
اختلافات ریاض و ابوظبی تنها به عرصه امنیت محدود نیست. رقابت اقتصادی، بهویژه در حوزه انرژی، حملونقل و جذب سرمایه خارجی، به یکی از محورهای اصلی این شکاف تبدیل شده است. خروج امارات از پروژه بانک مرکزی خلیج فارس در سال ۲۰۰۹، اختلافات بر سر سهمیههای تولید در اوپکپلاس و تلاش عربستان برای تبدیلشدن به قطب لجستیکی و مالی منطقه، همگی نشانههایی از چالش با نقش سنتی دبی بهعنوان مرکز اقتصادی خلیج فارس هستند.
راهاندازی شرکت هواپیمایی «ریاض ایر» و الزام شرکتهای چندملیتی به انتقال دفاتر منطقهای خود به عربستان، بخشی از راهبرد کلان ریاض برای کاهش وابستگی به مدل اقتصادی امارات و تثبیت جایگاه مستقل خود در اقتصاد جهانی است.
قطر؛ شریک جدید، ائتلاف محتاطانه
در چنین فضایی، نزدیکی دوباره عربستان و قطر اهمیت ویژهای پیدا میکند. دوحه که خود تجربه محاصره و فشار از سوی همسایگان را پشت سر گذاشته، اکنون به شریکی تبدیل شده که میتواند به ریاض در ایجاد موازنه در برابر نفوذ امارات کمک کند. پروژههایی مانند قطار سریعالسیر ریاض–دوحه، نماد این همگرایی جدید هستند؛ همگراییای که فراتر از نمادپردازی، به وابستگی متقابل اقتصادی و امنیتی میاندیشد.
با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این نزدیکی همچنان شکننده و مشروط است. روابط خلیج فارس بهشدت سیال است و تحت تأثیر منافع متغیر و نقشآفرینی ایالات متحده قرار دارد؛ کشوری که همچنان امنیت کلی منطقه را در چارچوب منافع خود مدیریت میکند.
آینده نظم خلیج فارس
آنچه امروز در خلیج فارس جریان دارد، نه یک گسست ناگهانی، بلکه رقابتی مدیریتشده است. عربستان و امارات هنوز منافع مشترکی دارند که مانع از یک رویارویی آشکار میشود، اما فرضیات قدیمی درباره اتحاد پایدار این دو کشور دیگر معتبر نیست. ریاض بهدنبال رهایی از نقش شریک درجهدوم است و ابوظبی نیز در پی تحمیل واقعیتهای جدید میدانی.
در نتیجه، نظم خلیج فارس در حال گذار است؛ گذاری آرام اما عمیق، که در آن ائتلافهای خاموش، توافقهای هدفمند و رقابتهای چندسطحی، آینده منطقه را شکل خواهند داد. این تحولات اگرچه کمسر و صدا پیش میروند، اما پیامدهای آنها برای امنیت و سیاست خاورمیانه، بهمراتب تعیینکننده خواهد بود.




نظر شما