نمیتوان این واقعیت را پنهان کرد که نگاه به خلق پول به مثابه یک شر در نظام پولی و سیستم اقتصادی، در زبان فارسی چندان شناخته شده نیست. حتی بسیاری از مدرسان پول و بانک نیز اگرچه بحث خلق اعتبار بانکهای تجاری و سازوکار ضریب فزاینده را بارها تدریس کردهاند، از این زاویه به آن نیندیشیدهاند. با این حال این نگرش در غرب - اقلاً در میان اساتید پولی - چندان غریب و ناآشنا نیست. نگاهی به عقاید برخی از بزرگان این عرصه در مسأله خلق پول، عمق، گستره و اعتبار این نگاه انتقادی را بیش از پیش برای مخاطب فارسی زبان روشن میکند:
در طلیعه رکود بزرگ ۱۹۲۹ و در راستای چارهاندیشی برای آن، جمعی از اقتصاددانان دانشگاه شیکاگو، طرحی شش صفحهای را برای اصلاح نظام بانکی منتشر میکنند که به طرح شیکاگو (یا شیکاگو پلن) معروف میشود. به موجب این طرح که مورد حمایت ۲۳۵ تن از اقتصاددانان آن زمان – من جمله فیشر، هنری سیمونز، فرانک نایت و ... - قرار میگیرد، بانکها باید معادل صددرصد سپردههای خود را به عنوان ذخیره نگهدارند؛ امری که به معنای حذف قدرت خلق اعتبار بانکهای تجاری است. بعدها فریدمن و توبین نیز از این طرح دفاع میکنند. چند سال بعد در ۱۹۳۹، ایروینگ فیشر که شومپیتر (و متعاقباً توبین و فریدمن) وی را بزرگترین اقتصاددانی برمیشمارد که ایالات متحده آمریکا به خود دیده و از مخالفان جدی قدرت خلق اعتبار بانکهاست، به همراه پنج تن از دیگر اقتصاددانان آمریکا، با بسط طرح شیکاگو، طرح جدیدی برای اصلاح نظام بانکی ارائه میدهند که البته هیچگاه به قانونگذاری نمیانجامد. فیشر در کتاب پول صددرصد و بدهی عمومی میگوید:
"اگر رابطه پولی میان دو فرد باشد، آنها هیچگاه با وام دادن واسطه مبادله به یکدیگر، نخواهند توانست تورمی به وجود بیاورند؛ چراکه واضح است که وام دهنده نمیتواند آنچه را ندارد وام دهد، بر خلاف بانک. تنها بانکهای تجاری و مؤسسات اعتباریاند که پول تولید شده توسط خود را (با وام دادن) وام میدهند. "
فریدمن به عنوان چهره شاخص مکتب پولی که با شعار معروفش مبنی بر اینکه «تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است» تکیه بر لزوم حفظ سطح عمومی قیمتها دارد، را نیز میتوان از مخالفان جدی سازوکار بانکی موجود دانست. به اعتقاد وی افزایش حجم پول صرفاً باید متناسب افزایش تولیدات در اقتصاد در یک سازوکار خودکار صورت پذیرد، امری که سازوکار خلق پول موجود به هیچ نمیتواند آن را تأمین کند.
موریس اَله اقتصاددان فرانسوی و برنده جایزه نوبل ۱۹۸۸ نیز در کتاب خود تحت عنوان اقتصاد و بهره (به فرانسه) و نیز در فصلی از کتاب "ارو و بنیانهای نظریه سیاست اقتصادی" به تشریح و نقد سازوکار خلق اعتبار بانکی پرداخته و به آثار مخرب آن در اقتصاد اشاره میکند. وی در کتابی دیگرش میگوید: «در واقع، بدون اغراق، سازوکار کنونی خلق پول از طریق اعتبار یقیناً «سرطانی» است که ریشههای مالکیت خصوصیِ اقتصادهای بازار را در فرایندی بدون بازگشت میپوساند. »
در این میان شاید بتوان بهترین و جدیترین نقدها به نظام بانکی رایج را از آن مکتب اتریش دانست، مکتبی که با تکیه بر اصول بنیادین لیبرالیسم ثابت میکند که ویژگی خلق پول در این سیستم نه تنها منشأ بسیاری از مفاسد اقتصادی (بویژه تورم و ادوار تجاری) است، بلکه نوعی انحراف از اقتصاد کلاسیک و اصول آزادیخواهی است. میزس از بزرگترین اقتصاددانان این مکتب اقلاً در سه عنوان از کتابهایش مستقیماً به این موضوع میپردازد. وی در "نظریه پول و اعتبار" میگوید: «آنچه به طور عمده اسباب ملامت نظام پولی معاصر ماست - تغییر مداوم قیمتها - ... پیامد اجتناب ناپذیر انبساط اعتبار است که لاجرم منجر به یک فروپاشی محتوم میشود. و راهکاری که عمدتاً به عنوان اصلاح آن مورد دفاع قرار میگیرد نیز چیزی نیست غیر از بسط مجدد اعتبار که یک رونق موقت را به وجود میآورد، اما بیشک به طور مشابه به بحرانی شدیدتر میانجامد. »
مورای روتبارد (۱۹۲۶-۱۹۹۵) از اقتصاددانان بسیار پرکار مکتب اتریش نیز آثار متعددی در نقد نظام پولی رایج و پیشنهاد جایگزین برای آن دارد. وی در «راز بانکداری» میگوید اینکه سپردههای دیداری بخشی از عرضه پول شمرده میشود معنای جالبی دارد و آن اینکه بانکها پول میآفرینند یا به تعبیر دیگر کارخانههای خلق پولند. تصور رایج مبنی بر اینکه بانکها پساندازهای خرد را تجهیز کرده و به سرمایهگذاران یا دیگر مصرفکنندگان تخصیص میدهند تبیین صحیحی از ماهیت اصلی بانک نیست؛ چرا که در اینصورت امکانی برای خلق پول برای ایشان باقی نمانده و تعهدات آنها بخشی از عرضه پول نخواهد بود. اگر مردم عادی این پیچیدگیها در سازوکار سیستم بانکی را نفهمند بر آنان حرجی نیست، زیرا بزرگترین اقتصاددانان کلاسیک در قرن نوزدهم در این مسائل با یکدیگر نزاع داشتند که آیا باید - و به چه معنا - اسکناسها یا سپردههای بانکهای خصوصی را بخشی از عرضه پول قلمداد کرد یا خیر.
فهرست اقتصاددانان منتقد به نظام پولی و بانکی رایج طولانیتر از آن است که در این مجال مختصر بگنجد. اما این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که در اقتصاد متعارف کمتر از این رویکرد یاد میشود. ریچارد ورنر، استاد آلمانی دانشگاه سوزمپتون، در ریشهیابی این مسأله مینویسد: جریان غالب، به تبع کینز، نظریه خلق اعتبار را سادهانگارانه و پیروان آن را خیالپرداز میشمارد. این مواجهه در بسیاری از موضعگیریهای آنان قابل مشاهده است. من جمله در کتاب «پول» از انتشارات پالگریو که کتابی مرجع در این موضوع است هیچ فصلی به این نظریه اختصاص نیافته است. در عوض، در فصلی تحت عنوان نظریات عجیب و غریب پولی (Monetary Cranks) با بیانی غیر علمی و هجوآمیز از نویسندگانی یاد شده است که عمیقترین تأملات را در ماهیت پول داشتهاند، اشخاصی همچون: فردریک سودی (برنده جایزه نوبل)، سی اچ داگلاس و گئورگ فردریک ناپ که حتی کینز به تمجید نظریات وی پرداخته است.
مواجهه با نظریه خلق اعتبار در اقتصاد پولی به شیوه سانسور علمی، با کمال تأسف این فرضیه را در ذهن خواننده منصف تقویت میکند که واقعیات موجود نظام سرمایهداری، دانش اقتصاد متعارف را از اصول کلاسیک، علمی و آزادیخواهانهاش دور کرده است. به بیان دیگر، ملاحظه معیارهای علمی اقتصاد که در اندیشه طیف قابل توجهی از اقتصاددانان از گذشته دور تا به امروز منعکس شده است به طور منصفانه، برای فهم انحراف نظم پولی موجود که توسط سرمایهسالاران شکل گرفته و بر فضای پژوهش و آموزش علم اقتصاد سایه افکنده است کفایت میکند. نکتهای که میتواند دستمایه خوبی برای نظریهپردازی اقتصاددانان مسلمان در باب پول و بانک باشد.
A Program for Monetary Reform; Draft Proposal
Irving Fisher (1936) , 100% Money and the Public Debt.
Maurice Allais (1947) , Économie et intérêt.
Maurice Allais. “The Credit Mechanism and its Implications,” in George R. Feiwel (1990) , Arrow and the Foundations of the Theory of Economic Policy, MacMillan.
Maurice Allais (1999). La Crise mondiale d’aujourd’hui. Pour de profondes réformes des institutions financières et monétaires. (Paris: Editions Clément Juglar), p. 74.
نام دو کتاب دیگرش «در باب دستکاری در پول و اعتبار» و «پول، روش و فرآیند بازار» است.
Mises, L. V. (1981) , The Theory Of Money And Credit, (Indianapolis: Liberty Fund), p. 8.
Murray Rothbard (2008). The Mystery of Banking. (Auburn: Ludwig von Mises Institute), p. 2.
John Eatwell et al (1989) , Money (The New Palgrave Series). Plagrave.
Soddy, Frederick (1934). The Role of Money. London: Elkin Mathews & Marrot.
Douglas, C. H. (1924). Social Credit. London: Eyre & Spottiswoode
Georg Friedrich Knapp
Richard A. Werner, "Can banks individually create money out of nothing? The theories and the empirical evidence" in International Review of Financial Analysis, 36 (2014) , p. 17.
# دبیر پرونده: علیاکبر کریمی، پژوهشگر اقتصاد اسلامی و دانشجوی دکتری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
نظر شما