قدس آنلاین - با پیروزی عملیات حلب و آزاد شدن بخش عمده ای از تصرفات داعش توسط ارتش این کشور و همچنین خبرهای خوشی که از پیروزی نزدیک در عملیات موصل در عراق به گوش می رسد، سوال مهمی مطرح می شود. مقصد بعدی داعش کجاست؟ با توجه به سرمایه گذاری های کلان برخی کشورهای عربی در شکل گیری و ساختار سازی در داعش بعید به نظر می رسد که این تفکر بخواهد از تجربه پرهزینه عراق و سوریه دست بردارد و به راحتی زمین بازی خاورمیانه را خالی بگذارد.
اما در روزهای پایانی عملیات حلب بود که مقامات چینی در خبری حیرت آور شوک عجیبی به رسانه های غربی وارد کردند. چینی ها در آن مقطع رسما اعلام کردند که در معرکه سوریه به محور ائتلاف ایران و روسیه خواهند پیوست و این اتفاق نیز عملا افتاد. با گذشت زمان و کنار رفتن گردوغبار جنگ حالا تصویر روشنتری از منطقه غرب اسیا برای همه بازیگران روشن شده است. چین که از طرفی به دلیل همسایگی با افغانستان و دیدن تجربه های تلخ شکل گیری گروهک های مختلف تروریستی نظیر طالبان در این کشور می خواهد اقدام پیشگیرانه ای انجام دهد؛ با ادامه حضور در ائتلاف ضد تروریستی ایران و روسیه در منطقه غرب اسیا اعلام حضور کرده است. حضوری که می خواهد مانع از ظهور و ثبوت دوباره داعش در خاک افغانستان شود.
مرگ ملاعمر نقطه آغاز همکاری
دیلی میل در همان روزهای خبر مرگ سرکرده طالبان اینچنین نوشت: با مرگ ملاعمرسرکرده سابق طالبان، "ملا اختر منصور، " جایگزین وی شد؛ اما برخی فرماندهان در ولایتهای مختلف افغانستان حاضر به حرف شنوی از وی نیستند. بروز اختلاف و شکاف میان فرماندهان طالبان فرصت خوبی به دست داعش داد تا میان اعضای این گروه تروریستی نفوذ کنند. برخی اعضای طالبان در ولایتهای مختلف با داعش بیعت کردهاند و تصاویری از خود درحالیکه پرچم داعش را در دست دارند منتشر کردهاند. داعش در حال گسترش قلمرو خود در منطقه جنوب و جنوب غربی آسیا است و به نظر میرسد افغانستان را مقصد بعدی خود درنظر گرفته است. فرماندهان ناسازگار طالبان که سالهاست قدرت را در افغانستان از دست دادهاند، تمایل دارند با بهره بردن از قدرت داعش، بار دیگر افغانستان را در آتش جنگ داخلی شعلهور کنند. انتخاب "ملا اختر منصور" تاکنون هیچ کاهش اختلافی را میان طالبان به همراه نداشته است. برخی فرماندهان طالبان، انتخاب وی را شتاب زده توصیف کردند.
واکنش مقامات افغان به شکل گیری دوباره داعش در این کشور
دویچه وله در این خصوص نوشت: مقامات افغان ابتدا در اوایل سال ۲۰۱۵ حضور داعش در افغانستان را به عنوان یک تهدید مطرح کردند و سپس مدعی شدند که حضور داعش تنها منحصر به استان ننگرهار می باشد و این گروه بیشتر بخش های شهرستانهای چین را در اختیار دارد.
دویچه وله سپس می نویسد، حملات صورت گرفته در ولایت های غور و کابل هر دو حامل نشان داعش هستند و از این رو بسیاری از مردم افغانستان از تبدیل شدن داعش به یک تهدید جدی برای امنیت کشورشان به هراس افتاده اند. با این حال کارشناسان معتقدند که باید از هر گونه قضاوت عجولانه ای در خصوص قدرت داعش در افغانستان خودداری نمود.
شبه نظامیانی که مدعی بیعت با داعش در افغانستان می شوند معمولا طردشدگان گروه های شورشی اصلی افغانستان هستند و حمله اخیر ولایت غور نیز می تواند توسط همین افراد صورت گرفته باشد. مصطفی محسنی رییس پلیس استان غور نیز اذعان نمود که عوامل حمله غور یک گروه ۱۵ تا ۲۰ نفره از مبارزان طرد شده طالبان هستند که مدعی پیوستن به داعش شده اند. به گفته این مقام افغان، البته این احتمال وجود دارد که این افراد توسط برخی از اعضای فعال داعش در افغانستان هدایت شده باشند اما با این حال تایید اینکه آیا اعضای این گروه کوچک با فرماندهی داعش در تماس بوده اند یا خیر امری دشوار است.
چین، روسیه و ایران پازل منطقه را تکمیل می کنند
طی دو دهه اخیر، رابطه میان سه قدرت بزرگ ایران، روسیه و چین، به میزان زیادی تغییر کرده است. این سه کشور به طور کامل دریافته اند که همکاری و ائتلاف با یکدیگر تنها راه تقویت خود است. احتمال جنگ برای هر سه کشور یک مشکل بود و دلیل آن هم نفوذ روزافزون آمریکا در امور داخلی، تهران، پکن و مسکو را مجبور کرده بود تا اختلاف نظرهای خود را حل و راهبردی واحد به نفع یکدیگر و در دفاع از استقلال خود اتخاذ کنند.
رویدادهایی مانند جنگ در سوریه، بمباران لیبی، سرنگونی دولت دموکراتیک اوکراین، تحریم علیه ایران و فشار مستقیم علیه پکن در دریای چین جنوبی، همه و همه فرایند ائتلاف این سه قدرت را تسریع کرد، سه قدرتی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ اشتراکاتی با هم نداشتند.
نظر شما