آقای دکتر بهعنوان مدیر مسؤول هفتهنامه حوادث که در دهه هفتاد یکی از جذابترین نشریات حوادث کشور بود بفرمایید یک نشریه حوادثی میتوانست چه رسالت اجتماعی را ایفا کند که شما احساس نیاز کرده و آن را منتشر کردید؟
آنچه بهعنوان حادثه در جامعهای رخ میدهد و بهعنوان حوادث انسانی غیرمترقبه و اعجاب برانگیز نظر افراد را به خود جلب میکند، نشانهها و علامتهای مهمی از وقایع اجتماعی و سیاستهایی است که درنهایت منجر به رقمزدن چنین مسایلی در جامعه شده که ما را با یکسری حوادث حیرتبرانگیز و غیرقابل باور روبهرو میکند. بنابراین صفحات حوادث روزنامهها همیشه از این جهت مورد توجه همه جوامع بشری بودهاند، چون برآیند کلی رفتارهای جامعه را به تصویر میکشند و از اینجاست که اتفاقاً افراد سعی میکنند با عبرتآموزی رفتارهای خود را درست کنند. یا از سوی دیگر وقتی متوجه میشوند که خطراتی در جامعه و از نزدیک آنها را تهدید میکند، با احتیاط بیشتری وارد جامعه میشوند.
از سوی دیگر صفحات حوادث نقش مهمی در آگاهی تربیتکنندگان اجتماعی برعهده دارند؛ چراکه وقتی مسؤولان تربیتی و فرهنگی جامعه با حوادث روبهرو میشوند، درمییابند که آنچه محصول فکری و تربیتی آنها بوده، به بار ننشسته و یا ممکن است شیوه خوبی را در پیش نگرفته باشند. از اینرو مجبور به تغییر سیاستهای تربیتی و فرهنگی خود میشوند.
بنده با توجه به اینکه از نوجوانی در حوزه مسایل اجتماعی و سیاسی بودهام و در سن جوانی وارد انقلاب شدهام، به این مسأله اهتمام داشتم که باید با داشتن ویژهنامه حوادثی این امکان تربیتی و آگاهسازی را در جامعه ایجاد نماییم، اما به دلایل مختلف بهویژه دفاع مقدس چنین امکانی خود بهخود فراهم نبود.
با اتمام هشت سال جنگ تحمیلی احساس کردم یکی از حوزههای مهمی که باید بدان پرداخته شود، مسأله حوادث است. بنابراین اینکار را از دهه هفتاد با انتشار هفتهنامه حوادث با استفاده از تیمی کاملاً حرفهای و زبده آغاز کردیم. امانتداری و بررسی مسایل با دقت و امانت، مهمترین ویژگیهای تیم کاری ما بود. به هرحال آن زمان با اینکه مسایل حوادثی همانند امروز آنقدر بزرگ و گسترده و تعجببرانگیر نبود، اما زنگ خطر و هشداری برای مسؤولان بود و نشان میداد که پایهای از نابسامانیهای اجتماعی در حال شکلگیری است و برای کاهش و جلوگیری از رشد آن باید بدان توجه شود. این هفتهنامه به یک حادثه مهم میپرداخت؛ بهنحوی که معرف حضور مردم شده بود و با چیزی حدود سیصد هزار تیراژ در روز درحالیکه آن زمان چنین تیراژهایی در مطبوعات هم وجود نداشت، در عین بالندگی و رشد به فروش میرسید.
بازخوردها چگونه بود و آیا سایر مسؤولان هم همانند شما با این زاویه به مسایل و مشکلات برای حل آن مینگریستند؟
خیر. متأسفانه درمقابل نگاه ما عدهای بودند که از این زاویه به مسایل میپرداختند که همهچیز را زیرسؤال ببرند! آنها کسانی بودند که اتفاقاً مسؤولان فرهنگی و تربیتی جامعه بودند و چون احساس میکردند با انتشار هفتهنامه حوادث فعالیتهایشان زیرسؤال میرود، درمقابل انتشار آن ایستادند. دو دسته فکر و نیرو دربرابر هفتهنامه حوادث قرارگرفت؛ دسته اول کسانی بودند که انتشار حوادث را مضر تشخیص میدادند، بنابراین هر کارشکنی که توانستند انجام دادند. آنها معتقد بودند که اگر این اخبار انتشار داده نشود، بهصلاح جامعه است و جامعه خودبهخود اصلاح خواهد شد!
عدهای نیز برخلاف ایندسته، داشتن یک هفتهنامه حوادثی را فرصت مغتنمی برای تشخیص و حل معضلات اجتماعی قلمداد میکردند تا با انتشار این اخبار، مسؤولان بتوانند ضمن ایجاد راهکار، پاسخگوی آن نیز باشند. این چالشها حتی در بین روانشناسان، مربیان امور تربیتی و جامعهشناسان نیز شکل گرفت. این مسأله منجر شد به اینکه نشریه بعد از دو سال چاپ رو به رشد متوقف شود. متأسفانه تصور اشتباهی که در ذهن برخی وجود داشت، قایل به این مسأله بود که «اگر نشنوی در جامعه چه رخ میدهد، جامعه اصلاح میشود و خیال شما راحت میشود». از اینجهت برخی عامدانه جامعه را بیجهت به بیخیالی کشاندند و مسؤولان جامعه را از پاسخگویی دور کردند و با ارایه آمارهای مثبت برنامهها و سیاستهای غلط خود را توجیه نمودند تا نشان دهند جامعه در وضعیت ایدهآلی بهسر میبرد.
متأسفانه بعدها مشاهده شد که روزبهروز معضلات اجتماعی در حال افزایش است و اگر ما همان روند چاپ و بررسی حوادث را بهطور صحیح، نه با احساسات و همانند نشریات زرد دنبال میکردیم، در حالحاضر عملاً یکسری ضایعات غیرقابل جبران در جامعه نداشتیم.
بنابراین معتقد هستید که صفحات حوادثی که مسایل را بهصورت دقیق و موشکافانه مورد تحلیل قرار دهند، میتوانند به حل بسیاری از معضلات اجتماعی کمک کنند؟
بله. به هرحال در صفحات حوادث از تخصص روانشناسان و انسانهای علمی و تربیتیافتگان فرهنگی استفاده میشود. آنها در تلاش هستند تا جامعه را به نحو احسن تربیت کنند. یقیناً اگر این امکان برای نشریات بهتر فراهم میشد، اینک با یکسری ضایعات غیرقابل جبران مواجه نبودیم.
متأسفانه اینکه حوادث بهصورت پراکنده و متفرقه بیان شود و به مسایل حاد جامعه پرداخته نشود، نمیتواند حلال معضلات اجتماعی باشد. بنابراین بهتدریج جامعه به این نتیجه میرسید که غیرقابل اصلاح است.
از سوی دیگر این هم که مسؤولان فکر میکنند که جامعه فاقد هیچ عیبی است یا درصدد هستند که به مردم بگویند جامعه در بهترین شرایط بهسر میبرد، محل اشکال است. صفحات حوادثی میتوانند این عیوب را بهخوبی نمایان کنند. بیتردید اگر این رسالت مهم توسط صفحات حوادثی به منصه ظهور نرسد، در کمتر زمانی مشاهده خواهیم کرد که معضلات اجتماعی همانند سرطان پیشرفتهای شدهاند که دیگر قابلدرمان نیستند.
صفحات حوادثی برای رفع عیوب جامعه چه رسالتی برعهده دارند؟
این تصور که ما یک واحد صنعتی بدون ضایعات داشته باشیم، اصلاً درست نیست. مگر میشود در یک جامعه انسانی با اینهمه نابسامانی، ضایعاتی وجود نداشته باشد؟
پرواضح است که نشان ندادن نابسامانی شیوه تبلیغی غلطی است که متأسفانه در ذهن مردم برخی اینگونه جاانداختهاند که وقتی حکومت اسلامی و مردمی میشود، پس همه عیوب از بین میروند. یقیناً چنین فرضی محال است؛ چراکه پیامبران و اولیای الهی نیز قادر به ساخت چنین مدینه فاضلهای نبودهاند که خطا در آن محال یا صفر باشد.
از سوی دیگر جامعه همیشه در یک شرایط یکسان قرار ندارد. برخی شرایط میتواند افراد را بهسمت خلافکاری و بزهکاری سوق دهد. هنگامیکه فردی مسؤول تربیتی فرهنگی جامعه میشود، دقیقاً همانند مهندسی است که باید ایرادهای یک نقشه ساختمانی را درست کند. در غیر اینصورت ساختمان کج بالا میرود. متأسفانه مسؤولان همچنان به این مهم نرسیدهاند که اگر جامعه اصلاح نشود، نابود خواهد شد. پرواضح است که اصلاح جامعه برابر است با شناخت عیوب آن جامعه، از اینرو صفحات حوادثی میتوانند بهصورت منطقی و نه بهصورت احساسی، مسایل اجتماعی را منعکس کنند. در عینحالی که به جامعه بگوییم افراد موفق و درصد قابلقبولی از مسایل خوب را در جامعه داریم اما این مسایل و معضلات اجتماعی هم در جامعه وجود دارد که باید برای آن بهدنبال راهکاری مناسب باشیم. متأسفانه کسانیکه پشت درهای بسته میگویند جامعه نابسامانی ندارد، یا جامعه را نمیشناسند، یا تعریف درستی از نابسامانی نیاموختهاند.
اصلیترین وظیفه خبرنگار حادثهنویس از نظر شما چیست؟
یک خبرنگار حوزه حوادث باید در پرداختن امور بهصورت احساسی و غیرواقعی با آن برخورد نکند و در نشاندادن حوادث بهصورتی کاملاً حرفهای بدان توجه کند تا درسی عبرتآموز برای سایرین شود.
نوع نگارش خبر یا جنایت انجامگرفته هم بسیار مهم است؛ چراکه نباید بهگونهای نوشته شود که خلافکاری و انجام چنین فجایعی به مخاطب آموزش داده شود . به هرحال یکی از ویژگیهای خبرنگار حوادث بودن این است که باید درکنار نوشتن و پرداختن به خبر، همانند یک آموزگار تربیتی باشد تا به افراد جامعه نشان دهد که انسانها میتوانند بهحدی از انفجار برسند که دست به چنین فجایعی بزنند. بنابراین باید بهدنبال راهکار برای حل این معضلات اجتماعی بود.
یکی از اصلیترین وظایف مسئوولان صفحات حوادث، انعکاس شفاف خبر و به سمع و نظر مسؤولان رساندن آن است تا مقامات با آشنایی با این مسایل بهدنبال اقدامات اساسی برای رفع آن باشند.
نظر شما