محمدِ بیرونی، فرزند احمد، معروف به ابوریحان، دانشمند برجسته ایرانی، در سال 362 ق در حومه شهر «کاث» پایتخت خوارزمشاهیان دیده به جهان گشود و چون در حومه این شهر به دنیا آمده بود، او را بیرونی لقب دادند.
درباره پدر و مادر ابوریحان، اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی تا آن جا که تحقیقات نشان می دهد، او در کودکی یا نوجوانی، پدر خویش را از دست داده و همراه مادرش زندگی می کرده است. بیرونی تا 25 سالگی در زادگاه خود می زیسته و پس از آن، به شهرهای مختلف سفر کرده است. وی در نوجوانی و جوانی علوم زیادی را فرا گرفت. او در علومی چون: فقه، کلام، صرف و نحو، جغرافیا، ریاضیات، نجوم، کانی شناسی، پزشکی و دین شناسی به تحصیل پرداخت و به سرآمد زمان خود در این علوم تبدیل شد. او با دانشمندانی چون: ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن هیثم و ابوعُبید جوزانی هم عصر بود. علاوه بر این مطالبی هم در مورد مکاتبات و ملاقات های وی با ابن سینا وجود دارد که به صورت مبادله معلومات بوده، تا جایی که در بعضی کتاب ها، با عنوان «مجادلات بین ابوریحان و ابن سینا» از آن یاد شده است.
ابوریحان در سال 387ق وطن را به قصد بخارا ترک کرد و در آن جا از حمایت معنوی منصور سامانی برخوردار شد. در 388 ق اثر مهّم خود «الآثار الباقیه عن القرون الخالیه» را که در مورد تاریخ است، به رشته تحریر درآورد. او هفت سال به عنوان رایزن و ستاره شناس در خدمت خوارزمشاه ابوالعباس مأمون بن مأمون بود. در این زمان، سلطان محمود غزنوی، دربار مأمون راتحت فشار قرار داد تا دانشمندان گردآمده در آن دربار را، به غزنه بفرستد تا دربار خود را به حضور آن ها بیاراید. از دانشمندان دربار مأمون، ابن سینا و ابوسهل عیسی، شبانه به سوی اصفهان گریختند، ولی بیرونی و ابوالخیر خمّار، دستگیر شده، به اجبار به غزنه فرستاده شدند. پس از آن بیرونی، سی سالِ باقی مانده عمر خود را، در دربار پادشاهان غزنوی گذرانید.
از ابوریحان بیرونی، کتاب ها، رسالات و مجموعه مقالات گوناگونی به جا مانده است. برخی از تاریخ نگاران، تعداد آن ها را بالغ بر 180 عنوان ذکر کرده اند که 115 عدد از آن ها در نجوم، ریاضیات، هندسه و علوم مربوط به این موضوعات بوده است. برخی از مهم ترین آثار او عبارتند از: تحقيق ماللهند؛ موضوع اين كتاب مذهب و عادات و رسوم هندوان و نيز گزارشي از سفر به هند است. قانون مسعودی؛ كتابي است در نجوم اسلامي شامل يازده بخش. در اين كتاب بخش هايي مربوط به مثلثات كروي و نيز زمين و ابعاد آن و خورشيد و ماه و سيارات موجود است. التفهيم لاوايل صناعت التنجيم؛ اين كتاب نيز در نجوم و به فارسي نوشته شده است و براي مدت چند قرن متن كتاب درسي براي تعليم رياضيات و نجوم بوده است. الجماهر في معرفه الجواهر؛ بيروني اين كتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تاليف كرد و موضوع كتاب معرفي مواد معدني و مخصوصا جواهرات مختلف است. ابوريحان در اين كتاب فلزات را بررسي كرده است. او نظريات و گفته هاي دانشمنداني مانند ارسطو اسحاق الكندي را درباره حدود سيصد نوع ماده معدني ذكر كرده است. صيدنه؛ اين كتاب درباره مواد شيميايي و خواص و طرز تهيه آن ها نوشته شده است. آثار الباقيه عن القرون الخاليه؛ ابوريحان در اين كتاب مبدا تاريخ ها و گاه شماري اقوام مختلف را مورد بحث و بررسي قرار داده است. از جمله اين اقوام ايران، يونان، يهود، مسيح و عرب زمان جاهليت و عربهاي مسلمان نام برده و درباره اعياد هر يك به تفصيل سخن گفته است. اين كتاب را مي توان نوعي تاريخ اديان دانست.
از این رو علي اكبر دهخدا درباره ابوريحان بيروني و آثار او مي گويد: در هزار سال پيش برد و تسطيح از تسطيحات چهار گانه كره متفطن گشتن - نوع چاه آرتزين كشف كردن - به استخراج (جيب درجه واحد [سينوس يك درجه]) توفيق يافتن- بالاتر از همه بناي علوم طبيعي بر رياضي نهادن و قرنها پيش از بيكن براي حل معضلات علمي و فني متوسل به استقرا شدن و صدها سال مقدم بر كپرنيك و گاليله در مسمع مرآي پادشاهي چون محمود در عقيده متحرك بودن زمين اصرار ورزيدن - براي معرفت اجمالي در اين داهي كبير كافي است.
با این حال آثا او سراسر اکتشاف و نکات ناب بوده است؛ چنانکه در کتاب قانون مسعودی نوشته است: در سرزمین هند، کوهی را مشرف بر صحرای همواری یافتم که همواری آن همسان همواری سطح دریا بود. بر قلهی آن محل برخورد ظاهری آسمان با زمین، یعنی دایرهی افق را اندازه گرفتم که از خط مشرق و مغرب به اندازهی اندکی کمتر از ثلث و ربع درجه، انحطاط داشت و من آن را 34 دقیقه محسوب داشتم. سپس ارتفاع کوه را از طریق رصد کردن قلهی آن از دو نقطه الحجر این قله، که بر یک امتداد بودند، اندازه گرفتم که مساوی ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد و چون حساب کردم، تقریبا 58 میل درآمد و از اینجا به درستی اندازهگیری منجمان مأمون اطمینان یافتم. همچنین او در پایان کتاب اسطرلاب، روش ریاضی به دست آوردن شعاع، محیط، مساحت و حجم کرهی زمین را شرح داده است.
ابوریحان بیرونی، پس از سال ها تلاش و کوشش در راه علم و فضیلت، در روز جمعه 2 رجب سال 440 ق بدرود حیات گفت. گفته می شود او در اواخر عمر، هم نابینا و هم ناشنوا شده بود، ولی در مورد محل وفاتش اختلاف است و محلّ آن مشخص نیست. فقیه ابوالحسن علی گوید: آنگاه كه نفس در سینه او به شماره افتاده بود بر بالین وی حاضر آمدم. در آن حال پرسید: حساب جدات فاسده را كه وقتی مرا گفتی - بازگوی كه چگونه بود؟ گفتم اكنون چه جای این سوال است؟ گفت ای مرد كدام یك از این دو بهتر؟ این مساله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل در گذرم؟ و من آن مساله بازگفتم - فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم و هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم كه شیون از خانه او برخاست.
منابع:
1-صلواتي، فواد، ابوريحان بيروني (مردي که در جهان علوم شگفتي آفريد)، تهران: ایران، 1379.
2- کرامتي، يونس، ابوريحان بيروني: آزاد مرد و انديشمند، تهران: امیرکبیر، 1385.
3-امام، محمد کاظم، ترجمه احوال و فهرست آثار ابوريحان بيروني ۳۶۲ - ۴۴۰ هجري، تهران: بنیاد، 1352.
4-شیخی، مژگان، خورشيد خوارزم، تهران: فرهنگ اسلامی، 1377.
5- معتضد، خسرو، داستان زندگي نابغه رياضي و نجوم و ديگر دانشها، استاد ابوريحان محمد بن احمد بيرونی، تهران: ایران، 1370.
6- نجفی، محمدعلی، دانشمند و انسان ابوريحان بيروني ( ۳۶۲ - ۴۴۰ هجري)، تهران: اندیشه، 1352.
نظر شما