مشارکت در ابعاد فرهنگی و اجتماعی تعاریف گوناگونی دارد:
مشارکت ایجاد نوعی احساس همبستگی و تعلق و تلاش دسته جمعی میان افراد یک جامعه به منظور نیل به یک نظام عادلانه اجتماعی است.[1]
مشاركت يعني «دخالت و درگير شدن مردم در فراگردهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي كه بر سرنوشت آنان اثر مي گذارد."
مشارکت واقعی زمانی است که مردم از نظر شناختی و عاطفی با یکدیگر شریک شوند و همه توان خود را برای یاری رساندن به افراد بسیج کنند.
هدف از مشارکت، همکاری و تزریق حیات به بدنه اجتماع است که به عنوان یک هدف تربیتی در آموزه های دینی ما مطرح می باشد؛ قرآن کریم می فرماید : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (حجرات/۱۰) "مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس در میان آن ها سازش و توافق ایجاد کنید."
از جمله آثار وبرکات مشارکت اجتماعي اينست که، مردمان اهل مشارکت با مشارکت خود اين پيام را مي دهند که نسبت به سرنوشت خود بي تفاوت نيستند بلکه حساس اند و مسئوليت خود را درکنش هاي اجتماعي ، اقتصادي و سياسي پذيرفته اند. لذا مهمترين اثر و برکت مشارکت ، زنده بودن جامعه و برخورداري از حيات است زيرا نشانه حيات ، آگاهي و جنبش است و مشارکت که تجلي حساسيت جامعه نسبت به سرنوشت خود است، حاکي از نشان دادن واکنش هاي مناسبت، نسبت به کنش هاي محيطي و اجتماعی است.
اشکال مختلفی از مشارکت در میهن اسلامی مان نیز به چشم می خورد، مانند مشارکت های مردمی و اجتماعی در انواع جشن های نیکوکاری، ایده پردازی و اجرای طرح هایی نظیر دیوار مهربانی، جذب سرمایه های نقدی و غیرنقدی جهت کمک به کشورهای محروم و سیل زده، مشارکت سیاسی و انتخاباتی و ...
اما آیا تا به حال به این مطلب توجه کرده ایم که سهم ما در مشارکت فرهنگی چه میزان است و به چه میزان باید باشد ؟ به این معنا که خودمان تعیین کنیم که چه اثرات فرهنگی را مشاهده یا مطالعه کنیم ؟ و با توجه به نیاز های بومی و مذهبی و اعتقادی و فرهنگی ما تولیدات فرهنگی انجام بشود ؟
طبق تعريف، «مشارکت فرهنگي» عبارت است از شرکت آگاهانه و داوطلبانه و موثر مردم در فرايند توسعه فرهنگي روستا، شهر و يا کشور خود. برای کشف معنای توسعه فرهنگی باید ابتدا تعریفی کوتاه و مختصر از فرهنگ ارائه داد؛ فرهنگ به معنای نظام ارزشی یک جامعه است که بر اساس آن اعمال و رفتار جامعه انجام می شود. حال منظور از توسعه فرهنگی دو چیز می تواند باشد، توسعه فرهنگ به سمت ارزش های بومی و اعتقادی کشور خودمان؛ یا به سمت ارزش های غیر بومی که تجویز نسخه های لیبرالیستی غربی است ؟
این که سالیانی می گذرد و فیلم و سریال هایی نمی بینیم که بتوانیم واقعا با آنها همزاد پنداری کنیم، این که به عنوان مثال جایگاه کافی شاپ در اکثر فیلم های ما بسی پررنگ تر از مسجدی می باشد که جمعیت عظیمی از مردم ما، طی مناسبت های مختلف با آن در تعامل اند، این که ذائقه ی مخاطبان ما در نظر گرفته نمی شود و بسیاری از فیلم های ما برای مردم شمال شهر کلان شهرها ساخته می شود و بسیاری مقولات دیگر نشان می دهد که عرضه ی محصولات فرهنگی به ملت ما موفق نبوده است.
طبق آخرین آماری که از فروش فیلم محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ساخته مجید مجیدی منتشر شده است، فروش گیشه ی این فیلم مبلغی حدود چهارده و نیم میلیارد تومان است، که اگر قیمت هر بلیت را هفت هزار تومان در نظر بگیریم یعنی حدود دو و نیم میلیون نفر از مردم کشورمان موفق به تماشای این فیلم در سینما شده اند؛ یکی دیگر از معضلات فرهنگی ما در رابطه با سینما عدم دسترسی مردم به سینما در بسیاری از استان ها و شهرستان هاست که این مطلب نیز، مطالبه ی جدی مردمی را می طلبد .
این در حالی است که مقام معظم رهبری در سال 85 در جمع کارگردانان و اهل هنر، با این تعابیر، سینما را کلید پیشرفت کشور معرفی می کنند: " من میگویم الان کلید دست شما]سینماگران] ست. من شأن سینما را این میدانم. من میگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست. " [2]
از طرفی عرضه متوقف بر تقاضاست؛ باید این فرهنگ در بین بینندگان رواج یابد که درخواست کنند آنچه را که نیاز دارند، متاسفانه در برابر تولیدات فرهنگی منفعلیم؛ عموم مردم باید صاحب نظر باشند و خودشان تعیین کننده ی نیازهای فرهنگی خودشان باشند و در مورد موادّ مصرفی فرهنگی مطالبه ی مردمی به صورت سازمان یافته و مدوّن باید باشد. تا زماني كه نتوان مردم را به اين باور و يقين كشاند كه با مشاركت، تعاون و مطالبات فرهنگی از مسئولین و هنرمندان و دست اندرکاران، مي توان به جامعه اي مرفه تر و سعادتمند دست يافت، مشکلات فرهنگی به همین منوال سپری خواهد شد.
در فرمایشات مقام معظم رهبری هم در باب اهمیت رسانه و هنر، فرمایشات بسیاری موجود است نظیر: " شما ]سینماگران[ می توانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهای اسلامی و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همینطور میتوانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برندهی افتخارات گذشته و زیر سؤال برندهی افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید."[3]
اما باید توجه داشت که فرهنگ در سینما و تلوزیون و به تعبیری رسانه های مولتی مدیا خلاصه نشده است، علیرغم این که در باب رسانه های مکتوب وضعیت بهتری را از رسانه های تصویری و صوتی مشاهده می کنیم اما با آن چیزی که باید فاصله ی زیادی دارد. متاسفانه در سی و هفتمین سال از انقلاب اسلامی ایران هنوز تعداد زیادی رُمان فاخر مانند آنچه درباره انقلاب فرانسه نوشته شده است چون "گذر از رنج ها" اثر تولستوی و "دُن آرام" اثر شولوخف نداریم.
امروز فرهنگ استعماری در سطح جهان که میخواهد همهی دنیا را تسخیر کند، بیشترین و روندهترین وسیلهی مورد استفاده و مرکب سیرش، هنر است. فیلم میسازند، نمایشنامه، اثر هنری و رمان درست میکنند و برای کشورهای به اصطلاح خودشان جهان سوم تجویز می کنند؛ این مسأله هوشیاری بیش از پیش مسئولین و نخبگان جامعه را طلب می کند که فضای فکری مردم را روشن نمایند، مردمی که همیشه در صحنه های اجتماعی حضور دارند، باید از حالت انفعال در مورد محصولات فرهنگی که به آنها ارائه می شود خارج شوند .
در پایان باید گفته شود که در ایجاد مشارکت پذیری عوامل متعددی از قبیل خانواده، نظام آموزشی مدارس، نوع شخصیت افراد، محیط اجتماعی و ... دخالت دارند که مؤثرترین آن ها خانواده و نظام آموزشی مدارس می باشد. مشارکت فرایندی است که باید از خانواده آغاز گردد، و در مدرسه بسط و گسترش داده شود و خانواده برای پرورش این مهارت اهمیت فراوانی دارد. مدارس نیز باید روش های تدریس خود را به نحوی تنظیم کنند که مشارکت بتواند به معیار اصلی تبدیل شود.
۲۲ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۴
کد خبر: 366683
گروه «جامعه» قدس آنلاین/ حمید رضا خضرائی راد: مهمترين اثر و برکت مشارکت، زنده بودن جامعه و برخورداري از حيات است زيرا نشانه حيات ، آگاهي و جنبش است و مشارکت که تجلي حساسيت جامعه نسبت به سرنوشت خود است، حاکي از نشان دادن واکنش هاي مناسبت، نسبت به کنش هاي محيطي و اجتماعی است.
نظر شما