تحولات لبنان و فلسطین

«بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما سر زد، رقابت در سلطنت (و حکومت و آرزوی زیادیِ مال دنیا نبود؛ بلکه ] بدان جهت بود[ تا نشانه های دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایتْ آشکار سازیم تا در سایه آن، بندگان ستمدیده ات امنیت پیدا کنند و حدودِ معطّل مانده، اقامه گردد.»

چرا امام علی علیه السلام حکومت را پذیرفت؟

به گزارش قدس آنلاین به نقل از  تبیان:

ماجرای هجوم مردم

پس از کشته شدن عثمان، مسلمین در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله جمع شده و درباره تعیین خلیفه به گفتگو پرداختند، اعمال و رفتار دوازده ساله عثمان آنها را کاملا بیدار کرده بود ،گفتند که امور خلافت را باید به دست کسی سپرد که حقیقتا از عهده انجام آن بر آید. در آن میان عمار یاسر و مالک اشتر و رفاعة بن رافع و چند نفر دیگر که بیش از سایرین شیفته خلافت علی علیه السلام بودند صحبت نموده و مردم را برای بیعت آن حضرت آماده ساختند.

این چند نفر با خطابه های دلنشین و سخنان مستدل اعمال خلفای سابق را تجزیه و تحلیل کرده و نتیجه سرپیچی آنها را از دستورات رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد خلافت علی علیه السلام به مسلمین تذکر داده و سبقت و مجاهدت آن حضرت را در اسلام و قرابتش را نسبت به رسول اکرم بدانها یادآور شدند و بالاخره اذهان و افکار عمومی را بر یک سلسله حقایق و واقعیات روشن ساختند به طوری که در پایان سخن آنها همه مسلمین اعم از مهاجر و انصار یکدل و یکزبان برای بیعت علی علیه السلام آماده گردیدند، آنگاه از مسجد خارج شده و رو به خانه آن جناب آورده و اظهار کردند یا علی عثمان را کشتند و اکنون جامعه مسلمین بدون خلیفه می باشد دست خود بگشای تا با تو بیعت کنیم که سزاوارتر از تو کسی برای این امر مهم وجود ندارد و عموم مسلمین نیز از صمیم قلب حاضرند که طوق بیعت تو را در گردن خود اندازند.

«ای مردم! مرا در امور خود یاری رسانید. سوگند به خداوند که حقّ ستمدیده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته، او را بر آبشخور حقیقتْ وارد خواهم کرد، گرچه از آن کراهت داشته باشد.»

امام علی علیه السلام: «آگاه باشید! سوگند به آن که دانه را شکافت وانسان را بیافرید، اگر حضور حاضران نبود و حجّت با وجود یاورْ تمام نمی شد، و (اگر نبود) پیمانی که خداوند از عالمان گرفته که بر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، بی قرار باشند، هر آینه، افسار حکومت را بر پشتش رها می کردم و آخرش را با کاسه اوّلش سیراب می ساختم و می دیدید که دنیای شما نزد من، از آبِ بینی بُز ماده ای بی ارزش تر است.»

اسباب پذیرش حکومت

از جمله سخنان امام علی علیه السلام که اسباب پذیرش حکومت را بیان می دارد کلمات زیر است:

- خواندن به سوی حق:

«ای جان های گوناگون و دل های پراکنده که بدن هاشان حضور دارد و خِرَدهایشان از آنها غایب است! شما را به حق می خوانم، ولی از آن می گریزید، چنان که بزغالگان از بانگ شیرِ غرّان می گریزند. دور است که با شما پایه های عدل را به پا دارم یا کژی های حقیقت را راست کنم!»

- اصلاح شهرها:

«بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما سر زد، رقابت در سلطنت (و حکومت و آرزوی زیادیِ مال دنیا نبود؛ بلکه (بدان جهت بود) تا نشانه های دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایتْ آشکار سازیم تا در سایه آن، بندگان ستمدیده ات امنیت پیدا کنند و حدودِ معطّل مانده، اقامه گردد.»

- هدایت گمراهان:

امام علی علیه السلام در یکی از حکمت ها می فرماید: «بار خدایا! تو می دانی که من در پیِ زمامداری و حکومت و برتری جویی و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پیِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جای خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم.»

- مبارزه با ستمگری:

«بیعت شما با من، ناگهانی و بی اندیشه نبود و انگیزه من و شما هم یکی نیست. به درستی که من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خودْ می خواهید.

«بار خدایا! تو می دانی که من در پیِ  زمامداری و حکومت و برتری جویی و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پیِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جای خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم.»

ای مردم! مرا در امور خود یاری رسانید. سوگند به خداوند که حقّ ستمدیده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته، او را بر آبشخور حقیقتْ وارد خواهم کرد، گرچه از آن کراهت داشته باشد.»

- ترس بر دین:

در خطبه ای از ایشان آمده است: «مردم بر عثمان شوریدند و - در حالی که من کناره گیر بودم - او را به قتل رساندند. سپس با (وجود) کراهت من، مرا به حکومت رساندند. اگر ترسِ بر دین نبود، آنان را اجابت نمی کردم.»

- شایستگی امام برای حکومت:

امام علی علیه السلام در نامه ای به کوفیان فرمود: «خداوند آگاه است که چاره ای جز پذیرش حکومت نداشتم و اگر شایستهتر از خود را می یافتم، در این امر، پیش قدم نمی شدم.»

- حفظ کتاب خداوند:

«سوگند به خداوند که بر خلافتْ اقدام نکردم، مگر از ترس آن که بُزی نَر، از بنی امیّه بر آن چنگ اندازد و کتاب خداوند را بازیچه سازد.»

منابع: 
- نهج البلاغة ؛ خطبه 3، 131، 136. 
- الدرجات الرفیعة،سیدعلی خان مدنی شیرازی،ص 38. 
- تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری ج4 ص 491. 
- أنساب الأشراف، احمد بن یحیی بلاذری ،ج2ص 353.

تبیان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • رومیا ۱۷:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۱
    0 0
    اصلا درست نیست
  • ستایش ۱۱:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
    0 0
    چرا اینجوریه من جواب کوتاه مبخوام