«چرایی دفاع از سرزمین های اسلامی» مقدمه ای شد برای شبهه پیش رو که برخی از مخاطبان گرامی مطرح کردند؛ چرا ايران در حمایت از مسلمانان جانب مساوات و عدالت را رعایت نمی کند؟ (که در این مورد بیشتر قضيه چچن و بوسني و هرزگوين را مثال زده اند). در این ارتباط باید گفت، در قضيه چچن و بوسني و هرزگوين جمهوری اسلامی ایران از حمایتهای خود دريغ ننمود، از حمایتها و کمکهای مادي و معنوي مسلمانان گرفته تا محكومکردن جنایتهایی كه عليه مسلمانان آن مناطق ميشد و طرح اين مسأله در مجامع بینالمللی و كنفرانس كشورهاي اسلامي و از تمام ظرفیتها و امكانات خود در اين زمينه استفاده کرد. با اين حال ناهماهنگی كشورهاي اسلامي و سكوت و بیتفاوتی كشورهاي غربي مسأله را با مشكلاتي مواجه و امكان اقدامهای بيشتر را سلب کرد. همان مسألهای كه كموبيش در مسأله فلسطين و در برخورد با رژيم صهيونيستي شاهد آن هستيم. چنانکه رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «تمام مسلماناني که امروز به نحوي شلاق استکبار را بر تن و جان خودشان ميآزمايند و هرکدام از طرف دشمنان رنجي ميکشند - ملت بوسني، ملت فلسطين، ملت چچن، ملتهای گوناگون در منطقه، مردم لبنان، مردم کشمير، مردم کشورهاي اسلامي در آفريقا و آسيا - اين رنج را از ناحيه يکپارچه نبودن امتِ اسلامي ميبرند. وگرنه اگر امت اسلامي يکپارچه بود، هیچیک از اين قضايا پيش نميآمد و اگر پيش ميآوردند، براحتي علاج ميشد» (بيانات 12/11/1373) و در دعاهايش نيز میفرمایند: «پروردگارا! دلهای ما بهخاطر قضيه فلسطين و مسلمانانِ مظلوم فلسطين و بهخاطر مسلمانان بوسني و هرزگوين و مسلمانان چچن، خونين و مجروح است. گرفتاریهای آنها را برطرفکن. آنها را بر دشمنانشان پيروز بگردان». (بيانات 28/11/1373)
بر اين اساس مساله چچن و بوسني و هرزگوين مورد توجه بوده؛ مسؤولان مختلف نظام بارها ناراحتي عميق خود را از اوضاع اسفناك مسلمانان چچن اعلام داشتهاند و اقدامهای زيادي نيز انجام دادهاند، هرچند به خاطر مسایل ديپلماسی و عدم مداخله در امور كشورهاي ديگر بخصوص حمايت از حركت استقلالطلبانهاي مانند چچن كه عناصر اطلاعاتي آمريكا نقش فعالي را براي دستيابي به اهداف اقتصادي و سياسي در اين منطقه دنبال ميکنند (نظير حمايت آمريكا از طالبان و القاعده در افغانستان و ...) و يا فعاليت شديد و گسترده وهابيت در آن منطقه و... محدودیتهای زيادي در اين زمينه وجود دارد.
ايران و حمايت از سوريه؟
واقعيت اينکه سوريه يكي از اصلیترین محورهای مقاومت اسلامي عليه رژيم اشغالگر صهيونيستي است، بنابراین مورد خشم و كينه غربیها و همپیمانان عرب آن در منطقه قرار گرفته است و به همين دليل به رغم ثباتي كه در اين كشور سالها حکمفرما بود و تمامي تلاشهایی كه دولت علوي اين كشور در توجه به ساير اقلیتها داشت، (برخلاف اینكه گفته میشود، دولت اين كشور در دست علویهاست، در جایجای آن همه اقلیتها حضور فعالي داشتند)، مورد هجوم همهجانبه دشمنان مقاومت قرار گرفته و با توجه به اهميت مقاومت، دفاع از آن در واقع دفاع از جريان مظلوم مقاومت اسلامي است و منافع اين دفاع در كوتاهمدت و درازمدت قطعاً به نفع جهان اسلام، منطقه و كشور ما هم خواهد بود؛ زیرا شكست محور مقاومت، قطعاً تهديدهاي امنيتي بيشتري عليه كشور ما و جهان اسلام به دنبال دارد، همانگونه كه پیروزیهای مقاومت حزبالله لبنان طي سالهای گذشته، سبب تغييرات محسوس در روند تهديدهای رژيم صهيونيستي عليه كشور ما و منطقه شد. رهبر معظم انقلاب نيز با توجه به همين مسأله معتقدند: «درباره سوريه اگر با ديد جامع و فراگير به تحولات اين كشور نگريسته شود، طراحي آمريكا براي سوريه كاملاً مشخص است. متأسفانه برخي كشورهاي خارجي و منطقه نيز در اين طراحي آمريكا مشاركت دارند. هدف اصلي طراحي آمريكا در سوريه، ضربهزدن به خط مقاومت در منطقه است؛ زيرا سوريه از مقاومت فلسطين و مقاومت اسلامي لبنان حمايت ميكند. اگر دولت سوريه، به آمريكاييها قول دهد كه حمايت خود را از مقاومت اسلامي فلسطين و لبنان قطع خواهد كرد، همه مسایل تمام خواهد شد. تنها جرم سوريه حمايت از مقاومت است. آمريكاييها و برخي كشورهاي غربي ميخواهند انتقام شكستهاي اخير خود در منطقه از جمله مصر و تونس را در سوريه بگيرند».
برگرفته از کتاب «رهنما» اداره پاسخگویی به سؤالات دینی آستان قدس رضوی
مخاطبان گرامی می توانند پرسش های دینی خود را به شماره 300072309 پیامک کنند.
نظر شما