به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، اولین شماره هفتهنامه صدا در قطع جدید روز گذشته بر پیشخوان روزنامهفروشیها قرار گرفت اما ناگهان خبری منتشر شد که نه تنها از حیات جدید «صدا» خبر نمیداد که خبر مماتش بود. هرچند با توجه به سابقه فردی محمد قوچانی و تیم همکارش، این خبر برای اهالی رسانه غیر منتظره نبود!
علت عدم انتشار «صدا» انتشار مطلی ظنز و توهینآمیز به قلم یک طنزنویس روزنامه توقیفشده قانون است. محمد قوچانی سردبیر هفتهنامه «صدا» در پی انتشار مطلبی سراسر توهین، با اذعان به چنین اشتباهی در رسانه متبوع خود، گفت که برای مقابله با تکرار چنین اتفاقاتی فعلاً از انتشار این هفته نامه خودداری خواهیم کرد.
وی اظهار کرده تاکنون از هیچ نهادی به دلیل توهین به برخی شخصیتهای کشور تذکری نگرفته و در این زمینه تابع قانون است.
جالب اینکه تا لحظه انتشار این خبر هیچ واکنشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیئت نظارت بر مطبوعات درباره مطلب موهن هفتهنامه صدا منعکس نشده است.
با اینحال اولین بار نیست که نشریهای با هدایت قوچانی به سراشیبی توقیف میرود و روزنامهنگارانش بیکار میشوند. سیری در زندگی روزنامهنگاری سردبیر هفتهنامه «صدا» نشان میدهد که این تجربه امکان تکرار دارد و به تعبیر یکی از روزنامهنگاران همطیفش، شاید اوست که باید برای همیشه از این حرفه خداحفظی کند.
** وقتی یک راننده هرچندماه یکبار تصادف میکند، لابد رانندگی را خوب نیاموخته است!
در همین راستا و پس از توقیف روزنامه «مردم امروز» کامبیز نوروزی حقوقدان و کارشناس رسانه و فعال سیاسی اصلاحطلب با انتشار مطلبی در صفحه شخصی فیس بوکش نوشت: آنچه تیتر یک و عکس یک روزنامه شد، بیاندازه غیرحرفهای و خطا بود و بگذریم که آیا ارزش داشت یانه. یک روزنامهنگار حرفهای قبل از هر چیز باید تاریخ و جغرافیای کلام را بشناسد. به سادگی میشد فهمید که درست بعد از شمارهای از شارلی ابدو که کاریکاتور پیامبر اسلام را منتشر کرده است، انتشار جمله «من شارلی ابدو» هستم چقدر مشکل ساز است. صبح همان روز در جایی که دوستانی دیگری هم بودند با دیدن این صفحه یک، همگی نگران توقیف بودند. چگونه روزنامه خودش این نکته را قبلا ندید. این جور بیدقتیهای غیرحرفهای و گاه غیرمسئولانه را نمیتوان به نقد و نظر نکشید. بی این نقدها و بسنده کردن به مرثیه یا حماسهسرایی کمکی به توسعه روزنامهنگاری کشور نمیشود. من هم از نظر حقوقی و هم از نظر روزنامه نگاری، این توقیف و هر توقیف دیگری را نمیپسندم، اما در این مورد اخیر اشتباهی بسیار غیرحرفهای و بیتوجهی به حساسیتهایی که یک روزنامهنگار حرفه ای باید آنها را حتما ببیند، نقش بزرگی در این ماجرا داشت. وقتی یک راننده هرچندماه یکبار تصادف میکند، لابد رانندگی را خوب نیاموخته است.
** مروری اجمالی بر کارنامه آقای توقیف
محمد قوچانی متولد 1355 است. وی کار روزنامهنگاری و خبر را با نوشتن یادداشتهای سینمایی در نشریه محلی «کادح» گیلان آغاز کرد. از سال 74 و پس از آن که برای ادامه تحصیل به تهران آمد، به همکاری با نشریه «عصر ما» ارگان حزب منحله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پرداخت.
دوران دوم خرداد دوره انفجار مطبوعات بر روی دکه بود. روزهایی که روزنامههای زنجیرهای برای پیشبرد سیاستهای اصلاحطلبان و تشنجآفرینی متولد میشدند. این دوران برای قوچانی جوان زمانی بود که میتوانست خودش را در عرصه خبر بالا بکشد و بههمین علت به همکاری با روزنامههای جامعه، نشاط و عصر آزادگان پرداخت و به تدریج با نوشتههای انتقادی خود علیه اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت که در آن دوران پدر جریان راست سنتی شناخته میشد به شهرت رسید.
کتاب «پدرخوانده و چپهای جوان» مقالاتی است که قوچانی از دی ماه سال 78 تا خرداد ماه 79 در نقد هاشمی و خانوادهاش نگاشته است
قوچانی که زمانی منتقد تند و تیز سیاستهای هاشمی رفسنجانی بود، در سالهای اخیر به حزب «کارگزاران سازندگی» که حامیان هاشمی رفسنجانی هستند پیوست و با کمک دبیرکل این حزب یعنی غلامحسین کرباسچی به فعالیت رسانهای پرداخت.
** «همشهری ماه» و اولین تجربه «خود توقیفی»
محمد قوچانی در اولین تجربه سردبیری، سردبیر همشهری ماه شد که انتشار این ماهنامه بهاتهام تخلف از قانون مطبوعات و انتشار بدون مجوز و غیرقانونی توقیف شد. روابط عمومی دادگستری کل استان تهران روز دوشنبه(6 اسفند 1380) طی اطلاعیهای اعلام کرد: بهدنبال انتشار بدون مجوز و غیرقانونی نشریهای با عنوان «همشهری ماه“ بهطور مرتب و منظم از سوی روزنامه همشهری و شکایت مدعیالعموم نسبت به این عمل غیرقانونی، آقای مرتضی الویری مدیرمسئول روزنامه همشهری در تاریخ 1380/11/9 در شعبه 1410 حاضر و اعلام داشت: با توجه به اینکه در صدد هستیم مجوزی مستقل برای نشریه همشهری ماه از هیئت نظارت بر مطبوعات اخذ نماییم و این موضوع در هیئت نظارت نیز مطرح گردیده لذا تا زمان تعیین تکلیف قانونی متعهد و ملزم میباشم که از ادامه چاپ مجله همشهری ماه که بهضمیمه روزنامه همشهری بهصورت رایگان توزیع میگردد جلوگیری نمایم.
این اولین بار بود که نشریهای با هدایت محمد قوچانی به سرنوشت توقیف منجر میشد و انتظار بود که در مسئولیتهای بعدیاش در عرصه خبر بتواند مانع از تکرار این تجربه شود اما گویا این اولین وآخرین بار نبود. تجربه همکاری با محمد عظریانفر در همشهری وی را به «شرق» کشاند تا بار دیگر کنار هم روزنامهنگاری کنند.
** توقیفهای مکرر شرق
در دوره مسئولیت محمد قوچانی در روزنامه شرق، انتشار این روزنامه دو مرتبه متوقف شد که اولین حکم توقیف را پس از انتشار شماره 141 خود، بهدلیل پوشش دادن خبر مربوط به نامه اعتراضی نمایندگان مجلس ششم در 29 بهمن 1382 از سوی شعبه 6 دادسرای ویژه کارکنان دولت دریافت کرد. این توقیف بهدلیل نامه عذرخواهی مدیرمسئول روزنامه شرق که به سعید مرتضوی (دادستان وقت تهران) نوشت، زمان زیادی طول نکشید. بعد از گذشت شش ماه، این روزنامه بار دیگر بهدلیل انتشار کاریکاتوری توهین آمیز در صفحه پایانی شماره 853 خود توقیف شد.
** «هممیهن» هم به سرنوشت شرق دچار میشود
روزنامه هممیهن به مدیر مسئولی غلامحسین کرباسچی که در افکار عمومی بهعنوان تریبون حزب کارگزاران مطرح بود فعالیت خود را در دوران دوم خرداد آغاز کرد. بعد از توقیف اولیه این روزنامه، انتشار مجدد آن همزمان شد با توقیف روزنامه شرق و انتقال محمد قوچانی و تیم همراهش در تحریریه شرق به روزنامه هممیهن. البته دور جدید فعالیت روزنامه «هممیهن» بهسردبیری قوچانی با انتشار 47مین شمارهاش در تیرماه سال 86 به پایان رسید و با رأی نهایی دادگاه توقیف شد و قوچانی و تیم همراهش به هفتهنامه شهروند امروز اردوکشی کردند.
** «شهروند امروز» به امروز نرسید؟
شهروند امروز هفتهنامهای خبری - تحلیلی بود که از اسفند 1385 تا آبان 1387 روزهای شنبه در تهران منتشر میشد. این رسانه اصلاحطلب هم در آبان 87 توسط هیئت نظارت بر مطبوعات و بهدلیل تکرار تخلفات و عدم توجه به تذکرات قبلی توقیف شد. تجربه شهروند امروز و انتشار هفتهنامه باعث شد تا قوچانی بیشتر به انتشار هفتهنامه و مجله رو بیاورد.
** حالا؛ نوبت توقیف نشریات کروبیهاست
اواخر سال 1387 بود که مهدی کروبی آماده ورود به عرصه انتخابات میشد و برای آنکه ارگان مطبوعاتی حزبش بهتر وارد عمل شود، هدایت روزنامه «اعتماد ملی» را به محمد قوچانی سپرد. عملکرد محمد قوچانی در فتنه 88 در روزنامه اعتماد ملی موجب شد که او آخرین سردبیر این روزنامه باشد و اعتماد ملی بهدلیل پخش شایعه، اشاعه فحشا و افترا علیه نظام اسلامی در سال 88 توقیف شد.
وی در کنار اعتماد ملی هدایت هفتهنامه «ایراندخت» با صاحب امتیازی و مدیر مسئولی فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی را برعهده داشت که این رسانه هم توسط هیئت نظارت بر مطبوعات در تاریخ 10 اسفند سال 88 با استناد به تبصره ماده 11 قانون مطبوعات و با توجه به فقدان شرایط مندرج در بند 6 ماده 9 قانون مطبوعات یعنی «پایبندی و التزام عملی به قانون اساسی» لغو پروانه شد.
** توقیف شدن آسمان تنها پس از 6 شماره!
«آسمان» هفتهنامهای بود که از آبان 1390 تا بهمن 1392 در تهران منتشر میشد. صاحبامتیاز و مدیرمسئول این مجله عباس بزرگمهر بود و سردبیری آن نیز بر عهده محمد قوچانی بود. انتشار این هفتهنامه با دریافت مجوز تغییر نحوه انتشارش از هفتهنامه به روزنامه، ادامه یافت. آسمان که تازه از هفتهنامه به روزنامه تغییر وضعیت داده بود، تنها بعد از 6 شماره با انتشار مطلبی به نقل از هرمیداس باوند عضو جبهه منحله ملی، حکم قرآنی و الهی قصاص را غیرانسانی خواند و به همین دلیل و بنا به اعتراضات گسترده جریانهای سیاسی و حتی بخشی از جریان اصلاحات، با حکم دادسرای عمومی و انقلاب تهران در روز پنجشنبه 1 اسفند 1392 توقیف شد.
** اینبار؛ مردم امروز
27 دی 1393 بعد از 19 شماره انتشار، روزنامه مردم امروز با حکم شعبه 2 دادگاه فرهنگ و رسانه توقیف و 29 دی بر اساس تصمیم هیئت نظارت بر مطبوعات در ایران، امتیاز روزنامه لغو و پرونده آن به دادگاه ارسال شد.
همزمان با حمله به دفتر مجله فرانسوی شارلی ابدو که سابقه چندین باره توهین به مقدسات مسلمانان و پیامبر اکرم(ص) را دارد، روزنامه مردم امروز در اقدامی محمد قوچانی با انتشار تصویر جورج کلونی، جمله «من شارلی هستم» را از زبان کلونی مطرح کرد. این اقدام که به نوعی همراهی روزنامه مردم امروز با کمپین «من شارلی هستم» برای همدردی با کشتهشدگان این مجله موهن به پیامبر اسلام(ص) قلمداد میشد، واکنشهای بسیاری را برانگیخت.
اقدام غیرحرفهای قوچانی باعث شد تا مردم امروز هم به زنجیره نشریات توقیف شده توسط قوچانی بپیوندد.
** و حالا صدایی که بیصدا شد/ جای خالی نظارت؛ اسب قوچانی تا کجا میتازد؟
با توهین اخیر هفتهنامه صدا به مقامات جمهوری اسلامی، فرار رو به جلوی محمد قوچانی و پیشدستی او در اعلام عدم انتشار «صدا» کافی نیست. وی گفته است "این مطلب در بیرون تحریریه توسط یکی از طنزنویسان نشریه توقیف شده قانون نوشته شده بود". صحبتهای قوچانی به نحوی است که گویا از انتشار چنین مطلبی در هفتهنامه تحت سردبیریاش اطلاع نداشته است. اگر این حرف صحیح باشد ناشی از عدم اشراف وی بر کار حرفهای خبر است و نمیتواند وی را مبرا کند.
با توجه به رکوردداری قوچانی در به توقیف کشاندن مطبوعات، مجوز دادن به کسی که در زندگی روزنامهنگاری خود رکورددار تخلف مطبوعاتی و توقیف آنهاست، قابل قبول به نظر نمیرسد.
هرچند «چندصدایی» و تنوع افکار لازمه فضای سیاسی و مطبوعاتی کشور است اما به نظر می رسد زمان آن رسیده است که نهادهای نظارتی و قضائی با صدور حکمی برای سلب هرگونه امکان فعالیت تبلیغی و رسانهای برای محمد قوچانی هم برخی روزنامهنگاران اصلاحطلب را از برزخ ناامنی شغلی برهانند و هم به این روند شورمزه و سخیف عبور از مرزهای قانون و شرع و در پی آن توقیفهای پیدرپی منطبق بر قانون را پایان بدهند. به نظر میرسد وقت آن رسیده است که این امکان از دست قوچانی گرفته شود تا نه روزنامهنگاران زخم آن را بچشند و نه اسلام و نظام و مردم و مسئولان از آن در تهدید باشند.
نظر شما