معارف- طیبه مروت: حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو یکی از تلخ ترین رویدادهای این روزهای مردم ایران است. رخدادی که هم مالکان و صاحبان مشاغل برج پلاسکو را گرفتار کرد و مهمتر از آن جان آتش نشانان ایثارگر را به خطر انداخت. در تحلیل آنچه برای پلاسکو و مردم روی داد، حرف و حدیث زیاد شنیدیم، خبری آمد و در کمتر از چند ثانیه تکذیب شد، اما این تکذیبیهها نمی تواند سرپوشی بر کم کاری مدیران و مسؤولانی باشد که باید برای ایمن سازی ساختمان گامهای محکمتری برمی داشتند یا مالکان مشاغلی که از بیمه حرفه خود شانه خالی کردند.
به هرصورت آنچه رخ داد، دامان آتش نشانان را گرفت و بهانه «قسمتش این بود» پاسخگوی این بی دقتی¬ها نخواهد بود.
بررسی رابطه قضا و قدر با حوادث بشری را با حجت الاسلام دکتر عباس نصیری فرد، عضو کارگروه سبک زندگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاون بینالملل اتحادیه جهانی اساتید مسلمان به گفت وگو نشسته ایم.
***
*رابطه قضا و قدر و نگاه جبرگرایانه به حوادثی که برای ما رخ میدهد چیست و انسان در پیشگیری از حوادث چقدر نقش دارد؟
جبرگرایی از آن اندیشههایی است که در طول تاریخ به نوعی با ساختارهای قدرت مرتبط بوده است. پادشاهان مستبد دوست داشتند مردم جبرگرا باشند، به خاطر اینکه هر بلایی سر مردم بیاورند، مردم بگویند قسمت و تقدیر ما این بوده است. یکی از پیامدهای اجتماعی جبرگرایی این است که فرد برای تغییر شرایط موجود تلاش نمی کند. حکام جور همواره تلاش میکردند مردم جبرگرا شوند و نخواهند که حق شان را از حاکمان بگیرند و بگویند که قسمت ما همین بوده است.
علامه اقبال لاهوری میگوید: پس از هر شکست بزرگ، ملتهای شکست خورده نگاه جبرگرانه پیدا میکنند. به عنوان مثال زمانی که مغول، کشورهای اسلامی را شکست داد، اشعار و تفکرات جبرگرانه میان مردم زیاد شد. این جبرگرایی نوعی واکنش مردم است برای اینکه شکست خودشان را توجیه کنند و خودشان را آرام کنند، فرافکنی بکنند و بگویند خدا این کار را خواست و تقدیر الهی بوده است و بگویند کاری از دست ما برنمی آید.
*آیا آنچه برای پلاسکو اتفاق افتاد را میتوان از منظرقضا و قدر نگریست؟
اگر امروز حادثه ای در یکی از خیابانهای تهران در ساختمان پلاسکو اتفاق میافتد نه بدان معناست که این قضا و قدر الهی است و باید اتفاق میافتاد و هیچ کس مسؤولیتی ندارند؛ بلکه معنایش این است که یکسری از علتها دست به دست هم دادند که این فاجعه رخ داد و این علتهای حادثه ساز قابل پیشگیری بوده است. به عنوان مثال اگر مالکان به هشدارها توجه میکردند و اگر مسؤولان قضایی پس از چند بار تذکر به نا ایمن بودن ساختمان آن را پلمب میکردند، آیا این اتقاق میافتاد که ما عزیزترین و بهترین جوانان آتشنشان را از دست بدهیم؟ بنابراین تمام کسانی که به هر دلیلی به عمد یا سهل انگاری یا بی تدبیری سبب ایجاد مقدمات و در نهایت وقوع این حوادث شدند، مقصرند.
کسی که در مسؤولیت خود کوتاهی میکند، برای اینکه وجدان خودش را آرام کند میگوید «قسمت» ما این بود. یا اینکه بقیه برای اینکه او را آرام کنند میگویند قسمت تو این بود و در نهایت خدا را هم بدهکار میکنند! حقیقت این است که خدا تعهد نکرده است ضعفها و کوتاهی و بی مسؤولیتیهای ما را جبران بکند.
*گسترش انحصاری این تفکر که حوادث را به قضا و قدر ربط دهیم چه بر سر دینداری مردم میآورد؟
خداوند در نظام آفرینش برای هر چیزی علتها و سبب هایی قرار داده است که هستی و مشخصات آن چیز به آنها بستگی دارد. همه رخدادها، معلول علتها هستند. کارهای بشر نیز از روی تصادف و اتفاق از او سر نمی زند؛ بلکه انسان، نخست چیزی را تصور میکند، سپس به آن میاندیشد و پس از آنکه فایده واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن میکوشد. پس انجام هر حادثهای در جهان، علت و سببی دارد که با تحقق آنها، تحقق معلول حتمی و قطعی خواهد بود و این نظامی است تخلف ناپذیر که خداوند چنین مقرر کرده است.
ما نباید در حوادث و رخدادها جبر گرا باشیم. جبر گرایی نوعی فرافکنی است. جامعه ای که دنبال جبر مطلق است، فرسوده و خالی از شوق و ذوق عمل میشود. در جوامعی که به اختیار مطلق معتقد هستند، در یک جاهایی خسته میشوند و به درهای بسته میخورند. آن جوری که میخواهند نتیجه نمی گیرند و ناامید میشوند. به نظر میرسد اعتقاد میانه جبر و اختیار که تفکر شیعه امامیه است، از این جهت به ما کمک میکند، نوعی تعادل معنوی و فکری پیدا کنیم، یعنی ضمن اینکه موظف هستیم تلاش کنیم، از آن طرف میدانیم که همواره یک منبع مطمئن حمایت کننده یعنی خداوند قادر متعال در کنار ما وجود دارد. من تلاش خودم را میکنم و از او هم کمک میگیرم، پس حتماً از حوادث ناخوشایند جلوگیری شده و برای من اتفاق خوبی خواهد افتاد.
ما میگوییم: مال حلال را دزد نمی برد، ولی اگر مال حلال را هم مواظبش نباشید دزد میبرد. مردم درسفری با پیامبر(صلی الله علیه و آله) میرفتند. برای خوردن غذا در وسط راه همراهان از پیامبر پرسیدند که پای شترها را ببندیم یا توکل بکنیم؟ مثل اینکه بگوییم ما به ماشین مان دزدگیر بزنیم یا به خدا بسپاریم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: شترها را ببندید و توکل کنید. شاعر میگوید: «با تو کل زانوی اشتر ببند» که اشاره به این حدیث است. پس ماشین تان را قفل کنید و توکل هم بکنید. ماشین تان را قفل کنید، زیرا اگر این کار را نکنید آن را میدزدند و هنگام قفل کردن توکل هم بکنید. درحادثه ساختمان پلاسکو خیلی از کسبه مغازه هایشان بیمه نبود و این کوتاهی است و این کوتاهی را نباید تفسیر به توکل بر خدا کرد. در جلوگیری از به وجود آمدن حادثه یا مدیریت حادثه ما باید تمام تلاشها و پیش بینیهای لازم را داشته باشیم، آنگاه به خدا توکل کنیم.
*نقش مردم و مسؤولان در جلوگیری از حوادثی مانند پلاسکو چیست؟
- یکی از مسایلی که در حوادث هزینهها را بالا میبرد ناآگاهی مردم است. متاسفانه مسؤولان آگاهی لازم را به مردم نمی دهند و حتی بر اجرای برخی اصول ایمنی اجباری وجود ندارد، به عنوان مثال بیشتر مغازهها و مراکز تجاری تجهیزات اطفای حریق ندارند، خب چرا مسؤولان و اصناف اجبار نمی کنند؟ یا اینکه برخی از مردم هشدارها و تذکرات ایمنی را جدی نمی گیرند. چرا با این افراد برخورد نمی شود؟
اگر امروز در ژاپن حادثه یا بحرانی اتفاق بیفتد، میتوان گفت ساختمانها مقاوم است و از پس آن برمیآیند. درسال ١٩٨١، ژاپن، با تحقیقات روی علم زلزله، قوانین ساختمانسازیاش را بهروز کرد و مردم هم با دولت همکاری کردند، گرچه امروز شهرهای ژاپن، غالباً میلرزند، اما بندرت خراب میشوند. «چارلز شنکینگ» استاد تاریخ دانشگاه هنگکنگ که تاریخچه زلزله در ژاپن را مطالعه میکند، میگوید: «من امروز به قوانین ساختمانسازی ژاپن ایمان دارم».
*پس نقش مدیریت بحران چه میشود؟
بحران، رویداد یا واقعه ای ناگهانی است که با آسیبهای جانی و مادی گسترده یا زمینه بروز اینگونه آسیبها همراه بوده و نیازمند انجام اقدامهای فوری است. این قبیل حوادث که به بروز وضعیت بحرانی در جامعه منجر میشوند، حداقل به صورت بالقوه و اغلب خطرناک، ویرانگر و کشنده هستند. از مهمترین وظایف مدیریت بحران، در وهله نخست پیشگیری حوادث و سپس کاهش آثار سوء بحران، آمادگی و بهبود اوضاع پس از بروز آن است، به گونه ای که مدیریت بحران، بر یک مبنای اصولی شامل تحلیل خطرپذیری، پیشگیری از فاجعه، آمادگی در برابر آن (پیش از بروز بحران)، کمکهای اضطراری (حین بروز بحران) و بازسازی (پس از بروز بحران) صورت میگیرد. متأسفانه در کشور ما ستاد مدیریت بحران در پیشگیری حوادث هیچ نقشی ندارد و همیشه وظیفه خود را در حین و پس از بحران میبینند و این خیلی اشتباه است. چرا ستاد بحران کشور در ساختمانهای حادثه ساز مانند پلاسکو ورود نمی کند تا از حوادث جلوگیری شود؟
در دنیا و بویژه کشورهای حادثه خیز مانند ژاپن، فرایندهای فعالیتی گروههای درگیر در مدیریت بحران در هماهنگی با یکدیگر قرار دارد، به گونهای که فرایند مدیریت بحران آنها بیشتر بر پیشگیری و آموزش متکی است، به گونهای که تا زمان آغاز فعالیت گروههای اصلی، گروههای مردمی به فراخور نیاز در هر یک از بخشها به یکدیگر یاری میرسانند. همکاری بین گروهها و هماهنگی و تعادل در خدمات رسانی به آسیب دیدگان و مجروحان از جمله مهمترین بخشهای مدیریت محلی بحران محسوب میگردد.
نظر شما