به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، «الیزابت مورای» مامور سابق اطلاعات ملی آمریکا تاکید کرد: ما از این تعجب می کنیم که چرا بخش هایی از تحقیقات 11 سپتامبر از مردم آمریکا مخفی نگه داشته شده است.حتی بخش هایی از گزارش 25 صفحه ای اخیر در باره عربستان سعودی نیز هنوز در حال بازنویسی است. اگر این تحقیقات آزاد و صادقانه بود، چرا این اطلاعات باید از مردم آمریکا مخفی نگه داشته شود؟
وی در ادامه افزود: البته می دانیم که این تحقیقات صادقانه ای نیست و افرادی که متهم به دست داشتن در حوادث 11 سپتامبر هستند، در واقع متحدان بسیار نزدیکی با اعضای دولت آمریکا هستند.
مورای پیش از این به عنوان معاون اطلاعات ملی برای خاور نزدیک در شورای اطلاعات ملی آمریکا فعالیت می کرده، پیش از آنکه پس از 27 سال فعالیت در دولت آمریکا بازنشسته شود.
وی در ادامه خواستار تحقیقات کاملا مستقل و غیر وابسته به محافل سیاسی در خصوص حملات 11 سپتامبر شد و گفت: در واقع یک کمیته حقیقت یاب باید تشکیل شود تا بفهمد واقعا در 11 سپتامبر چه اتفاق افتاده است، زیرا می بینیم حوادث 11 سپتامبر جهان و کشور من را به جایی رسانده است که من هرگز آن را درک نمی کنم و این در شرایطی است که بسیاری از کشورها از جمله سوریه هم اکنون تنها در حال نابودی هستند. ما باید به دنبال یافتن منبع اصلی این حادثه باشیم، واقعا چه اتفاقی در 11 سپتامبر افتاده و چه کسانی از این اتفاقات سود برده اند؟
مورای در ادامه به جان کریاکو کارمند سابق سیا اشاره کرد که برای نخستین بار به صورت علنی درباره شکنجه های سازمان سیا صخبت کرد. وی در این باره تاکید کرد: متاسفانه جان تنها فردی بود که مرتبط با مساله سیا و شکنجه هایی بود که مربوط به سازمان سیا می شد. هیچ یک از عاملان اصلی شکنجه در گوانتانامو یا پایگاه هوایی بگرام یا هر مکان سیاه و مخفی، در داخل این زندان ها مشاهده نشده اند. این افراد هنوز آزادانه در خیابان ها قدم می زنند، در حالی که جان و خانواده اش ، خانه خود را از دست داده و هزینه نهایی را پرداختند.
وی در ادامه ضمن محکوم کردن سیاست مداخله جویانه آمریکا در لیبی و عراق، گفت: زمانی که کارم را آغاز کردم، بسیار ایده آل گرا بودم زیرا به عنوان سردبیر و تحلیلگر رسانه های خارجی فعالیت می کردم. در واقع، به عنوان مثال کار من این بود که سخنرانی های افرادی مثل صدام حسین یا معمر قذافی را از عربی به انگلیسی ترجمه کنم و ما واقعا به طور ایده آل گرایانه ای احساس می کردیم که به سیاستگذاران خودمان کمک می کنیم تا بفهمند این رهبران چه می گویند، تا بتوانند از این اطلاعات برای سیاست خارجی شان استفاده کنند. ولی ما درک نمی کردیم که همه کاری که انجام می دهیم در واقع تنها برای اهداف جنگی استفاده می شود یا ابزارهایی برای ضربه زدن یا در نهایت خرابکاری با هدف سرنگونی این رهبران بوده است. البته ما می دانیم که چه اتفاقی برای صدام افتاده است، ما همگی می دانیم برای معمر قذافی چه اتفاقی افتاده است، علاوه بر این شما می توانید به هر دوی این کشورها نگاه کنید و ببینید این کشورها پس از دخالت آمریکا در حال نابودی و تباهی هستند. بنابر این، چیزی که ذهنیت من را تغییر داده این واقعیت بوده که آیا من واقعا سهمی در جریان جنگ عراق در سال 2003 داشته ام؟
نظر شما