«بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر امام حسین(ع) را برید همان جانباز جنگ صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت» این جمله بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در ارتباط با عبرت های عاشوراست. اکنون که قرن ها از آن حادثه سوزناک می گذرد جستجو در مستندات تاریخی قیام امام اباعبدالله الحسین(ع)، آدمی را با مسائلی مواجه می نماید که در تحلیل این ماجرای هولناک کارساز است. تصور این که چرا چنین اتفاقی افتاد، همچنان نیازمند مطالعه و مداقه در اسناد تاریخی است. امت پیامبر اعظم(ص) که ادعای اطاعت و پیروی از ایشان را داشته و به ظاهر معتقد به ارزش های دینی بودند، چرا و با چه توجیهی دست به این جنایت هولناک زدند؟ قومی که اسلام را در دنیا منتشر ساخته و آن همه جانبازی در فتوحات کردند، چرا فرزند پیامبر خود را این گونه ناجوانمردانه به شهادت رساندند؟ آیا این جماعت، در مرور زمان نامتعادل شده بودند یا آن که برای اقدام فجیع خود توجیه دینی یا سیاسی داشتند؟ خصوصاً در مورد فردی همچون شمر که از ثروتمندان کوفه و با سابقه شرکت در جنگ صفین بود. وقتی وی بدین گونه علیه امام و یاران فداکارش جنگید، حرف زد، هر سخن زشت و ناهنجاری از دهانش در آمد و امام را به جهنم وعده داد با خود چه فکری میکرد؟ چگونه عمل خود را توجیه می نمود؟ مسلماً چنین جنایتی توجیه به ظاهر محکمی دارد که شمر به خاطر آن خود را به ورطه هلاکت می اندازد. امری که برای درک آن نیازمند شناخت اثرات قوه ی"تعقل و بصیرت" هستیم. عقل وسیله تحصیل علم و وسیله ای جهت ادراک معقولات یعنی صورت های ذهنی است که فرد، آنها را از عالم وجود گرفته و تبیین می نماید در حالی که بصیرت نیرویی در نفس برای کسب معرفت است که البته با عقل ارتباط دارد. بر این اساس برای مفهوم شناسی بصیرت در مکتب عاشورا توجه به چند مورد ضرورت دارد:
- تأملی در فرمایشات امام حسین(ع) در طول نهضت عاشورا حکایت از حضور آن حضرت در اوج قله بصیرت دارد. اولاً ایشان آگاهانه و برای انجام تکلیف، راه قیام را برگزید و خطرها و مصیبتها را به جان خرید تا جامعه اسلامی یکبار دیگر بعد از پیامبر اعظم(ص) حیات انسانی خویش را بازیابد و دُمَلهای چرکین فساد به تیغ جراحی برداشته شود. و ثانیاً ایشان درد کم رنگ شدن دینداری در جامعه را حس کرده و برای امربه معروف و نهی از منکر و زنده کردن سیره پیامبر(ص) قیام کرده است.
- انسان با تأمل عقلانی در علوم نظری و همنشینی با اهل علم و معرفت، همراه با تصفیه باطن و قطع دلبستگی به دنیا و تقویت و تربیت اراده، می تواند به بصیرت برسد. در قیام عاشورا سپاه امام حسین(ع) محل اجتماع افرادی بصیر از همه اقشار حتی بانوانی مثل ام وهب است که وظیفه خویش و موقعیت تاریخی این قیام را به درستی درک کردند. دانستند که چه می خواهند و برای رسیدن به هدف خویش جانفشانی نمودند. اما در طرف مقابل افرادی قرار دارند که به تعبیر امام حسین(ع) "چون شکمهایشان از حرام پرشده است، حرفهای امام در آنها اثر نمی گذارد" دل هایشان تاریک است، بصیرت نداشته و در سراشیبی سقوط حرکت می نمایند.
- شناخت عوامل کمرنگ شدن دینداری در جامعه ی آن روز، یکی از مهمترین موارد شناخت بصیرت در نهضت عاشوراست. امام حسین(ع) با جامعه ای روبرو است که در آن دین لقلقه زبان ها و بازیچه دنیازدگی سیاست بازان شده و تردید و تحیر نسبت به مبانی دینی عمومیت یافته و استحمار، عابدان ظاهربین را آنگونه مسخ کرده بود که همواره در یک جا می چرخیدند و گامی به پیش نمی رفتند.
- هرچند بصیرت، در اصل به معنای علم است، لکن باید توجه داشت که هر علمی بصیرت نیست و هر عالمی، بصیر نامیده نمی شود، بلکه این واژه، حاکی از نوعی شناخت مسائل زمان، احاطه علمی و آینده نگری است. مقام معظم رهبری می فرمایند: «اگر اعلم علما هم باشید و زمانتان را نشناسید و ندانید ترفندهای استکبار و نیز مشکلات جامعه چیست، نمیتوانید برای جامعه اسلامیتان مفید واقع شوید». شاید بسیاری از لشکریان جبهه مقابل امام در صحرای کربلا شامل افرادی بودند که از شناخت و تحلیل مسائل روز عاجز بودند.
- نقش دیگر بصیرت «عبرت آموزی» و «انذارپذیری» است. به سخن دیگر اهل بصیرت به سبب عبرت گیری و پندآموزی از هر رخداد و حادثه ای هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می کند. این گونه است که فتنه ها به آزمون های رشد و بالندگی تبدیل می شود و فرصت های بی مانندی را به شخص بصیر می بخشند. مثل آنچه در حادثه عاشورا در مورد بازگشت حر به دامان اسلام رخ داد.
- اطاعت در منکر با بصیرت منافات دارد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: "در اموری که معصیت خالق در آن است، اطاعت از دستور معنا و مفهومی ندارد." ابواسحاق سبیعی می گوید: شمر همراه ما نماز میخواند. پس از نماز دستان خود را به آسمان بلند کرده می گفت: خدایا! تو آگاهی که من شریف هستم. مرا ببخش. به او گفتم: چگونه خداوند تو را ببخشاید در حالی که در قتل پسر پیامبر(ص) همراهی و معاونت کردهای؟ گفت: وای بر تو! چه باید می کردیم؟ این ها[حکام] دستوری به ما دادند و ما با آن مخالفت نورزیدیم. اگر با آنها مخالفت می کردیم، از شتران آبکش بدتر بودیم. گفتم: این عذر زشتی است. اطاعت تنها در کارهای معروف است. شمر با نادیده گرفتن این اصل، و شاید هم برای توجیه اقدام زشت خود، اطاعت از امیران و حکام را بهانه کرد و انتظار داشت خداوند او را ببخشاید.
- بصیرت با صبر رابطه ای تنگاتنگ دارد. به بیان دیگر ژرفنگری و صبوری دو بازوی پرچمداران بصیرت و حقیقت است. صاحبان بصیرت ناب در صبوری هم زبانزد خواهند بود؛ چنانکه حضرت زینب(س) پس از مصائب کربلا و در حال اسارت در مقابل ابن زیاد، محکم و استوار ایستاد و فرمود: " من (در کربلا) جز زیبایی ندیدم" بی شک اگر بخواهیم همگام با زینب کبری(س)، تصویرهای زیبای کربلا را ورق بزنیم، زیباترین تصاویر، مربوط به صبوری هایی است که در پرتو بصیرت به وقوع پیوست.
- سرچشمه زلال بصیرت در دست عالمان ربانی است که دیگران برای شناخت راه هدایت و نجات، باید در مقابل آنها زانوی ادب بر زمین بزنند. این علماء که مصداق اتمّ آنها ائمه معصومین(ع) هستند، نقطه اتکای جامعه اسلامی هستند و خواص و عوام جامعه باید منتظر پیام آنها بوده به دنبالشان حرکت نمایند. لذا اگر در آن زمان عده ای که متحیر در تشخیص حق از باطل بودند به امام زمان خویش به عنوان« مصباح الهدی و سفینة النجاة» متمسک می شدند از ورطه نابودی و هلاکت نجات می یافتند.
به جرات می توان گفت صحنه جانگداز عاشورای سال ۶۱ه.ق، محصول فقدان دو مفهوم تاریخ ساز "بصیرت و زمان شناسی"بود. اگر خواص پر ادعای کوفه اندکی بصیرت داشتند و حق و باطل را ابتدا خود در می یافتند سپس برای عامه مردم تبیین می کردند، مگر برای ملعونانی چون عبیدالله، عمر، شمر و.. مجالی برای جسارت می ماند؟ هرچند حق بودن سبط پیامبر(ع) همچون آفتاب برای عده ای از خواص روشن بود اما دنیاطلبی، ترس، زمان نشناسی و سکوت آنان، تیغ شمر را برای بریدن گلوی فرزند پیامبر صیقل داد. شاید به همین دلیل است که ارزش جانفشانی توابین و کشته شدن آنان در راه انتقام خون حضرت اباعبدالله(ع) با ایثار یاران امام در روز عاشورا، قابل قیاس نیست. عزادران واقعی حسینی کسانی هستند که از واقعه جانسوز عاشورا درس بگیرند و در فتنه های روز و کربلاهای امروز با بصیرت و زمان شناسی خود، اسلام و قرآن را یاری رسانند چرا که؛"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" ست. فتنه ها هر روز هست و بصیرت انسان تعیین کننده اموی بودن یا حسینی بودن اوست.
نظر شما