تحولات منطقه

سرور هادیان: نقاشی، ترکیب آرام رنگها ، جان بخشیدن به تخیلات و حس خوب یک خلقت را همیشه برایم تداعی می‌کند. دیدن تابلوهایی که با تو حرف می‌زنند، حس مشترک انسانی را بیان می‌کنند و می‌دانم روایتگر بسیاری از ناگفته‌ها بودن کار ساده‌ای نیست!

جهان امروز، نیازمند هنر مفهومی است
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

«محمد فرخی» که بیشتر او را در جوامع هنری با نام استاد فرخ می‌شناسند، از سالهای دور بارها نامشان را شنیده بودم. او دانش آموخته هنرهای تجسمی است و بیش از 23 سال است به عنوان هنرمندی مشغول به  فعالیت است و کار حرفه‌ای او گرافیک و نقاشی است.

به هر حال «استاد فرخ» از قدیمی‌ترین گرافیستهای این دیار است. در بدو ورود به دفتر و آموزشگاه، او که «دیزاین» نام دارد، بیشتر از هر چیز تابلو «سیب زمینی خورها»ی ونسان ونگوگ توجهم را جلب می‌کند و یک گفت و گو که بیشتر شبیه روایت برشهای کوتاه از زندگی هنری استاد بود.

استاد فرخ درابتدای گفت و گو به من می‌گوید: از قدیمی‌ترین گرافیستهایی هستم که دارای شناسنامه حرفه‌ای کار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستم. رشته‌ام تبلیغات است، اما هیچ وقت برای خودم تبلیغ نکردم و همواره علاقه‌مند بودم که تماشاگر زندگی و زیبایی‌های آن باشم. او از گذشته‌های دور برایم می‌گوید، از آن زمان که فقط 10 نفر در کشور متخصص رشته صنعت نساجی بافت و چاپ وجود داشت و بعد سالهای 57 را روایت می‌کند آن زمان که این رشته را به دلیل ارتباط هنر و صنعت برایش جذاب و قابل اهمیت بود.

گفت و گو  با او جزو مصاحبه‌های متفاوت دوران حرفه خبرنگاری‌ام شد، زیرا به او قول دادم همان گونه که گفت و گویمان پیش می‌رود، آن را تصویرسازی و روایت کنم. حالا او کاغذ طراحی را که در گوشه‌ای از دفترش دیده می‌شود، به من نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد، این طراحی متعلق به حدود 20 سال پیش است، طرحی معمارگونه از خط که دارای سطح و حجم و تجسم و روایت بیان احساسات است که هنرمند معاصر نسبت به زمان و جهان خودش می‌تواند داشته باشد.

حالا کنار تابلو «سیب زمینی خورها»ی ونگوگ می‌نشینم. پس آرام زمزمه می‌کند که هر چیزی می‌تواند برای هنرمند جالب باشد. از هنر سورئال، سبک اکسپورسیونیسم از پیامی که در واقع واقعیت آینده را به تصویر می‌کشد از شاهکارهای هنر جهانی برایم می‌گوید و در نهایت ادامه می‌دهد که اکسپرسیونیسم به دلیل آنکه پیامی از واقعیت آینده را به تصویر می‌کشد، هنری پیش رو و موفق در جهان  شناخته می‌شود ، اما شاید همه ما شرقی‌ها با یک جهان بینی توأم با درون گرایی و حضوری مواجه باشیم، آیا براستی می‌توان واقعیتهای عینی و تجربی را کاملاً ندیده گرفت؟! و کمی بعد کتاب آثار ونسان ونگوگ را نشانم می‌دهد، هنرمندی که در سال‌های 1853 تا 1890 آثار بسیاری را خلق کرد، اصل اثر «سیب زمینی خورها» و تابلویی که استاد فرخ از این اثر بتازگی دوباره آن را خلق کرده است. این تابلو در ابعاد 120*80 سانتی متر است. او درخصوص این اثر جاودان توضیح می‌دهد، «سیب زمینی خورها» در شرایطی که خود این هنرمند در تنگدستی به سر می‌برد،ترسیم شده است، روایت و تصویرسازی خانواده‌ای معدنچی که در زندگی محقر خودشان با دستهایی که در معدن کار می‌کنند در حال غذا خوردن هستند، چشمهایی که هر کدام به اعضای خانواده خویش می‌نگرند تا همان اندک غذا را به یکدیگر با عشق و محبت تقدیم کنند.

 او ادامه می‌دهد، در دوران رمانتیسم و بورژوازی نشان دادن و ترسیم کودکی که با لباس محقر پشت به بیننده نشسته است، کار فوق العاده‌ای است، به اعتقاد من واقع گرایی فقط این نیست که یک هنرمند چشم اندازهای تزئینی را به تصویر بکشد، بلکه زیبایی را حتی می‌توان در واقعیت‌های سخت هم دید. حالا او اشاره‌ای به رنگ‌های تابلو می‌کند به خاکستری‌ها که عجب خاکستری‌ها چقدر خوب حضور اندوه و خلوت انسان‌های تنها را با زبان رنگ بیان می‌کند. کمی آن طرف تر تابلو آفرینش که فضیلت حضور انسان را نشان می‌دهد، تابلو معراج، آفتابگردان و ... هر کدام زیبایی و سبک منحصر به فردی دارد. شاید زیبایی کار استاد همین متفاوت بودن کارها و سبک هایش باشد. بعد «استاد فرخ» از زندگی برایم می‌گوید: به نظر من همه چیز در زندگی دارای فرم و شکل و رنگ است و انسانها بنا به این دو عنصر معمار زندگی خویش می‌شوند. این روزها، جهان معاصر من، به هنر مفهومی نیاز دارد. همان قدر می‌دانم که خدا را دوست داشته باشیم، خدا هم ما را دوست خواهد داشت.

 از او می‌خواهم از گذشته‌های دور، از دوران کودکی، از چگونگی ورود به هنر تعریف کند و می‌خندد و می‌گوید: اول دبستان بودم که استعداد نقاشی‌ام با خط خطی کردن دیوارها شروع شد و بعد با کشیدن پرتره اطرافیانم ادامه پیدا کرد، حتی به خاطر دارم اولین بار دایی‌ام 20 ریال پول برای کشیدن پرتره ‌اش به من داد. تشویق خانواده‌ام و خریدن آثار هنری ‌ام از همان کودکی‌ام بود.

نمایشگاه‌های زیادی در گذشته و حال داشته و دارم و از محضر استادانی چون زنده یاد مرتضی ممیز، آیدین آغداشلو، پرویز کلانتری، زنده یاد عیسی آشفته و ... بهره بردم و طی سه دهه افتخار همراهی با هنردوستان و هنرجویان زیادی را داشته و دارم.

 هنوز ناگفته‌های زیادی را در گفت و گو با او می‌بینم، دنیای هنرمندان و اهل دلان، دنیایی است که پر است از حس و عطرهای سیب و آبی‌های بی‌نهایت و سادگی و ... اما استاد فرخ بیش از این نمی‌خواهد بگوید، در واقع او و هنرمندانی چون او زندگی را بی‌توقع طی کرده‌اند و همچنان برای روایت آن ناگفته‌ها هر کدام روشی را انتخاب می‌کنند.

از دفتر استاد که بیرون می‌آیم، حس خوب و ساده رنگها و آرامش آنها را برای لحظاتی جایگزین پیچیدگی‌های دنیای پر از پیچیدگی این روزگار می‌کنم و می‌دانم هنر می‌تواند تنها راه آرامش درون هر کدام ما در دنیای کنونی باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.