درباره ماجرای کارآیی رشته زبان و ادبیات فارسی با توجه به میل به تحصیلات تکمیلی در این رشته دانشگاهی، نظر کارشناسانی از اهل ادب و شعر را در اینباره جویا شدیم. اسماعیل امینی، شاعر و دانش آموخته دکترای تخصصی این حوزه به خبرنگار ما میگوید: آنچه اکنون به صورت کلی برای رشته زبان و ادبیات فارسی تعریف شده، کاربرد خاصی نخواهد داشت، جز برای تدریس. به گفته وی ادبیات بایستی به شاخههای کاربردی تقسیم شود و متخصص دستور زبان یا متخصص متون عرفانی یا متخصص متون نظم تربیت شود تا کاربردی شود، درحالیکه الان اینطور نیست، اگرچه کارهایی در این حوزه انجام شده و ادبیات پایداری و معاصر را به عنوان یک رشته تعریف کردهاند.
ذاتش پویاست اما...
آیا رشته زبان و ادبیات فارسی، رشتهای پویا و زنده است؟ امینی معتقد است: خیر، زیرا کاربردی نیست. به باور او این مشکل را در رشتههای دیگر دانشگاهی هم داریم. دانشگاهها، متخصص برای بازار کار تربیت نمیکند یا پژوهشگری تحویل جامعه نمیدهد که پژوهشهایش به کار بیاید. به گفته او، تحقیقات این رشته، پژوهشهای کتابخانهای صرف است.
دکتر حسن ذوالفقاری، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس باور دارد که ادبیات در ذات خود، رشتهای پویا و نشاط آور است. او میگوید: هدف رشته زبان و ادبیات فارسی این است که نشاط و سرزندگی به جامعه بدهد. فردی که شعری را میخواند از آن لذت ببرد، چون ذات ادبیات، نشاط آور است. وقتی این ذات را به عنصری مرده تبدیل کنیم اشکال از ادبیات نیست، اشکال از ماست.
نتایجی دور از انتظار
گرایشهای تحصیلات تکمیلی رشته ادبیات چقدر کاربردی است؟ امینی میگوید: پژوهشهای دانشگاهی دو گونه است؛ یکی به سفارش نظام اقتصادی یعنی بازار کار است و دیگری برای تولید علم، که در همه جای دنیا پژوهشهای بنیادین اهمیت دارد. به باور وی، در هر دو حوزه لنگ میزنیم، بویژه در حوزه پژوهشهای کاربردی که منجر به تولید محصول میشود.
ذوالفقاری هم به گرایشهای دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی در حوزههای حماسی، عرفانی و تعلیمی اشاره کرده و میگوید: گرایشی شدن و از محض درآمدن رشته ادبیات و زبان فارسی یک ضرورت بود و انتظار این است که به مهارتی و کاربردی شدن آن منجر شود، درحالیکه اکنون این گرایشها به تولید دانش و خلاقیت منتج نمیشود.
او اضافه میکند: کاربرد گرایشهای این رشته بعد از دانش آموختگی، بیشتر در حوزههای پژوهشی و آموزشی است.
به گفته این استاد دانشگاه، گرایشهای دانشگاهی این رشته بر اساس نیاز ایجاد شده زیرا زبان و ادبیات فارسی برای ما ایرانیان، کارکرد هویت ساز دارد. از سوی دیگر کاربردهای عامتری هم دارد؛ اینکه امروز به درست نویسی در مطبوعات و تولیدات مکتوب نیازمندیم.
ذوالفقاری بر تربیت ویراستاران حرفهای تأکید کرده، میگوید: با آموزشهای درست در این رشته باید معلمانی برای آموزش درست به فرزندان این کشور تربیت کرد.
ما و این همه دکترای ادبیات
امینی علت ناکارآمدی رشته ادبیات را این میداند که نظام بازار کار ما مبتنی بر کارآفرینی و تولید ثروت نیست. به همین دلیل بسیاری از دانش آموختگان، مدرک تحصیلیشان ارتباطی به زمینه شغلی آنان ندارد، فقط کمک میکند که به حقوقشان اضافه شود.
ذوالفقاری معتقد است: تولید ادبی از رهگذر دانشگاه اتفاق نمیافتد. امینی هم با بیان اینکه کار ادبیات این نیست که تولید کننده ادبی پرورش دهد، میگوید: کار دانشکده ادبیات این است که پژوهشگر و متخصص تربیت کند. از دانشکده ادبیات، شاعر و نویسنده در نمیآید باید تحلیلگر و پژوهشگر تربیت کند، اما کشور به این همه پژوهشگر و تحلیلگر ادبی نیاز دارد؟
ذوالفقاری این حجم بالا از دانشآموخته رشته ادبیات را نتیجه سیاستهای اشتباهی میداند که از گذشته در آموزش عالی ما وجود داشته است.
به گفته او باید در برابر سیلی که برای گرفتن دانشجوی دکتری راه افتاده بود، سدی بسازند. این تعداد دانشجوی دکتری، نیاز جامعه را رفع نمیکند بلکه نیاز افراد به مدرک را جواب میدهد. ذوالفقاری اضافه میکند: ما متخصص تربیت نمیکنیم بلکه دانش آموختگانی تربیت میکنیم که مدرک به دست پی کار میگردند.
موازنه ناموزون عرضه و تقاضا
به باور استاد دانشگاه تربیت مدرس، شاید نسبت کسانی که عرصه ادبیات به آن نیاز دارد و کسانی که دانش آموخته میشوند بیست نفر به یک نفر باشد. این استاد دانشگاه معتقد است: در بسیاری از مناطق، رشتههای کارشناسی تعطیل شده و دکتری، اوج گرفته است، زیرا از دوره کارشناسی پول درنمیآید ولی برای دکتری 80 میلیون پول میگیرند. کاملاً روشن است که تحصیل، تجارت شده است.
او تاکید میکند: گرایشهای تخصصی رشته زبان و ادبیات فارسی زمانی میتواند اثربخش باشد که دانشجو، حساب شده پذیرش شود. مگر کشور به چند نفر دانشآموخته ادبیات عرفانی یا حماسی نیاز دارد؟ وقتی نیاز رفع شد، جذب دانشجو باید قطع شود. قرار نیست که تولید انبوه دانشجوی دکتری داشته باشیم.
به گفته ذوالفقاری سطح استادان این رشته هم بسیار با اهمیت است، دانشگاهی که برای دانشجوی کارشناسی، استاد خوب ندارد، چطور دانشجوی دکتری پذیرش میکند؟ این به سیاستهای آموزش عالی بستگی دارد، باید ببیند که دانشگاه متقاضی جذب، شرایط چنین پذیرشی را دارد یا نه؟ اگر قرار باشد گرایشها بیحد و حصر ادامه یابد از کار خوب گرایشی شدن رشته ادبیات پشیمان خواهیم شد.
نظر شما