درسالها ی اخیر برخی مدارس کار یاد گرفته اند! تا یک هفته از شروع بازگشایی مدرسه ها می گذرد فهرستی از کتابهای به قول خودشان کمک درسی تهیه می کنند و می دهند دست بچه ها تا والدین برای تهیه آنها اقدام کنند. نام کتاب و موسسه انتشاراتی و کانون برنامه ریزی کتب هم مشخص است. خیلی که بخواهند به والدین لطف کنند مبلغ قابل توجهی پول را از آنها طلب می کنند تا خودشان کتابهای مورد نظر را تهیه کنند و مثلا باری از دوش خانواده ها بردارند. مبلغ معمولا بین 20 تا 50 هزار تومان و شاید گاهی بیشتر متغییر است. مدرسه و معلمی هم که کتابهای بیشتری را درخواست کند به اصطلاح با کلاس تر است و تصور خانواده ها هم این است که دارند به بچه ها اهمیت می دهند.
حتی تبلیغ و القای استفاده از این کتابها همراه با کسانی تحت عنوان "پشتیبان" که محصول همین موسسه ها هستند سر از تلویزیون در آورده؛ رسانه ای که امروزه به عنوان یک نهاد رسمی آموزش و تربیت مطرح است و باید در آنچه به خورد خانواده ها و بچه ها می دهد دقت نظر داشته باشد.
*تجارت کثیف
حال آن که آنچه بیشتر توسط رسانه ملی و موسسه های خصوصی تهیه کتابهای کمک درسی مورد توجه قرار گرفته تجارتی از نوع "تجارت کثیف آموزشی" است.
این را دکتر سید محسن اصغری نکاح استادیار گروه آموزشی علوم تربیتی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد می گوید که چند سال است در باره تاثیر این کتابها و نحوه فعالیت این موسسه ها تحقیق کرده است.
به گفته وی این کتابها معمولا بر خلاف اهداف اصلی آموزش و پرورش عمل می کنند. چرا که آموزش و پرورش اهداف کلان دارد. اهدافی چون تفکر انتقادی، خلاق بودن، همکاری با دیگران، مسوولیت پذیری، افزایش مهارتهای زندگی، تقویت باورهای معنوی ، حل مساله، برخورد مناسب با موقعیتها، علاقمندی به علم و مطالعه، دوست یابی و ...که در فعالیتهای مختلف بروز می کند در حالی که این کتابها تنها بر تکرار و تمرین و پر آموزی تاکید دارند.
دکتر اصغری نکاح همچنین می گوید: با وجود کتابهای به اصطلاح کمک درسی منتشر شده توسط موسسه های خصوصی به جای این که بچه ها ترغیب شوند به آزمایش و کاوشگری و تفکر، مستقیما پاسخ جلوی آنها گذاشته می شود و بدین ترتیب خلاقیت و مهارت و همکاری و سایر توانایی های دانش آموز تحت تاثیر قرار می گیرد.جالب تر آن است که والدینی که دیروز خودشان با هزار خجالت و با پنهان کاری یک حل المسایل ریاضی را به مدرسه می بردند، امروز با افتخار و با صرف هزینه برای فرزندانشان همان کتاب های نامناسب را با اسامی مختلف می خرند!
استاد یار دانشگاه فردوسی مشهد خاطر نشان می کند : در این شرایط است که آموزش و پرورش در سایه قرار گرفته و جریانهای اصلی آموزش و پرورش هم تحت الشعاع قرار می گیرد . حالا این وسط چه چیزی به دست می آید؟منافع اقتصادی برای یک سری موسسه هایی که با کمک نیروهای رابط و در واقع همان بازاریابها به جذب مشتری برای استفاده از این کتابها به طرق مختلف اقدام می کنند. به طوری که وضع انتشار کتاب های علمی و فرهنگی مفید و آموزنده نشان می دهد که تیراژ آنها در هر انتشار بین 2 تا 3 هزار نسخه است در حالی که این کتاب های بازاری کمک درسی گاه در هر ماه 10 هزار نسخه به چاپ می رسانند و البته با چاپ های مکرر به سودهای میلیاردی دست می یابند.مساله اسفبار و حیرت انگیزتر اینجاست که انتشارات کارشناسی شده و سودمندی نظیر نشریات و کتب انتشارات مدرسه و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اوج بی اعتنایی حتی در خانه اصلی خودشان یعنی مدرسه و آموزش و پرورش محجور اند و البته عدد تیراژ آنها هم در مقایسه با تیراژ نجومی کتاب های کمک درسی بازاری فقط در حد چند صفر ناقابل تفاوت دارد.
او علاوه بر این می افزاید : در کسب مشتری برای این موسسه ها یک سری رابط که در واقع بازاریاب هستند به مدارس اعزام می شوند و برای والدین و مسوولان مدارس در باره اهمیت استفاده از این کتابها صحبت می کنند و گاهی هم در جلسات آموزش خانواده نیز حاضر می شوند و به تبلیغ کالاهای خود می پردازند و اگر بتوانند تعداد مشخصی از کتابها را بفروشند به مرتبه بالاتری از سازماندهی دست می یابند. اینها اغلب دانشجویان زحمت کشی هستند که رشته غیر مرتبط با آنچه بیان می کنند دارند و به صورت پورسانتی کار می کنند. بعد همینها پس از موفقیت در فروش کتابها عنوان "پشتیبان" را به دست می آورند و با گرفتن شماره تلفن 30 یا 40 دانش آموز به بچه ها و خانواده ها در تماس هستند تا دانش آموز تکالیف اش را انجام دهد و هر از گاهی هم آنها را جمع کرده و برایشان برنامه حضوری ترتیب می دهند.
وی با اشاره اینکه آسیب شناسی برنامه های مخرب پشتیبان تحصیلی خودش یک بحث مجزاست به اختصار به اشکال این امر پرداخته و اظهار می دارد: آسیب تربیتی وجود برنامه هایی نظیر پشتیبان این است که با وجود فردی به نام پشتیبان نه تنها کنترل درونی دانش آموز بر انجام تکالیف و وظایف اش از بین می رود بلکه نقش خانواده نیز در هدایت و کنترل تربیتی دانش آموز کم رنگ می شود بطوری که بعدا خانواده نمی تواند از بچه اش بپرسد درس اش را خوانده؟ چون آن وقت می گوید پشتیبان دارد . یعنی به خانواده مربوط نمی شود. بعد فردا دانش آموز خود را ملزم به پاسخ گویی به خانواده در مورد سایر موارد دیگر نظیر رفت و آمد و خرید و هزینه ها یا بازی و استراحتش هم نمی داند. چون نقش خانواده تحت تاثیر این نوع عملکرد قرار گرفته و بطور خزنده و پنهان سبک نظارتی و کارکردهای تربیتی خانواده کم رنگ شده یا از خانواده به نهادها و موسسات و افراد دیگری تفویض می شود .
او خاطر نشان می کند: متا سفانه مدیران مدارس آگاهانه یا ناآگاهانه با این موسسه ها همکاری کرده و اغلب در مقابل دریافت پورسانت یا امتیازاتی از این موسسه ها با آنها همکاری می تا آنها بتوانند آسوده خاطر به تجارت خود جامه عمل بپوشانند.این امر نشان می دهد که آموزش و پرورش یا بر این موضوع نظارت ندارد یا نظارت اش کارآمد نیست. در حالی که آموزش و پرورش متولی و مسوول رسمی آموزش و تربیت دانش آموزان است و کلی سرمایه گذاری مادی و معنوی انجام شده تا مدارس توسط کتابهای درسی تالیف شده توسط گروه های تخصصی این وزارتخانه که یک سری اهداف منسجم و جامع تربیتی و آموزشی را تامین می کند را در کانون کار خود قرار دهند .
دکتر اصغری نکاح یادآور می شود: این کتاب های شبه آموزشی بازاری، ذائقه معلمان را هم تغییر می دهند و خلاقیت و پویایی معلم را نیز از بین می برد چون وقتی معلم هم کتابی داشته باشد که مثلا دویست سوال در آن طراحی شده به جای این که خودش به طرح سوال بپردازد انجام حجم زیادی از تمرینات این کتابها را به بچه ها تکلیف و تحمیل می کند و یا کتابهای درسی را زودتر تمام می کند یا بخشی از دروس را حذف می کند. چرا؟ چون مثلا وقتی در کتاب درسی گفته شده این سوال را از مادر و پدر خود بپرسید یا این آزمایش را انجام بدهید معلم فکر می کند توجیه کردن و ترغیب کردن دانش آموزان برای چنین سوالاتی چقدر سخت است و بررسی پاسخ های دانش آموزان هم که سخت تر از آن است لذا با خودش تصور می کند که چون مشابه آن را با توسل به کتب کمک درسی می توان انجام داد پس به راحتی این بخشها را حذف می کند و از انجام تکالیف کیفی و تحلیلی می گذرد . این کار یعنی دارد بخشی از اهداف آموزش و پرورش را حذف میکند چون دروس کتابهای منتشر شده توسط آموزش و پرورش در ارتباط با هم بوده و با برنامه های تنظیم شده پیش می رود.
وی اضافه می کند: این کتاب های بازاری تفاوت های فردی و تفاوت های بومی را هم ندیده می گیرند و به جای فعالیت هایی که باید متناسب با جوّ و فضای کلاس و مدرسه اریه شود تمرین ها و تکالیف کلیشه ای و قالبی را برای همه نقاط کشور به معلم کلاس تحمیل می کند . هرچند شاید در این زمینه هدف معلم این باشد که بچه ها پیشرفت کنند اما در واقع کتاب های درسی در سایه این کتابهای بازاری قرار می گیرند و ذهن دانش آموز با تکالیف کم ارتباط و بی کیفیت مشغول شده و انرژی اش هم تحلیل می رود این در حالی است که دانش آموز فرصت بازی کردن،فکر کردن و استراحت را از دست داده و سرگرم کارهای اضافه و تکراری می شود و هر روز نیز با ذهنی خسته و دلزدگی راهی مدرسه می شود، و باز فردا این چرخه ادامه می یابد. اینجاست که به جای اهداف مورد نظر آموزش و پرورش بچه ها به سوی حافظه محوری، رقابت گرایی و نمره گرایی سوق داده می شوند و در خوش بینانه ترین شرایط تنها یک سری اطلاعات جست و گریخته و کمی مهارتهای تست زنی در آنها رشد می کند.
دکتر اصغری نکاح همچنین می گوید: زمانی استفاده از کتاب حل المسایل منفور بود و دانش آموزان جرات استفاده از این کتاب را نداشتند هر چند تعداد آن هم در جامعه بسیار اندک بود اما حالا همان کتاب با عناوین مختلف منتشر شده و به راحتی در دسترس قرار گرفته و حتی توسط معلم و مسوولان مدرسه توصیه هم می شود! منافع آن ها هم آنقدر جذاب است که دارد جریان آموزش را عوض می کند به طوری که جریان آموزش رسمی کشور در حاشیه رفته و جریان سودجویانه آموزشی اصل شده.
وی اظهار میدارد: این کتابها ذائقه بچه ها را عوض کرده اند ذائقه بچه ها هم که عوض شود به جای فکر کردن ،بازی کردن، مجله خواندن عادت می کنند یک سری کارهای آموزشی خسته کننده انجام بدهند و رشد هم نمی کنند.اینها از نظر هیجانی ، آستانه تحمل، پذیرش گرایی ، همکاری با دیگران و ... دچار آسیب می شوند و خانواده ها هم هوشیار نیستند و آگاهی ندارند چه بلایی دارد سر بچه هایشان می آید.جالب آن جاست که وقتی از والدین می خواهیم برای ارتقای فرهنگ مطالعه و ارتقای تفکر فرزندان شان هزینه کنند و مجله و کتاب تهیه کنند می گویند این ها گرانند اما همین والدین گاه مجبورند و گاه با افتخار هزینه های جند برابری را صرف کتاب های کمک آموزشی سخیف و زیان آور می کنند!
*بردن کتابهای کمک درسی فاقد استاندارد به مدارس تخلف است
در همین خصوص دکتر بهرام محمدیان معاون وزیر و رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش تصریح می کند: بردن کتابهای کمک درسی فاقد استاندارد به مدارس خلاف است و تاکید کردیم که هر موسسه ای که بخواهد برای دانش آموزان کتاب توزیع کند و در مدارس تبلیغ کنند باید از بخش سامان بخشی کتابهای اموزشی مجوز بگیرند. حالا میتوانند بروند از ارشاد مجوز بگیرند و بعد هم ببرند در خیابان بفروشند اما با توزیع آن در مدارس موافق نیستیم.
او خاطر نشان می کند که همه ساله کتابنامه ای تحت عنوان کتابنامه رشد توسط آموزش و پرورش منتشر می شود که شامل مجموعه کتابهایی است که انتشارت مختلف منتشر کرده اند و مورد بررسی آموزش و پرورش قرار گرفته.
او می افزاید: درست است که نظارت بر عهده آموزش و پرورش است اما نه سازمان پژوهش. بلکه وقتی کتابهای تایید نشده وارد مدارس میشود ادارات آموزش و پرورش و مدیریت آموزشی مدارس و باید نظارت کنند و کاربران باید توجه و دقت داشته باشند. یکی از کارها این است که خانواده متوجه اشتباه بودن استفاده از این کتابها باشند و خودشان آنها را تحریم کنند.
وی می گوید: ما در استانها عقبه برای این که نظارت بکنیم نداریم ما مثل سازمان استاندارد هستیم و می گوییم این کتاب استاندارد هست یا نیست. اما اگر معلم یا مدیر مدرسه با آنها همکاری کرده و تخلف می کند باید تخلفات اداری جلوی آنها را بگیرد.
او تاکید کرد: کتابهایی که برگ تاییدیه سامان بخشی سازمان پژوهش را ندارد نباید وارد مدارس شود.
نظر شما