قدس آنلاین - علی علیمحمدی:چند روز پیش اعضای ستاد بزرگداشت هفتم دیماه قزوین با نماینده ولیفقیه در استان قزوین دیدار کردند و آیت الله عابدینی در این دیدار نادیده گرفتن ارزشهای انقلابی را تهدیدی برای استان قزوین دانست.
در این دیدار امام جمعه قزوین با بیان اینکه این شهر نقش مؤثری در پیروزی انقلاب داشته، بر ضرورت گرامیداشت ۷ دی تأکید کرده و بیان داشته بود که ۷ دی یکی از اتفاق های مهم در دوران مبارزاتی مردم قزوین و از گنجهای انقلابی استان محسوب میشود.
وی همچنین با بیان اینکه نباید نسبت به ارزشهای انقلابی استان غفلت شود، خاطر نشان کرده بود: غفلت از وقایعی چون ۷ دی تهدیدی برای استان محسوب میشود و ضروری است با اجرای برنامههایی در این روز، یاد و خاطره آن گرامی داشته شود. ۷ دی روز شهدای انقلاب اسلامی در قزوین است و یکی از روزهای مظلومیت مردم قزوین به دلیل وفاداری آنان به امام و رهبری و استقامت برای به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی به شمار میرود. چنین روزهایی که ذخایر معنوی ما به شمار میرود را باید احیا کنیم زیرا اگر این روزها احیا نشود تهاجم فرهنگی، اعتقادات مردم را مورد هدف قرار میدهد.
تاریخ چه می گوید؟
برای پاسخ به این پرسش به سراغ جلد چهارم کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان قزوین، که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات منتشر شده، رفته ایم و برخی مطالب و رخدادهای این واقعه مهم را از صفحات ۳۹۴ تا ۴۳۵ نقل به مضمون و به اختصار برای مخاطبان عزیز مخصوصا نسل جوان که آن روزها نبودند تا ظلم های بی شمار حکومت فاسق پهلوی را ببینند، درج آورده ایم که در ادامه می خوانید:
روز پنجم دی ماه ۱۳۵۷، ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در تهران با شاه دیدار می کند. آن چه در منابع از جزئیات این دیدار ذکر شده، بار دیگر بر بی ارادگی و وابستگی پادشاه ایران به آمریکا حکایت می کند. شاه از سولیوان می پرسد که آمریکا از من می خواهد که چکار کنم؟ و سولیوان در جواب می گوید: ایالات متحده بطور کامل از تلاش های شاه پشتیبانی می کند. و شاه در ادامه می پرسد: اگر اقدام های قاطع موجب به راه انداختن حمام خون شود، و از طرفی نتواند نظم و امنیت را در کشور برقرار نماید، آیا باز هم این اقدامات باید ادامه یابد؟ و سولیوان در پاسخ می گوید: اگر می خواهید مسؤولیت کارتان را واشنگتن به عهده بگیرد یا توصیه ای در این زمینه به شما بکند، بعید به نظر می رسد و از شاه ایران می خواهد هم تصمیم گیری در این زمینه و هم مسؤولیت آن را شخصا به عهده بگیرد. شاه ضعیف و بی اراده پس از آنکه در می یابد، آمریکا در این شرایط و اوضاع و احوال هیچ راهکار مناسبی برای او ندارد، بنابراین تصمیم می گیرد، خودش دست به کار شود.
روز ششم دیماه ۵۷، مردم قزوین شاهد به شهادت رسیدن حداقل سه جوان که اتفاقا خبرنگار و عکاس می باشند، هستند. مردم که در مسجد النبی(ص) شهر به منظور اعتراض به خشونتهای رژیم منحوس دور هم جمع شده اند در هنگام خروج با آتش مأمورین مواجه می شوند که در نتیجه این اقدام ۱۶نفر مجروح و سه نفر کشته می شوند. در جریان تظاهرات مردم، حسین محمودیان جوان ۲۱ساله ای که چند ماه است به عنوان خبرنگار در روزنامه اطلاعات مشغول به کار شده است و در این روز دو نفر از پسر عمو های خود را برای کمک در تهیه گزارش از اعتراضات مردم به کار گرفته، در حین تهیه عکس و گزارش مورد شلیک و هدف گلوله مأموران فرمانداری انتظامی قرار گرفته و هر سه نفر شهید می شوند. البته در اسناد دیگری شمار شهدای این روز شش نفر و شمار مجروحان ۶۴نفر ذکر شده اند.
در روز هفتم دیماه ۵۷، یک کامیون ارتشی به صف مردمی که برای تهیه نفت اجتماع کرده بودند، یورش می برند و بطور مارپیچ طوری حرکت می کنند که شمار زیادی زن و مرد و کودک را زیر می گیرند و می کشند. شاهدان عینی شمار شهدای قزوین در این روز را بیش از بیست نفر بیان کرده انداما در روز هفتم دیماه ۵۷، حدود چهل هزار نفر از شهروندان قزوینی در معیت روحانیون شهر، برای به خاک سپردن شهدای روز قبل به سمت غسالخانه امامزاده حسین(ع) حرکت می کنند. در اینجا نیز مأمورین خونخوار و سفاک رژیم بار دیگر نقاب از چهره خود بر می گیرند و بدون اخطار قبلی از پشت به وسیله مسلسل و زره پوش مردم را به رگبار می بندند و حتی آن ها را تا کوچه های فرعی تعقیب می کنند و به آتش می گیرند و تا نیمه های شب به تیراندازی ادامه می دهند. در همین روز یک کامیون ارتشی عمدا به صف مردمی که برای تهیه نفت اجتماع کرده بودند، یورش می برند و بطور مارپیچ طوری حرکت می کنند که شمار زیادی زن و مرد و کودک را زیر می گیرند و می کشند. در اثر این خشونت و تیراندازی های متعاقب آن، ۳۵ زن باردار سقط جنین می کنند که ۱۶ طفل سقط شده آن ها فردا در محل غسالخانه امامزاده حسین مشاهده می گردد. شاهدان عینی شمار شهدای قزوین در این روز را بیش از بیست نفر بیان کرده اند. برخی از مجروحان نیز بعدا در بیمارستان به شهادت می رسند.
در این ایام و در جریان درگیری ها در قزوین، ده ها مغازه و خانه، در خیابان های پهلوی، شاه، سپه، مولوی، سعدی و پادگان مورد حمله قرار گرفته و به غارت می رود. از آمار کشته شدگان این روزهای قزوین و همچنین مجروحان و مصدومان این وقایع اطلاعات دقیقی در دست نیست و این بدان جهت است که مردم قربانیان حادثه را مخفیانه به خاک می سپردند و مجروحان نیز از مراجعه به بیمارستان خودداری می کردند، زیرا حتی بیمارستان ها نیز در این ایام در امان نبودند و چندین بار مورد حمله و تهاجم ماموران قرار می گیرند. و چندین داروخانه و حتی خانه شماری از پزشکان به آتش کشیده می شوند و مردم برای مراجعه به این اماکن امنیت ندارند.
این ماجرا در روزهای بعدی نیز با شدت هرچه بیشتر ادامه می یابد. شدت کشتار مردم قزوین به حدی است که در بعدازظهر یازده دیماه ۵۷ شماری از افسران و درجه داران ارتش در داخل لشگر به اعتراض و اعتصاب می پردازند و شخص شاه مبلغ پنجاه میلیون ریال برای پرداخت به این افسران و تأمین نیازهای رفاهی آنان می پردازد.
اسناد مؤید این مسأله است که شخص شاه در جریان مسایل قزوین قرار دارد و از خونریزی عوامل سفاک خود مطلع است.
آری انقلاب اسلامی ایران ثمره خون فراوان انسان هایی پاک و معتقد است، حال که به برکت خون این شهدا در آسایش و امنیت کامل روزگار می گذرانیم.
نظر شما