تحولات منطقه

چند مسئله مهم و دلهره‌آور عملا اجازه کنش فعال در انتخابات را برای اصلاح‌طلبان سلب می‌کند و احتمالا انتخاب عقلای این جریان ادامه مسیر پراتیک و پشت کردن به مسئله هویت اصلاح‌طلبانه است .

عبور از هویت اصلاح‌طلبی یا بازی با مهره‌های درجه دو
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از نسیم آنلاین، تفاوت میان واقعیت و فرا واقعیتی که می توان در رسانه ها ساخت،این مسئله احتمالا مهم ترین دغدغه ی این روزها ی دولت یازدهم و مشاوران رئیس دولت است و به این معناست که دولت احتمالا در سال چهارم به این نتیجه رسیده است که کار رسانه ای در خصوص شرایط اجتماعی و حواله کردن کاستی ها به عملکرد دولت قبل و ارائه چنین تصویری در رسانه تا یک جایی کار می کند و می تواند در شکل دهی افکار عمومی موثر باشد و  دیگر از زمانی که دولت در ذهن مردم از یک موقعیت اپوزوسیون به موقعیت پوزوسیون شیفت می کند آنچه در ذهن مردم در خصوص عملکردش ته نشین می شود، گفتار درمانی ها و ارائه گزارش ها نیست بلکه نوع مواجهه مردم با واقعیات ملموس است.

از این رو حتی اگر جناب روحانی وسط خیمه سنگین رکود بر اقتصاد کشور بگوید رشد اقتصادی 7.4 درصد  است و تورم هم تک رقمی شده،مسئله خیل عظیم معلمانی که چند روز از ماه گذشته و حقوق نگرفته اند یا بازنشسته هایی که وسط سال با کاهش حقوق مواجه شده اند یا مصرف کننده ای  که روزانه شاهد رشد نجومی مواد پروتئنی در بازار است  و امثالهم حل نمی شود، بلکه تنها  شکاف میان تصور مردم از واقعیت دولت و تصویر القائی عملکرد دولتمردان را تشدید می کند و این مسئله ای است که حتی توسط حامیان دولت روحانی قابل کتمان نیست .

مثلا صادق زیبا کلام از حامیان دولت معتقد است رای روحانی نسبت به دوره قبل ریزش خواهد داشت و برای این تحلیل ادله هایی هم ارائه می کند: هنوز مشکلات جدی اقتصادی وجود دارد. متأسفانه امروز ما حدود 6 الی 7میلیون بیکار در جامعه داریم و رکود کمر اقتصاد ایران را شکسته است. این موارد، واقعیاتی است که نمی‌شود کتمان کرد. متأسفانه باید اذعان داشت درب هر خانه‌ای را که بزنید حداقل یک یا دو جوان بیکار با تحصیلات لیسانس در آن حضور دارد و هنوز آقای روحانی نتوانسته است مشکل بیکاری و رکود را در کشور و مشکل سرمایه‌گذاری خارجی را حل کند.

یکی از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هم درباره دولت روحانی چنین نظری دارد:معتقدم روحانی یک رقیب بزرگ دارد و آن عملکرد خود دولت است. فراموش نکنیم مردم ما حزبی تمام عیار نیستند و عملکرد را می‌بینند.اگر جریان اصلاحات سال 84 شکست خورد بخاطر عملکرد خودشان بود و هیچ‌کس جز خود اصلاح‌طلب‌ها در شکست سال 84 نقش نداشت.

حال سوال این است که با این اوضاع و تحلیلی که جریان اصلاح طلب نسبت به موقعیت اجتماعی دولت دارد نسبت جریان اصلاح طلب با حسن روحانی در انتخابات آتی چگونه خواهد بود؟

حقیقت ماجرا این است که اصلاح طلبان از خرداد 76 تا اسفند 92 و احتمالا تا اردیبهشت 96 در یک پروسه فرسایشی از موضع رادیکالیسم ایدئولوژیک به ورطه پراگماتیزم حاد و مبتذل  افتاده‌اند. جریان چپ های نادم که پس از پیروزی در دوم خرداد 76 از موضع بالا و در موقعیت اجتماعی برتر در عین چسبندگی به قدرت شعار خروج از حاکمیت سر می دادند و تحلیلشان این بود که با خروج آنها از حاکمیت ریسک اسقاط نظام هم وجود دارد و کرارا در پی این بودند که خواسته های خود را به حاکمیت تحمیل کنند و از موضع رادیکالیسم ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی در تقابل افتادند و تا مرز حوادث سال 88 و تحریم انتخابات در انتخابات نهم مجلس پیش رفتند، اما خطای سنگین و ریسک خطرناک قمار آنها در انتخابات 88 و حوادث بعد از آن جریان  اصلاح طلب را به نقطه ای رساند که به نقطه ای از پراگماتیست حاد رسیدند که امروز با حمایت از هاشمی و بعد روحانی و حتی لاریجانی تقریبا از هویت سیاسی ایدئولوژیک اصلاح طلبان چیزی باقی نمانده است

حالا جریان اصلاح طلب شش ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم خیلی جدی به این مسئله فکر می کند که آیا راهی جز ادامه سیاست ورزی پراگماتیسم و عبور از هویت خود دارد یا نه؟ آیا می توان به جز حمایت از حسن روحانی اساسا به گزینه دیگری فکر کرد؟ اینجا حداقل سه مسئله برای این جریان وجود دارد اول اینکه در صورت تصمیم برای رقابت با رئیس جمهور مستقر آیا اساسا گزینه ای در میان آنها وجود دارد که هم از فیلتر شورای نگهبان رد بشود هم زنگ تفریح انتخاباتی نشود؟ نکته دوم این است که هزینه رقابت جدی با روحانی چقدر است و چقدر می تواند در صورت بندی کابینه بعد تاثیر منفی بگذارد؟ و سوم اینکه چه تضمینی وجود دارد که در صورت رقابت با روحانی و کم شدن از سبد رای او حداقل در مسئله آزادی های اجتماعی رقیب به ائتلاف رسیده در قطب مقابل نتواند دولت را شکست بدهد؟

این سه مسئله دلهره آور عملا اجازه کنش فعال را تا حدود زیای سلب می کند و با این اوصاف احتمالا انتخاب عقلای جریان اصلاح طلب ادامه مسیر پراتیک و پشت کردن به مسئله هویت اصلاح طلبانه است و روحانی و تیم مشاور و سیاست ساز وی هم تا حدود زیادی این مسئله را می داند.

با این حال یک حالت دیگر هم محتمل است، یقیقنا جریان اصلاحات خوب می داند چسبیدن به روحانی به شکل کامل به معنای پذیرش همه عیوب این دولت است از طرف دیگر واضح است چشم اسفندیار دولت روحانی که ممکن است جریان رقیب دولت هم از آن نهایت بهره را ببرد مسئله عدالت و مقابله با فساد سازمان یافته است، از این رو اگر اصلاح طلبان بتوانند گزینه درجه دو ای  را وارد رقابت بکنند که هم  بتواند با طرح رویکرد های عدالتخواهانه بخشی از سبد رای گزینه احتمالی رقیب را پوشش بدهد و هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و هم خللی در رای روحانی پدید نیاورد می تواند گزینه دم دست و محتملی روی میز باشد که بتوان حداقل با آن تا حدودی با تیم انتخاباتی روحانی وارد بده بستان سیاسی بشود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.