به گزارش قدس آنلاین به نقل از روزنامه خراسان، تا ساعتی دیگر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص خواهد کرد که از میان هیلاری کلینتون یا دونالد ترامپ کدام یک به اتاق بیضی کاخ سفید راه خواهد یافت تا به مدت 4 سال سیاست های حزب متبوعش را در حوزه های مختلف دنبال کند. در یادداشت «خوب وبد ترامپ یا هیلاری برای ایران بر اساس اسناد» که هفته گذشته منتشر شد این فرضیه که با رای آوردن هرکدام از این 2 نامزد، سیاست های کاخ سفید دربرابر ایران به چه نحو خواهد بود بررسی شد و براساس برخی گزاره ها در نوع رفتار و وعده های کلینتون و ترامپ و نیز تاکیداتی که در برنامه های کاری 2 حزب دموکرات و جمهوری خواه در سال 2016 مطرح شده است، پیش بینی شد که کاخ سفید سیاست های تندتری را در مقابل ایران در پیش خواهد گرفت. با این حال اکنون سوال این جاست که متناسب با دولت آینده ایالات متحده، سیاست های ایران در مقابل این کشور باید به چه شکل تنظیم شود. مهم ترین عرصه های مواجهه ایران و آمریکا نیز در 3 سطح «شرایط داخلی ایران و تلاش آمریکا برای تغییر نظام ایران»، «مسائل منطقه ای و بحران های سوریه، عراق، یمن و ...» و نیز «مسائل بین المللی» قابل دسته بندی است. البته می توان یک سطح مواجهه دیگر نیز به این ها اضافه کرد و آن موضوع «اجرای برجام» است. براین اساس و متناسب با سطوح مواجهه 2 کشور، به نظر می رسد در ایران باید 3 راهبرد را برای مواجهه با دولت آینده آمریکا مدنظر داشت:
مراقبت از روحیه استقلال طلبی مردم ایران
یکی از موضوعاتی که در جریان مذاکرات هسته ای با آن مواجه شدیم، القای این تصور بود که مذاکرات 2 جانبه ایران و آمریکا مقابل دوربین های تلویزیونی باعث کاهش وجهه استکبارستیزی ایران شده است درحالی که همواره یکی از سیاست های اصولی جمهوری اسلامی مقابله با سیاست های مخرب آمریکا در منطقه و امتناع از مذاکره با این کشور بوده است. برهمین اساس و مبتنی بر یکی از اصلی ترین شعارهای انقلاب اسلامی، یعنی «استقلال»، برنامه های پیشرفت جمهوری اسلامی نیز مستقل از قدرت های بزرگ از جمله آمریکا بوده است. به همین دلیل گفت و گوهای 2 جانبه و نیز مواضع برخی که حل مشکلات کشور را در مذاکره و رابطه با آمریکا خلاصه می کنند، ممکن است این تصور را ایجاد کند که ایران در سیاست های خود تغییر ایجاد کرده است. این موضوع یعنی «مختل کردن سیستم محاسباتی دشمن» از جمله موضوعاتی است که می تواند طرف مقابل را به طراحی سیاست های تندتر برای ضربه زدن به کشور رهنمون کند. براین اساس یکی از مهم ترین الزامات برای سیاست های ایران دربرابر دولت جدید آمریکا این است که در رفتار، گفتار و سیاست گذاری مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی و شعار استقلال و عزتخواهی مردم در مقابل قدرت های زورگو عمل شود و مراقب باشیم به وجهه استقلال طلبی و مبارزه با استکبار که از ویژگی های بارز مردم ایران است تاجایی که نزدیک به 4 دهه سخت ترین فشارها را تحمل کرده اما از اهداف و آرمان های شان عقب نشینی نکرده اند، خدشه ای وارد نشود. حتی اگر اجرای برجام نیز مدنظر باشد، تجربه رفتارهای آمریکا در سال های اخیر به ویژه 2 سال مذاکره ای که به توافق هسته ای منجر شد، نشان می دهد هرجا مسئولان پای حق مردم ایستاده اند، غرب ناچار از عقب نشینی بوده است و در مسیر اجرای برجام نیز به نظر می رسد ایستادگی و مقاومت بر سر حقوقی که برای ایران در برجام آمده است، می تواند نفعش را به مردم برساند.
توجه به سایر بازیگران بین المللی به خصوص اروپا
یکی دیگراز موضوعاتی که همواره مطرح است، نوع روابط ایران با سایر بازیگران بین المللی و منطقه ای است. به عنوان نمونه اتحادیه اروپا و به ویژه کشورهای اروپایی مستقل ترنظیر ایتالیا، اسپانیا، لهستان، مجارستان و ... که ما به آن ها اروپای دوم می گوییم، همواره از جمله طرف هایی بوده اند که بیشتر از غربی ها قابل اعتماد نشان داده اند. هرچند در مقطعی آمریکا توانست به لطف ایران هراسی که در نتیجه اتهام ساخت سلاح هسته ای مطرح کرده بود، حتی اروپایی ها را نیز با خود همراه کند اما در شرایط کنونی که با وجود برجام و مختومه شدن پرونده موسوم به «پی .ام .دی»، بهانه واهی سلاح اتمی دیگر وجود ندارد مسیر ارتباط با این کشورها نیز هموار شده است. براساس آماری که اتحادیه اروپا ماه گذشته ارائه کرده، مراودات ایران و اروپا در 6 ماه اول سال 2016، 42 درصد رشد داشته است و آمد و شدهای مکرر مقامات اروپایی به ایران و قراردادهایی که امضا کرده اند و وعده آن ها برای این که این تفاهم هاو قراردادها روی کاغذ نخواهند ماند، نشان می دهد که روی این کشورها می توان حساب کرد. به خصوص این که اخیرا بر سر تحریم هواپیمایی ماهان، پاسخ صریح اتحادیه اروپا به آمریکا نشانه هایی هرچند کمرنگ از احتمال شکاف اروپا و آمریکا دیده می شود (که اگر ترامپ سکان دار کاخ سفید شود این شکاف عمیق تر خواهد شد). سند راهبردی که اروپا اخیرا برای عادی سازی روابط با ایران تصویب کرد نیز از دیگر تسهیل کنندگان این مسیر است. در این جا نیز باید گفت حتی اگر هدف ما «اجرای برجام» باشد بازهم نزدیک شدن به این کشورها و استفاده از ظرفیت های اقتصادی و تجاری آن ها، آمریکایی ها را نیز لاجرم مجبور به عقب نشینی در سنگ اندازی ها می کند. در این راهبرد توجه به متحدان شرقی ایران همچون روسیه و چین و نیز کشورهایی نظیر هند و ژاپن از دیگر مسیرهایی هستند که در سیاست های اقتصادی و سیاسی ایران باید مورد توجه و تمرکز جدی باشد.
تمرکز بر توان داخلی برای حل مشکلات کشور
اصلی ترین معضل کشور طی سال های اخیر بحث اقتصاد و به خصوص حوزه تولید است. با وجود کارنامه خوب دولت در کنترل تورم و پایین کشاندن آن از بیش از 40 درصد در سال 92 به حدود 8 درصد در شرایط کنونی، اما رکود بازار و تولید و تعطیلی کارخانه های کوچک و بزرگ معضلی است که گریبان اشتغال کشور و صنایع و بازارهای مختلف را گرفته است. به تاکید مقامات اجرایی و اقتصادی نسخه شفابخش این شرایط نه در خارج از مرزها که در دست توانمند متخصصان ایرانی قرار دارد. اسم این نسخه را چه اقتصاد مقاومتی بگذاریم و چه توجه و تمرکز بر ظرفیت های داخلی کشور، هرچه باشد برای رونق تولید و صنعت رکود زده ایران راهی به جز بالفعل کردن ظرفیت های مغفول مانده نداریم.
خلاصه این که در شرایطی که قدرت انقلاب اسلامی در خارج مرزها در لبنان، سوریه و عراق و یمن تبدیل به ستون های مستحکم شده یا می شود، باید هوشیار بود و توجه کرد که آمریکا چه با هیلاری چه با دونالد این قدرت گرفتن را بر نخواهد تابید.فراموش نکنیم که قدرت امروز نتیجه ایستادگی 4 دهه اخیر زیر فشارهای سخت نظامی، سیاسی و اقتصادی است و گشایش های آینده، نتیجه ایستادگی های امروز خواهد بود. به همین دلیل باید برای دوره ای جدید از مقابله آمریکا با ایران آماده بود؛ این آمادگی هم باید در گفتار و رفتار مسئولان و سیاست ها مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی و استقلال خواهی مردم، هم در توجه به بازیگران و شرکای قابل اعتماد در اروپا و بلوک شرق و هم در تمرکز بر ظرفیت ها و توانمندی های داخلی، مورد توجه قرار گیرد؛ ان شاء ا... .
۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۵
کد خبر: ۴۷۳۲۲۰
متن زیر یادداشت امیرحسین یزدان پناه در روزنامه امروز روزنامه خراسان است
زمان مطالعه: ۶ دقیقه
نظر شما