تحولات لبنان و فلسطین

سرور هادیان: قدس ویژه خراسان - نقاشی «قهوه خانه‌ای» از سالیان دور و قبل از دوران صفویه با نام «خیالی نگاری» مطرح بوده است که بعدها به دلیل برخی از تحولات جامعه به عنوان «نقاشی قهوه خانه‌ای» مطرح می‌شود.<BR>

 نقاشی قهوه خانه‌ای؛ نگذاریم «خیالی نگاری» خیال شود

در آن دوران این نقاشی بیشتر در دربار رونق پیدا می‌کند و افرادی خاص به سفارش دادن این نقاشی علاقه‌مند می‌شوند.
در دوران صفویه که به مذهب شیعه اهمیت بیشتری داده شد، مضامین این نقاشی به عاشورانگاری سوق یافت. در دوران قاجار این نوع نقاشی توسط شخصی به نام «قوله آقاسی» که کاشی پز بود، به اوج رسید؛ پس از وی، پسرش حسین قولر آقاسی، نقاشی قهوه خانه‌ای را رواج داد، از این رو نام این فرد با نقاشی قهوه خانه‌ای گره می‌خورد.


تاریخچه نقاشی قهوه‌خانه‌ای در مشهد
یکی از بازماندگان نقاشی قهوه خانه‌ای بطور جدی در مشهد «استاد محمدرضا حمیدی» است؛ این هنرمند این نوع نقاشی را نزد برادرش زنده یاد «استاد محمد حمیدی» آموخته است.
در واقع زنده یاد «محمد حمیدی» در سال 1330 که 12 ساله بود از فریمان به مشهد آمد و در یکی از قهوه خانه‌های اطراف حرم با «حسین قولر آقاسی» که مشغول نقاشی قهوه‌خانه‌ای بود، آشنا شد و همین دیدار سبب مهاجرت استاد محمد حمیدی به تهران شد و فراگیری نقاشی قهوه خانه‌ای را بطور جدی یاد گرفت و بعد از فوت استاد آقاسی، استاد محمد حمیدی به مشهد بازگشت.


روایت مصایب اهل بیت
از استاد «محمدرضا حمیدی» می‌پرسم، پس در واقع با حضور استاد محمد حمیدی به مشهد، نقاشی قهوه خانه‌ای در مشهد شکل گرفت و او می‌گوید: برادرم با یکی از دوستانش در اطراف حرم مغازه عکاسی حرم بارگاهی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای راه‌اندازی کرد و من نیز نزد برادرم این هنر را آموختم.
نقاشی قهوه‌خانه‌ای در سه موضوع کلی عاشورا و روایت مصایب اهل بیت امام حسین(ع) در کربلا، رزمی نگاری که برگرفته از شاهنامه خوانی و موضوع «بزمی» که شادی‌ها و عروسی‌ها را به تصویر می‌کشد. من خودم از 6 سالگی نقاشی را شروع کردم و در سال 1342 از فریمان به مشهد آمدم.
آن زمان هر پولی به دستم می‌رسید کاغذ نقاشی می‌خریدم و نقاشی می‌کردم. برادرم تشویقم کرد و سرانجام برخلاف همه مشکلات، نقاشی قهوه‌خانه‌ای را آموختم. سالها از آن زمان می‌گذرد.
رو به فراموشی!
از استاد حمیدی علت به فراموشی سپرده شدن این هنر را می‌پرسم و او بلافاصله توضیح می‌دهد: متأسفانه آنگونه که باید و شاید از این هنر حمایت نمی‌شود و زمانی که حمایتی وجود نداشته باشد، کم کم هنرمند هم دلسرد می‌شود.
در حال حاضر کسی مانند من که از کودکی همه عشق و علاقه‌اش را روی هنرش معطوف کرده است و حرفه دیگری ندارد باید برایش انگیزه‌ای وجود داشته باشد تا همه ذهنش را به این هنر معطوف کند، آموزش دهد و هنرش را قبل از فوتش به دیگران بیاموزد.
طی این سالها عملاً مکان مناسبی برای برپا کردن کلاس و آموزش این هنر نداشته‌ایم و آنگونه که باید و شاید این هنر گسترش نیافته است.
در حال حاضر چند ماهی است زیر نظر میراث فرهنگی مکانی را به این هنر اختصاص داده‌اند که امیدوارم همچنان این مکان پا برجا بماند و امکان آموزش تداوم یابد.


میراث همین دوران
از استاد حمیدی می‌خواهم نقش این هنر را در عصر حاضر بگوید و آنکه چگونه می‌توان این هنر را اشاعه داد.
وی از ساخته شدن کافه‌های سنتی سخن می‌گوید و بلافاصله اشاره می‌کند که درگذشته نقاشی قهوه‌خانه‌ای در قهوه‌خانه‌ها پرده خوانی هم می‌شد و مسؤول آن مکان قبل از آنکه به فکر درآمد باشند فرهنگ قهوه خانه را پاس می‌داشتند.
امروز هم به اعتقاد من می‌توان از هنرمند همین رشته استفاده کرد و دوباره سنتی سراها و قهوه‌خانه‌های سنتی را با تصاویر این نوع نقاشی آراست و فرهنگ اصیل ایرانی را به شکل صحیح ارایه داد، زیرا سالهای بعد همین نقاشی‌ها میراث همین دوران خواهد شد برای نسل آینده و یادگار خواهد ماند و قدمت پیدا خواهد کرد.


همه آثار من
از استاد حمیدی آثار زیبا و زیادی در مکانهای معروف به چشم می‌خورد، از او می‌خواهم که کمی درباره آثارش توضیح دهد و وی می‌گوید: چندی پیش تابلو نفیس علمدار کربلا به سفارش مؤسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس به پایان رسید که این تابلو روایتگر عاشورا و کربلاست و بیشتر اتفاقات عاشورا را به تصویر کشیده است؛ در این اثر به شهادت حضرت عباس(ع) و ماجرای آب آوردن برای اهل بیت(ع) به طور ویژه پرداخته شده است.
از آثار دیگر من تابلویی با عنوان «سلسله الذهب» بود که در میلاد امام رضا(ع) چند سال پیش انجام دادم و در واقع آن را با دل کار کردم؛ همچنین می‌توان به تابلو هفت خوان رستم در سال 84 برای موزه فردوسی اشاره کنم. در سال 1376 نیز در فرهنگسرای نیاوران 10 تابلو از آثارم ارایه شد و در سال 1373 نیز در موزه هنرهای معاصر آثارم پذیرفته شد و این آثار به صورت کتاب به چاپ رسید.
در چندین نمایشگاه گروهی حضور داشته‌ام و کارگاه‌های آموزش زیادی را برگزار کرده‌ام.


آخرین خواسته
استاد محمدرضا حمیدی متولد 1337 فریمان است و از 5 سالگی نقاشی را شروع و همچنان تنها حرفه و دلمشغولی وی هنر نقاشی قهوه خانه‌ای است.
فرزندان او همانند پدر دارای استعداد نقاشی هستند، اما علی رغم این ذوق در رشته‌های مهندسی به فراگیری آکادمیک سایر رشته‌ها می‌پردازند.
آخرین خواسته محمدرضا حمیدی آن است که مسؤولان به این هنر جدی‌تر بیندیشند، چرا که این هنر ریشه در فرهنگ کشورمان دارد و با برنامه ریزی دقیق می‌توان از آن استفاده بهینه کرد و حتی از این هنر در چرخه اقتصادی نیز بهره جست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناصراکبرابادي IR ۲۲:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲
    0 1
    با سلام اميدوارم از نقاشيهاي قهوه خاني استادان اصيل ايراني به نمايش بگذاريد. متشکرم