عضو هیئت علمی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران:استادان در زمینه چاپ کتاب های شان با مشکلات بزرگی روبرو هستند. این مشکلات بزرگ را می توان به چند بخش تقسیم کرد.

نخست اینکه بیشتر ناشران از استادان بابت چاپ کتاب پول می گیرند و استاد باید تمام هزینه های چاپ را پرداخت کند چرا که آن ها می خواهند ماحصل یافته های خود را در طول دوران تجربیات پژوهشی به صورت کتاب ارایه دهند. پرداخت مبلغ گزافی حتی تا 10 میلیون تومان ممکن است نه تنها از توان مالی آنان خارج باشد بلکه رغبت شان را برای چاپ کتاب از بین ببرد.

نکته دوم اینکه بسیاری از انتشاراتی ها فرایند ممیزی ندارند. کتاب استاد را دریافت می کنند و پس از ویراستاری بلافاصله چاپ می کنند. در حالی که در بخش ممیزی ممکن است نکاتی به استاد گفته شود که در ارتقای کیفیت کتاب هم تاثیر داشته باشد. این موضوع در میان ناشران غیردانشگاهی که اثر استاد را می گیرند و چاپ می کنند بدون فرایند داوری انجام   می شود.

سومین مشکل را می توان در اقبال خرید کتاب دانست. متاسفانه تمایل به خرید کتاب طی دو سه سال گذشته افت شدیدی پیدا کرده است. زمانی بود که کمتر اثری زیر هزار نسخه چاپ می شد؛ اما الان به جرأت می توان گفت معدود آثاری دارای شمارگان بالای هزار نسخه هستند. مشکل چهارم که در کشور وجود دارد خرید کتاب های دست دوم است زیرا اصلاً کتابی خریداری نمی شود.

فصل های مورد نیاز کتاب ها کپی و به قیمت کم خریداری می شود چون بضاعت دانشگاه هم ضعیف و ملزومات چاپ هم گران است؛ از طرف دیگر یارانه برای خرید ملزومات چاپ دانشگاهیان وجود ندارد. متاسفانه در چهار پنج سال گذشته، چهار برابر شدن قیمت کاغذ مشکل بزرگی را در مسیر چاپ کتاب استادان قرار داده است.

مخاطبان کتاب استادان، دانشجویان هستند و بضاعتشان اندک است و نمی توانند با این قیمت ها کتاب خریداری کنند. در این میان، استادان با بخش خصوصی هم مشکلاتی دارند. وقتی ناشر بخش خصوصی می بیند که در چاپ کتاب استاد با ضرر مواجه شده دست به هر کار می زند تا به سود خود برسد، مثل نصف کردن حق التالیف استاد.

حق استاد را پرداخت نمی کند یا دیر می پردازد. حتی در برخی مواقع استاد به قدری اذیت شده که از دریافت حقش خسته می شود؛ البته این موضوع در خصوص ناشران دولتی و خصوصی حتی دانشگاهی با هم صدق می کند. استاد مجبور است این مبالغ را پرداخت کند سپس حق التالیف با چند ماه یا چند سال تاخیر در اختیارش قرار داده می شود. حتی ناشر کتاب را می فروشد اما پول آن را در اختیار صاحب اثر قرارنمی دهد.

استاد که نمی تواند کتاب خود را بفروشد بنابراین مجبور است آن را در اختیار ناشر قرار داد. متاسفانه این دسته از ناشران در امانت نادرستی می کنند. قیمت های تمام شده کتاب ها و کم اقبالی مخاطبان یک چالش بزرگ است. با این حال باید تاکید کرد که استقبال استادان از چاپ کتاب ها کم نشده است.

از یک طرف وضعیت اقتصادی جامعه را باید در نظر گرفت؛ همانگونه که همه ما مشکلات را می بینیم و همه جا وجود دارند، استاد و دانشجو هم مشکلاتی دارند. شاید اگر بگوییم وزارت ارشاد یارانه ای در نظر بگیرد یا ابتدای هر سال تحصیلی بن کتاب در اختیار دانشجویان قرار دهد کمک شایانی به خرید کتاب استادان می کند، هر چند می دانیم این کمک ها مقطعی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.