قدس آنلاین - آیا انقلاب اسلامی را در یکی از وجوه خود میتوان انقلاب در بروز اندیشه و آگاهی جامعه ایران نسبت به آنچه در اطرافش در حال اتفاق است، دانست؟ برای این پرسش میتوان ۳ پاسخ داشت. نخست، پاسخِ بلی که بدون شک از روی احساسات صیرف بیان شده و نیز پاسخِ خیر که آن نیز بیتردید مایة عداوت محض است. اما در راه سوم میتوان با مدد گرفتن از دادههای واقعی و گزارههایی که برای کسب پاسخ برای این سؤال پیش رو قرار میگیرند، به یک نتیجه حاصل از استنباط علمی دست پیدا کرد.
اگر بروز اندیشه و آگاهی را در بخشی قابل توجهی بتوان در میزان مطالعه و نشر کتاب در یک جامعه رصد کرد که بیشک چنین نیز هست، مقایسه وضعیت نشر کتاب از منظر آمار و نیز کیفیت محتوا را میتوان نشانگر ضریب نفوذ و تحول انقلاب اسلامی در جامعه ایران به شمار آورد.
ایران و چاپ صنعتی
ایران در عصر فتحعلیشاه و در جریان جنگهایی که با روسیه تزاری داشت، برای نخستین بار دستگاه چاپ را در عرصه سرزمینی خود دید. پس از مدتها انتشار نشریات و کتاب بهصورت غیردستنویس در خارج از کشور، بالاخره در این عصر است که ماشین چاپ به ایران آمد و نشر کتاب از کتابت به سمت انتشار صنعتی و انبوه راهنمایی شد.
بر اساس اطلاعات موجود در سال ۱۳۲۰، تعداد ۳۲۸ عنوان کتاب در ایران منتشر شده بود. این رقم البته بدون شک اشارهای است به عناوین چاپشده توسط ماشین چاپ و دربرگیرنده نسخههای خطی و آثار موجود در کتابخانهها نیست. اما با این همه، توجه به این مسأله که تنها ۳ سال پس از این تاریخ سلطنت پهلوی دوم شروع شده است، میتوان به میزان اختناق و فشار سیاسی موجود در عصر رضاخانی بهمنظور انتشار کتاب پی برد که جاصلش انتشار تنها ۳۲۸ کتاب برای کشوری ۱۲ میلیون نفری است.
درباره این میزان کم از کتاب و انتشارنیافتن نسخههای بیشتر میتوان دلایل متعدد و متفاوتی را برشمرد که مهمترین آنها پایینبودن سطح عمومی سواد در جامعه ایرانی است. آمارها نشان میدهد که پیش از انقلاب اسلامی فقط ۴۵ درصد مردم باسواد بودند. در نتیجه به نظر میرسد که میزان مطالعه و به تبع آن نیاز به کتاب در کشور، در حد پایینی قرار داشته است. در همین زمینه و بر اساس آمار، در آموزش و پرورشِ قبل از انقلاب اسلامی بیش از ۵۰ درصد کودکان واجبالتعلیم به دلایل مختلف و عمدتاً اقتصادی در مدارس ثبتنام نمیشدند و بیش از ۷۵ درصد از ادامه تحصیل باز میماندند. این در حالی است که اکنون نزدیک به ۹۹ درصد از کودکان ثبتنام میشوند و امروزه نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت کشور از نعمت سواد بهرهمند هستند.
در حوزه تحصیلات عالی آخرین آمار دانشجویان قبل از انقلاب ۱۷۰ هزار نفر که حدود ۵۱ صدم درصد جمعیت کشور در آن زمان را تشکیل میدهد.
حکایت شمارگان کتاب
نشر ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی کماکان در فقر موضوعی و شمارگانی به سر میبرد. مطابق آمار وزارت فرهنگ و آموزش اسلامی در سال ۱۳۵۷، تعداد کتابهای چاپ نخست در کشور که با مجوز منتشر شدهاند بالغ بر ۲۳۳ عنوان با متوسط شمارگان کمّی بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه است. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸، متوسط عناوین چاپ نخست منتشرشده در کشور که البته آمار و مجوز انتشار آنها در وزارت ارشادِ وقت ثبت شده، به بیش از ۱۵۹۰ عنوان با شمارگان بیش از ۱۱هزار و ۳۰۰ نسخه میرسد. این جهش یکساله بهخوبی میزان اختناق، سانسور و راکدبودن فضای فرهنگی کشور طی ۳۴ سال سلطنت پهلوی دوم را به نمایش میکشد.
وضعیت نشر ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۶۰ با همان وضعیت انتشار کتاب در سال ۵۷ به کار خود ادامه میدهد. اما در سال ۶۰ تعداد نسخههای چاپ اولِ دارای مجوز و منتشرشده در کشور بیش از ۲ برابر سال قبل شده و شمارگان نیز افزایش تقریباً ۲ برابری را حس میکند. البته از این ۲، تنها تعداد عناوین چاپ نخست هستند که میانگین خود را هر سال بیش از سال قبل میبرند و وضعیت شمارگان در ثباتی نسبی باقی میماند.
با این همه، نشر ایران در سالهای قبل و پس از انقلاب اسلامی از منظر محتوایی نیز دچار تحولات قابل توجهی شده و مسیر و هدفگذاری خود را دستخوش تعییرات زیادی دیده است.
مروری بر ۳ دهه کیفیت
قطعاً در سالهای پس از انقلاب اسلامی به لحاظ محتوا و کیفی ماهیت کتابهای منتشر شده در ایران ارتقا و تحول یافته است، اما به چه سمتی و سویی؟
برداشتهشدن سانسوردر انتشار کتاب همزمان با سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و نیز شور و شوق بسیاری از فعالان سیاسی برای انتشار دیدگاههای خود در قالب کتاب که یکی از مهمترین رسانههای زمان خود به شمار میرفت، انتشار کتابهای متعدد با محتوای اسلامی و انقلابی و سیاسی را رونق قابل توجهی بخشید. در ادامه و با آغاز جنگ تحمیلی نیز این دست از موضوعات جای خود را به مباحث عملی و عقیدتی میدهد.
با این همه در دهه دوم انقلاب اسلامی تحول و رویشی تازه در عرصه شعر و داستان و رمان پدید میآید و آثار داستانی که بهنوعی به زندگی جامعه ایرانی در بستر جنگ و بحرانهای فکری عصر خود توجه نشان میدهد، با شمارگان قابل توجهی و پس از آن منتشر میشوند. با این همه، باتوجه به شرایط خاص جامعه در سال ۷۶، ترجمه آثار مهم سیاسی، فلسفی و اندیشگی نیز گرایش عمده به کتابهای این دوره را به وجود میآورد.
اما در دهه سوم انقلاب که از پایان دهه هفتاد تا پایان دهه هشتاد را شامل میشود، دوره فروکشکردن تب توجه به آثار سیاسی و رجوع مردم به آثار داستانی و شعر و کاربردی اعم درسی، پزشکی و حتی سرگرمکننده است. با توسعه رسانههای نوین، کتاب جایگاه خود را در اطلاعرسانی از دست داده و رفتهرفته به امری تجملی و حتی بدون نفع اقتصادی در جامعه مبدل میشود. تا جایی که امروزه با وجود انتشار بیش از ۷۰ هزار عنوان کتاب در ایران، شمارگان انتشار کتاب به حدود ۵۰۰ نسخه رسیده که در نوع خود بسیار کمنظیر است.
نظر شما