پس در این دنیای جدید چه راهی برای ادامه حیات روزنامهها میماند؟ برای روزنامهها و روزنامهنگاران ابزار دیگری برای مبارزه مانده است؟
جواب مسلماً مثبت است. روزنامهنگاری تحقیقی یا Investigative journalism میتواند به داد آنهایی برسد که دلشان نمیخواهند آویزانکردن کت خود به پشت صندلی و نوشیدن چای در دفتر روزنامهها را از دست بدهند. 27 سپتامبر 2016 روزنامهنگاران نشریه «تلگراف» در انگلیس کاری کردند که بهترین و بهروزترین توییتها و کانالهای تلگرام خوابش را هم نمیدیدند. آنها سرمربی تیم ملی فوتبال انگلیس، رؤیاییترین شغل در نظر تمامی مردم بریتانیا، را یکتنه برکنار کردند. خبرنگاران «تیم تحقیقات» این روزنامه با چندین هفته بررسی و کمین برای سم آلاردایس، نقاط ضعف او را شناسایی کرده و با همان به او ضربه زدند تا تخلفاتش را آشکار کنند.
پس چرا چنین چیزی را در روزنامههای ورزشی داخلی نمیبینیم؟ پس این 20 روزنامه ورزشی که تعدادشان بین تمامی کشورهای جهان یک رکورد محسوب میشود، بر روی دکههای روزنامه فروشی چه میکنند؟ آیا در ورزش ما موضوعی برای تحقیق و یا فساد وجود ندارد؟ اگر وجود نداشت که صدها هزار نفر تشنه حقیقت، دوشنبهشبها پای «نود» نمینشستند تا حداقل از خرابی سرویسهای بهداشتی یک ورزشگاه در خوزستان اطلاعات کسب کنند. کشف حقیقت برای «نود» در صدا و سیما امکانپذیر نیست. این وظیفه روزنامهها است که تیمی از خبرنگاران را برای تحقیقات بر روی خطاکاری افراد، باشگاهها و سازمانها در اختیار داشته باشند. در مطبوعات ورزشی ما قطعاً افرادی هستند که تنشان میخارد برای گرفتن مچ متخلفین، اما روزانه ساعتهای متوالی وقت خود را برای گرفتن خبرهای دستهچندمیکه ساعتها پیش در تلگرام خواندهایم هدر میدهند و یا به خاطر سیاستهای آن روزنامه، برای گروهی خاص از حقیقت فاصله میگیرند. روزنامههای ورزشی بیشتر به دلیل مشکلات مالی، خود را وقف افراد، باشگاهها و یا نهادهایی خاص میکنند.
راه چاره اینجاست که روزنامههای عمومی و بزرگ کشور که از پشتوانه قویتری برخوردارند، وارد عمل شده و بخشهای ورزشی خود را تقویت کنند. در تمام دنیا اکثر روزنامههایی که تنها ورزشی هستند، خود را وقف یک باشگاه و یا ارگانی خاص میکنند. از «مارکا»ی رئالی تا «توتو اسپورت» یوونتوسی. خیلی کم پیش میآید که روزنامهای فقط ورزشی باشد و بتواند فاصله خود را با زرد بودن و تعلق خاطر افراطی حفظ کند. بخش ورزشی روزنامههای بزرگ «تایمز»، «تلگراف» و «دیلی میل» مثالهای هستند که با پشتوانه قدرتمند خود خیلی از فسادها را رو کرده و خواهند کرد. آنها هنوز خوانندههای پر و پا قرص خود را در دنیای امروز شبکههای اجتماعی حفظ کردهاند و این میتواند درسی بزرگ برای روزنامههای ما باشد.
شاید از پروندههای افشاشده توسط روزنامههای ما فیلمی اسکارگرفته مثل «اسپات لایت» نسازند اما ورزش ما نیاز دارد پروندههایی بالاتر از اینکه آیا منصوریان واقعاً از انگلیس پیشنهاد مربیگری داشته است و یا تیم داوری در بازی لیگ برتری از یک باشگاه سه زیتون پرونده اضافهتر سفارش داده است ، کار کنند. شاید بخشهای ورزشی روزنامههای عمومی ما بتوانند با دست بازتری که برای تحقیقات خود دارند، دوباره خوانندگان مخصوص خود را احیا کرده و همینطور به ورزش نهچندان پاک امروز ما کمک کنند.
نظر شما