حمیدرضا شکارسری: اثر هنری برخلاف اشیا و پدیدههای دیگر، تأملبرانگیز است. در یک نمایشگاه نقاشی روی تکتک آثار ارایهشده مکث میکنیم و چند قدم آنسوتر بیتفاوت از کنار تابلو «لطفا سیگار نکشید» عبور میکنیم. واقعاً چرا؟
اثر هنری حتی اگر در مورد روزمرگیها باشد، چیزی روزمره نیست و همین جلب توجه میکند. هنر حاضر-آماده که معروفترین آن شاید «توالت عمومی مردان» اثر مارسل دوشان باشد، همچنان اشیای حاضر-آماده را به شیء دیگری بدل میکند و از آن حالت ابزاری پیشین خارج میسازد. مثلاً چینش بدیع و نامنتظره میتواند از اشیای حاضر-آماده، اشیایی هنری بسازد.
بابک زمانی اتاق و دیوارهای خانههای ما را به اشیایی هنری تبدیل میکند. همینطور از غار که پدیدهای طبیعی است، نشانهای هنری میسازد. پس ما را وادار به تأمل و اندیشه مینماید. در این وضعیت، مخاطب ناخودآگاه از لایه اول معنایی عبور می کند و در لایههای زیرین شعر به تأویل میپردازد. این شاعر به عنوان یکی از این مخاطبان، با عبور از صور ظاهری زندگی مدرن، انسان معاصر را همچنان انسانی غارنشین میخواند. او «غارنشینی» را نشانه توحش و بربریت معرفی میکند و به تبع آن، انسان معاصر را نیز وحشی و بربر میداند.
اما «زمانی» این پیام را با نشانههای بصری و تصویری، عینیگرایانه و واقعگرایانه برای خواننده مجسم و مجسد مینماید.
«غارنشینی» انسان معاصر را قبول ندارید؟! همین امشب پای اخبار شبانگاهی بنشینید!
* «اجسام»، بابک زمانی، فصل پنجم، 1395، صفحه 25.
نظر شما