تحولات منطقه

حکایت امروز «ثقل اصلاحات» حکایت آن فردی است که در پاسخ به اینکه اگر در دریا کوسه‌ای شما را دنبال کند چه کار می‌کنید؟ گفت به بالای درخت می‌روم، هر چند می‌دانم در دریا درخت نیست ولی «مجبورم! می‌فهمی؟»

 حکایت امروز «ثقل اصلاحات»
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از وطن امروز، محمد زعیم‌زاده طی یادداشتی نوشته است:‌ پاسخ به نقد پراگماتیستی و نتیجه‌گرایانه اصغرزاده به راهبرد اپورتونیسم مبتذل احتمالا خیلی سخت نیست، هر چند رئیس دولت اصلاحات و افرادی نظیر عباس عبدی سعی می‌کنند رنگ و لعابی از دلسوزی برای منافع ملی بر این ادبیات اپورتونیستی بکشند و پاسخ این نزدیکی را به منافع ملی حواله دهند. اما پاسخ واقعی که همه اصلاح‌طلبان هم می‌دانند چیز دیگری است:

آیا چاره دیگری هم وجود دارد؟ حکایت امروز «ثقل اصلاحات» حکایت آن فردی است که در پاسخ به اینکه اگر در دریا کوسه‌ای شما را دنبال کند چه کار می‌کنید؟ گفت به بالای درخت می‌روم، هر چند می‌دانم در دریا درخت نیست ولی «مجبورم! می‌فهمی؟»

کوسه خودساخته امروز «ثقل اصلاحات» عملکرد پرخطر ضد‌دینی، ضد‌میهنی و ضد‌منافع ملی آنها در سال 88 است، شاید به همین خاطر باشد که عقلای قوم «مرکز ثقل» با ادبیات منافع ملی سخن می‌گویند هر چند سابقه آنها در مواردی چون حوادث تیر 78، حمله آمریکا به عراق و افغانستان، نامه جام زهر و... گویای این مساله است که ادبیات منافع ملی برای این جماعت ادبیاتی نوپدید و پوششی است که اساسا به این جماعت نمی‌آید.

بله! ثقل اصلاحات امروز جبرا و با یک بی‌مبنایی خاصی گرایشش به سمت راستگرایان و نومحافظه‌کاران رفته است اما نکته کانونی اینجاست که حتی معامله‌گری با جریان عملگرا و سیاست‌ورز راستگرای حرفه‌ای کار ساده‌ای نیست. آورده ثقل اصلاحات برای این معامله تنها 4 میلیون رأیی است که از سال 84 برای این جریان تثبیت شده و البته بی‌اعتمادی عمومی نسبت به «ماترک» فتنه ضد‌دینی و ضد‌میهنی 88 که ظرفیت منفی بزرگی در این معامله است.

نکته دیگر آن است که طرف معامله دیگر هاشمی‌رفسنجانی نیست که او پس از 88 و 92 که «پیرانه سر، عشق جوانی به سرش افتاد» و در محذوریت‌های خانوادگی و شخصی تا آخر خط رفت دیگر جایگاه لولای دو جناح بودن را ندارد. هاشمی امروز خود بخشی از مساله عدم اعتماد به ثقل اصلاحات است نه راه‌حل مساله.

طرف معامله ثقل اصلاحات امروز دوگانه روحانی- لاریجانی است؛ اولی که خرداد 92 بیشترین بهره را از پایگاه اجتماعی اصلاحات برد، امروز در حرف بیشترین و در عمل کمترین سرویس را به این جریان می‌دهد و مطالبات جدی این جریان که فکر می‌کردند از فردای انتخابات 92 در مسیر حل شدن قرار می‌گیرد، میلیمتری هم به جلو حرکت نکرده است.

از طرف دیگر ثقل اصلاحات درباره لاریجانی ابهامات ترسناکی دارد، مهم‌ترین ابهامات این است که اساسا با کدام لاریجانی طرف است؛ «لاریجانی هویت و چراغ» یا «لاریجانی برجام» یا لاریجانی‌ای که در پروسه اخیر ریاست مجلس باجی به آنها نداده است؟ و اساسا آیا فردی با این همه ابهامات قابل اعتماد است؟

«ثقل اصلاحات» در حالی پای میز معامله با جریان راست حرفه‌ای نشسته است که در این معامله دست بالا را ندارد و طرف مقابل هم معامله‌گری حرفه‌ای و باسابقه‌ است که ارزش متاع را می‌شناسد و بیشتر از بها‌یش هزینه نمی‌کند.

با این اوصاف به نظر می‌رسد آنچه این روز‌ها توسط امثال زیباکلام درباره عدم کاندیداتوری روحانی در انتخابات 96 مطرح می‌شود یا اصرار بر نمایش ناکارآمدی گرایش به راست ثقل اصلاحات که توسط اصغرزاده مطرح می‌شود- در حالی که پاسخ روشن است- و در رسانه‌ها به پروژه عبور از روحانی مطرح شده است تنها هدفش چانه‌زنی برای گرفتن امتیازات بیشتر از روحانی و گرانفروشی متاع اصلاحات است.

اما روحانی که در نتایج مذاکرات بین‌المللی‌اش تردید‌هایی وجود دارد، در داخل مزیت‌های نسبی‌اش را می‌شناسد؛ ارتباط با حاکمیت و انجام پروژه برجام، دو امتیاز جدی‌ای است که روحانی برای خود لحاظ کرده است. برجامی که روحانی می‌پندارد می‌تواند بدنه اجتماعی مستقلی برای وی پدید آورد تا اساسا نیازی به معامله با سران اصلاحات نباشد یا حتی اگر نیاز به پایگاه اجتماعی عاریه‌ای اصلاحات باشد آن را با کمترین هزینه خریداری کند.

پروژه عبور ثقل اصلاحات از روحانی همچون پروژه رحم اجاره‌ای از قبل شکست خورده است و البته امروز ثقل اصلاحات نگران است که نکند همچون پروژه رحم اجاره‌ای به عکس خود تبدیل شود و همان‌گونه که اصلاحات رحم اجاره‌ای دولت و جریان نومحافظه‌کاری شد، پروژه عبور از روحانی تبدیل به پروژه عبور روحانی از ثقل اصلاحات شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.