به گزارش قدس آنلاین، در میان میراث علمی حدیثی بر جای مانده از عالم آل محمد (ص)، حدیث مشهور به سلسله الذهب هم شناخته شده تر و هم دارای دامنه اثرگذاری وسیعی است، چراکه در کنار تاکید بر اصل توحید، سلسله امامت و انتساب آنها به نبوت پیامبر اکرم (ص) را نیز ترسیم کرده است.
از این رو، در گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی، رییس انجمن حدیث حوزه علمیه قم، رئیس دانشکده حدیث دانشگاه قرآن و حدیث و رئیس پژوهشکده تفسیر اهل بیت (ع) به محتوای این حدیث شریف و پیام آن برای تاریخ به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
حدیث شریف سلسله الذهب که از امام رضا (ع) نقل شده چه محتوایی دارد و شان صدور این روایت از لسان معصوم (ع) چیست؟
در واقع حدیث سلسله الذهب پاسخ به یک درخواست است، چراکه وقتی امام هشتم (ع) وارد نیشابور شدند علمای بزرگ این شهر از جمله اسحاق بن راهوی که استاد بخاری مولف صحیح بخاری است از آن حضرت (ع) خواستند چیزی به آنها بگوید که نزدشان به یادگار بماند، در واقع آنها سخن و حدیثی را به عنوان تحفه و ارمغان از عالم آل محمد (ص) درخواست کردند و امام (ع) نیز به تناسب فضای آن روز و در زمانی که می بایست کلامی واحد بگویند بر اصل توحید تاکید کرده و فرمودند: "کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی"
اصلی ترین مسئله و نکته ای که امام رضا (ع) در این حدیث شریف بر آن تاکید دارند، توحید است و تاکید می کنند که این مسئله را پیامبر (ص) از جبرئیل و خداوند نقل کرده اند یعنی حدیث شریف، قدسی است.
باید توجه داشت که توحید یعنی اصلی ترین مفهوم دین و سد مقاوم انسان برابر گزند شیطان و انحرافات و گمراهی ها و هلاکت، به عبارت بهتر انسان برای هدایت باید به قلعه توحید وارد شود.
پس از آن و هنگام ترک مجلس، امام رضا (ع) می فرمایند البته توحید شروطی دارد و ادامه می دهند "انا من شروطها".
امام رضا (ع) ذیل این حدیث شریف و بیان شروط آن، موضوع امامت را چطور تبیین می کنند؟
با توجه به آنکه اکثر مخاطبان امام (ع) اهل سنت هستند، ابتدا ایشان راویان حدیث را بیان می کنند تا می رسند به پیامبر اکرم (ص)، جبرائیل و نهایتا خداوند متعال و اینچنین حدیث را در دایره احادیث قدسی وارد می کنند.
اگرچه شیخ صدوق این حدیث را در کتب متعدد نقل کرده اما شیخ حر عاملی در "جواهر السنیه" آن را حدیث قدسی نقل می کند؛ لذا امام رضا (ع) حدیث را مسند به همان شکل بیان یک شاگرد از استاد و یک طبقه از طبقه قبل بیان می کنند تا می رسد به پیامبر (ص) و با توجه به آنکه قاطبه مخاطبان اهل سنت هستند امام (ع) تنها اشاره ای کوتاه به موضوع امامت می کنند و می فرمایند: "انا من شروطها" که این بیان من ارتباطی با شخصیت حقیقی و پیوند ایشان با خاندان نبوت ندارد بلکه به شخصیت امامتِ آن حضرت (ع) باز می گردد، تا هر کسی در پی معرفت است خود معنای حقیقی امامت را بجوید و درک کند.
این بیان سلسله وار امامان (ع) در بیان حدیث سلسه الذهب با توجه به مخاطبان سنی مذهب حضرت رضا (ع) چه آثاری چه در آن زمان و چه در طول تاریخ در تبیین مسئله و حقیقت امامت داشته است؟
این مهم یک تاثیر علمی بسیار بزرگ دارد، اینکه ایشان به طور غیرمستقیم می فهمانند که سلسله سند حدیثی شیعه متصل است، یعنی امام رضا (ع) خطاب به اهل سنت می فرمایند ما ائمه (ع) سلسله سند به پیامبر اکرم (ص) داریم و اگر شما حدیث نبوی را حجیت داده و به آن اهمیت می دهید، منِ امام سلسله سند متصل به آن حضرت (ص) دارم و کدامیک از شما می تواند در اتصال پسر به پدر یعنی ایشان به امام هفتم (ع) تا برسد به پیامبر (ص) چنین باشد و کدامیک از شما می توانید در ضابط بودن، ثقه بودن و صدوق و راستگو بودن یکی از این سلسله سند تا پیامبر (ص) شک و تردید داشته باشید. چراکه خود اهل سنت امام ششم (ع) را صادق و امام چهارم (ع) را زین العابدین می دانند.
اگرچه برای شیعه سلسله سند مهم نیست چون به آن اعتقاد دارد اما برای اهل سنت بیان سلسله سند حائز اهمیت است؛ این کار در زمان امام صادق (ع) نیز اتفاق افتاد و ایشان هر حدیثی را بیان می کردند سلسله سند آن را نیز تشریح می کردند و جابر از ایشان می خواهد سند هر حدیث را بیان کنند که در نقل ایشان نهایتا به پیامبر (ص) می رسند.
بنابراین، امام رضا (ع) با بیان حدیث سلسله الذهب و سلسله سند آن به کلیت حدیث اهل بیت (ع) اعتبار بخشیدند.
مسئله دیگر اینکه ایشان می فرمایند: تصور نکنید من به قصد حکومت و دنیا و خلافت و برای آنکه به امارتی برسم 3500 کیلومتر راه را از مدینه تا مرو طی می کنم نه! مقام امامت بالاتر است و من شرط توحیدم نه ولی عهد خلیفه، من شرط ایمانم؛ اگر توحید اساسی ترین جزء دین اسلام است امامت شرط تحقق و رسیدن به حقیقت آن است.
منِ امام رضا (ع) را فقط زاده پیامبر (ص) یا ولی عهد یک خلیفه ندانید بلکه من شرط تحقق توحید هستم یعنی اساسی ترین رکن و پایه اسلام؛ که این رویکرد، اثر اجتماعی، سیاسی و کلامی دارد.
چرا در میان مسائل مختلف و مبتلابه روز امام رضا (ع) در سخن خود به اهل نیشابور موضوع توحید را محور قرار دادند، این نیاز روز بود یا نیازسنجی تاریخی آن حضرت (ع)؟
همانطور که بیان شد اساسی ترین سنگ بنای اسلام توحید است؛ در آن دوران همان طور که مناظرات امام رضا (ع) نشان داد ایشان با زندیقان و نیز افرادی از مسیحیت، یهود و صائبین، زرتشتی و مانوی مواجه بودند و برخی فرقه های دیگر که در موضوع توحید یا دچار انکار یا انحراف بودند.
یا با غلات و غالیانی مواجه هستیم که مراتب توحید را تنزل داده و ائمه (ع) را به مقام ربوبیت خیالی خود رسانده اند؛ لذا امام رضا (ع) در این فضا، مسئله توحید را به ویژه برای تبیین بیشتر مسئله امامت بیان می کنند چراکه در آن روزگار بحث بر این بوده که آیا امامت حق ایشان است یا خیر؟
مسئله ای که ثامن الائمه (ع) در سخنان خود با مامون و نیز در مناظرات مرو به آن اشاره کرده اند. به عبارت بهتر، امام رضا (ع) هم مسئله توحید و هم امامت را در گفتمان کلامی خود بیان کرده اند که این مهم در شرایطی که جامعه در انتظار موضع گیری رهبران شیعه درباره این موضوع حساس سیاسی، اجتماعی و کلامی بود، بسیار حائز اهمیت بسیار است.
انتهای خبر/
نظر شما