به گزارش قدس انلاین بابک بادکوبه، متولد سال ۵۵ است و یکی از کودکان سریال "خانه ما "است که در سال ۶۹ در فیلم سفر جادویی ساخته ابولحسن داوودی، کودکیهای اکبر عبدی را بازی کرد. او که در تلویزیون فعالیت میکند، دو سال پیش، آخرین با در فیلم همخانه (۱۳۸۶) بازی کرد.او چندین بار نیز به عنوان مجری، در برنامههای تلویزیونی جلوی دوربین رفت.
برای اینکه از گذشته یادی کرده باشیم گفتگوی کوتاهی با او ترتیب داده ایم که از نظرتان می گذرد:
*جناب بادکوبه موافقی چند سالی را به عقب بر گردیم ویادی بکنیم از سریال "خانه ما".زمانی که نقش محسن را بازی کردی چند ساله بودی؟چطوری به آن پروژه ملحق شدی؟
**خب به خاطر کار پدرم که تهیه کننده بود با این کارناآشنا نبودم واز شش سالگی هم فعالیت هنری داشتم ولی در سال ۶۴ زمانی که ۹ساله بودم در نقش محسن در سریال "خانه ما" به تهیه کنندگی مسعود رسام وبیژن بیرنگ ودر کنار اکبر عبدی وشهلا ریاحی ورویا افشار ودو دوست عزیزم مرتضی وآرش در آن کار بازی کردم.
من کلاس چهارم دبستان بودم وفیلمبرداری سریال هم از اواخر شهریور شروع شد وتا اواخرآذرادامه داشت وچون مصادف بود با زمان با سال تحصیلی من صبحا چون ضبط داشتیم نمی توانستم مدرسه بروم چون تا هشت شب فیلمبرداری داشتیم تازه هشت شب می رفتم منزل ومعلمم ودرسهای همان روز را همزمان با کلاس تعیلم می دیدم.در واقع این کار اولین تجربه حرفه ای من بود ولی بعد از آن کارهای زیادی در زمینه اجرا وبازی وتهیه کنندگی انجام دادم که شما بهتر می دانید.
*یادم نیست سریال چه سالی پخش شد؟
**سال ۶۵ ویک بار هم در سال ۶۷پخش آن تکرار شد.
*خاطره ای هم از سریال در خانه به خاطر داری؟
**بله .در صحنه ای قرار بود ما سه تا بستنی بخوریم حالا فکر کنید وسط زمستان وآن زمان هم که زمان جنگ بود کجا وسط زمستان بستنی پیدا می شد مثل الان نبود که به راحتی همه چی در دسترس باشد وتوی هر خانه ای یکی یک فریزر باشد وبچه ها تمام سال بتوانند همه جور میوه وبستی و....بخورند.برای همین توی سه تا لیوان بستنی کشک ریختند ومن ومرتضی وجواد مجبور بودیم توی ده تا برداشت هی قاشق ،قاشق کشک می خوردیم وتوی آن هوا می لرزیدیم (می خندد)
یک خاطره دیگری که یادم می آید این بود که در سکانسی قرار بود من صابون اختراع کنم وبعد هم گاز بزنم برای همین اکبر عبدی پیشنهاد کرد بابک بد نیست تو یک صابون راس راسی را قبل از فیلمبرداری گاز بزنی ودر واقع ری اکشنش را زمانی که صابون الکی را گاز می زنی جلو دوربین داشته باشی تا کار درست از آب در بیاید.
*چه اتفاقی می افتد که یک سریال بعد از سالها ماندگار می شود ؟
**بله دقیقا الان هم خیلی ها هستند که از آن کار از من می پرسند.به نظر من متن ومحتوای کار بود که او را ماندگار کرد داستان خیلی پیچیده نبود ولی چون با دل ساخته شده بود بر دل هم نشست.
*الان هم ا زمرتضی وجواد هم خبری داری؟
**بله اتفاقا آرش محمود زاده بازیگر نقش جواد الان قزوین است ومهندسی صنایع خوانده ومشغول است ومرتضی هم که الان صدا ودر بخش سیاسی صدا وسیما مشغول به کار است ما هنوز با هم در ارتباطیم واز گذشته زیاد یاد گذشته ها می کنیم.
یاد آن زمان که با هم دعوا می کردیم وبا هم قهر می کردیم ودو تا ما با هم وآن یک تنها می ماند.یادش بخیرچه دورانی بود.چقدر از صبح تا شب با کلی انرژی توی آن حیاط مدرسه که لوکیشن خانه را در آنجا ساخته بودند آتش سوزاندیم ودویدیم.چقدر انرژی داشتیم!
*ازدواج هم کرده ای؟
**بله دو تا بچه دارم یکدختر نه ساله ویک پسر چهارساله.
*وکلام پایانی.....
**من بچه صدا وسیما هستم.دوره آقای هاشمی،دوره آقای لاریجانی بزرگ شدم ودوره آقای ضرغامی دارم کار می کنم خیلی از این کارهایی که می بینید بین برنامه ها کار من است ومن از این بابت خیلی خوشحالم.
۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۲
کد خبر: ۴۹۵۱۹
نمی دانم از سریال "خانه ما" چیزی یادتان هست یا نه؟سریالی خاطره انگیز که قصه سه پسر شیطان را روایت می کرد.محسن پسر همسایه را که یادتان هست؟یکی از ان سه بچه شیطونی که صبح تا شب فقط آتیش می سوزاندن بابک بادکوبه بود!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما