شور و علاقه همه سنین که برای امام مهربان شان می نویسند، محترم و قابل ستایش است. چه آن دختری که کاغذ و قلم برمی دارد و از آلزایمر پدربزرگش می نویسد، چه آن کودکی که دست به تعریف قصه نذر کبوترچاهی اش می زند.
دنیای بزرگ این نامه ها و حال و احوال نویسندگانش، تفکربرانگیزترین برگه های صمیمیت است... آنجا که پدری می آید دردمندانه به آقا عرض می کند که بیمار و شرمنده است که پول خرید جهیزیه ی دخترش را ندارد.
یک پشت کنکوری، به سن و مدل جوانانه ی خودش از مخلص بودن و چاکری می گوید و اینکه به مرحمت فراوان مشهد، چشم دوخته است.
و یا نامه ای که در آن پیربانویی شمالی، از آرزوی زیارت دم می زند و برادری هم برای شفای برادر معلولش، با بغض امام را صدا می کند.
و کشاورززاده ای به آقای هشتم می نویسد که آرزوی باران دارد که در روستایشان خشکسالی بیداد کرده و دارد زمین های زراعی را می بلعد. و کودکی هم با زبانی شیرین می گوید: یا امام جان! می شود مادر و خاله ام با هم آشتی کنند ؟
واقعا همه 137هزار نویسنده و دلداده ای که آمدند - عاشقی و اندوه و روزمره و اخلاص شان را -مکتوب کردند و از 58 کشوردور و نزدیک به امام رضا(ع) عرض سلام و ارادت و دوستی نمودند، روی سن برنده ایستاده اند و بی شک امام رئوف، هوای شیفتگی شان را خواهد داشت...
نظر شما