سعید کوشافر: مزاحمتهای فرد ناشناس و حرفهای تلخ او اندک اندک تبدیل به تهدید و اخاذی شده بود، او درخواستهای خود را از پول تا ارتباط بیان میکرد و چاشنی هر کدام از این تهدیدها هم یک عکس از تصاویر کاملاً خصوصی زن بود، نشانههایی از خصوصیترین لباسهای او یا...
زن که دیگر درمانده شده بود راهی دادگستری شد و شکایتش از این مزاحم مرموز را به ثبت رساند تا با مرجوعه قضایی راهی پلیس فتا شود.
او به افسر پرونده گفت: تصاویری که این فرد ناشناس برایم ارسال کرده و بواسطه آنها اقدام به تهدید و اخاذی میکند، عکسهایی است بسیار خصوصی که آنها را حتی وارد گوشیام نکردهام چه رسد به اینکه بخواهم برای دوستان یا فامیل ارسال کنم، در عین حال مشخصاتی که او میدهد نشان میدهد که از خصوصیترین مسایل من هم خبر دارد و برای همین ترسم از انتشار عمومی این تصاویر و اطلاعات هر روز بیشتر میشود.
مأموران پلیس بررسی روی این پرونده عجیب را شروع کردند، آنها در اولین مرحله تحقیقات فنی و تخصصی خود را برای شناسایی اخاذ و مزاحم ناشناس آغاز کردند تا اینکه سه روز بعد تلاش آنها نتیجه داد و محل اختفای متهم شناسایی شد. او محسن ۲۷ ساله و متأهل بود، مأموران دستورات قضایی را برای بازداشت وی دریافت و ساعتی بعد او را روانه کلانتری کردند.
متهم مانند بسیاری از بزهکاران در بدو امر در مسیر انکار قدم برمیداشت اما با رویت ادله و مستندات پلیس فتا زبان گشود و اعتراف کرد. او گفت که شماره تلفن همراه عکسهای این خانم را فاضل که از دوستانم است در اختیارم قرار داده است، او ۳۱ ساله و متأهل است و مدعی بود که طی سالهای گذشته با این زن ارتباط داشته است، مدتها با او تلفنی رابطه داشته و سپس ارتباطشان حضوری بوده و بخاطر همین هم از خصوصیترین مسایل او خبر دارد.
فاضل گفت که اما بخاطر اینکه شوهر این زن را میشناخته و به ارتباط او و همسرش مشکوک میشود، مجبور شده تا مدتی ارتباطش را با این زن کم کند، اما این زن دست از سرش برنمیدارد و بارها پیام داده که دوباره با او ارتباط برقرار کنند.
متهم همچنین اظهار داشت که فاضل مدعی شده که دلش نمیخواهد دوباره مورد شک و ظن شوهر این زن قرار بگیرد پس بهتر است او را با یکی از دوستانش آشنا کند.
مأموران که اکنون در مقابل ادعاهایی تلخ و وحشتناک قرار گرفته بودند، تصمیم گرفتند پرونده را تا رمزگشایی کامل از معما ادامه دهند. آنها با دستور قضایی سراغ فاضل رفتند و او را به مقر پلیس هدایت کردند تا در مقابل ادعاهایی که درباره این زن مطرح کرده بود پاسخگو باشد.
مأموران در مرحله اول گوشی تلفن همراه وی را توقیف کرده و به آزمایشگاه پلیس فتا ارسال کردند تا محتویات آن مورد بررسی قرار گیرد، زمانی که عکسهای زن جوان در گوشی فاضل پیدا شد از او خواستند که درباره شیوه به دست آوردن این عکسهای کاملاً خصوصی توضیح دهد.
فاضل که دیگر راهی جز بیان حقیقت در پیش رو نداشت به افسر پرونده گفت که مدتها قبل بعنوان شاگرد شوهر این زن کار میکردم، او آنقدر به من اطمینان داشت که حتی کلیدهای منزلشان را هم در اختیارم قرار میداد تا زمانی که عازم سفر میشوند یا چند روزی به خارج شهر میروند من به خانه آنها رفته و ضمن مراقبت از منزل گلها و درختان را آبیاری کنم، اما یکبار که در منزل آنها بودم وسوسههای شیطانی سراغ آمد که به وسایل خصوصی زندگی آنها هم سرک بکشم، بنابراین وارد بخشهایی از خانه شدم که کاملاً خصوصی بود و به گنجهها و کمدهای آنها دست درازی کردم، در حالی که دیگر عنانم در اختیار شیطان بود رایانه آنها را روشن کردم که دیدم هیچ پسوردی ندارد و براحتی وارد فایلهای عکس خصوصی و کاملاً خصوصی آنها شدم. اما باز هم وسوسه بر من غلبه کرد و به تماشای تنها بسنده نکردم و یک کپی از عکسهای زن جوان بر روی فلش ذخیره کردم.
مدتی از این ماجرا گذشت تا اینکه یک روز بر سر مسایل کاری میان من و استادکارم درگیری پیش آمد و جدی شد که در نهایت اخراج من را در پی داشت، این مسأله باعث شد تا از او کینه به دل بگیرم، در خانه بیکار بودم که شیطان سراغم آمد و فلش و عکسهای زن جوان را مقابل چشمم به نمایش گذاشت و باعث شد تا این نقشه کثیف را طراحی و اجرا کنم، از طرفی چون میدانستم که اگر زن جوان پیگیری کند خیلی زود من را خواهند شناخت شماره تلفن و مسایل خصوصی و تعدادی از عکسها را به دوستم دادم تا او اقدام به ایجاد مزاحمت کند.
این دو جوان صبح روز بعد همراه پرونده راهی دادگاه شدند تا حکم قضایی برای آنها صادر شود، این در حالی است که اعتماد بیجا و بیتوجهی در محفوظ نگه داشتن تصاویر و مسایل شخصی سرچشمه تمام وسوسههای شیطانی این پرونده است.
نظر شما