قدس آنلاین - یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر امسال با رویکردی جدید برگزار میشود، گسترش زبان فارسی که تأکید و سفارش مقام معظم رهبری و نیز یکی از راههای توسعه و تبادل فرهنگی با دیگر کشورهاست، رویکرد امسال این جشنواره است.
محمدکاظم کاظمی دبیر علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر که در فرهنگسرای انقلاب مشهد و در محفل شعرخوانی شاعران ایران و افغانستان سخن میگفت، اظهار داشت: حضور شعرای افغانستان در جشنوارههای مختلف در ایران چیز جدیدی نیست و از همان اوایل جشنواره شعر فجر نیز حضور فعال شعرای افغانستان را در جشنوارههای شعر فجر فعال و مستمر میدیدهایم، اما در سال جاری تصمیم بر آن گرفته شد تا درراستای گسترش زبان فارسی، شعر و ادبیات روز در این زبان در ایران با کشورهای فارسیزبان و جهان فارسی خارج از ایران به اشتراک گذارده شود و گسترش و رونق بیشتری داشته باشد.
جشنواره بینالمللی شعر فارسی
محمدکاظم کاظمی بیان داشت: هماکنون نیز چشماندازی به این سمت وجود دارد که گسترش زبان فارسی همراه با جشنواره شعر فجر در تمامی دنیا مدنظر باشد و این جشنواره به تمام معنا جشنواره بینالمللی شعر فارسی باشد و این اتفاق با افغانستان شروع شده و تصمیم بر آن است که شعر فارسی در تمامیت قلمرو خود در جهان، در این جشنواره حضور داشته باشد .
شاعر معاصر افغانستان در ادامه افزود: اما این اتفاقی نیست که به یکباره انجام شود و میبایست گامبهگام عملی گردد و برگزاری جشنواره شعر فجر همراه با شعر افغانستان اتفاقی است که شروع آن با افغانستان کلید خورده است و فقط آغاز راه حضور و گسترش زبان فارسی است.
وی افزود این اتفاق ممکن است سال آینده با شعر تاجیکستان و یا شعر فارسی شبهقاره و نیز کشورهای فارسیزبان دیگر همراه گردد.
کاظمی همچنین درباره نوع و نحوه حضور شعر افغانستان در جشنواره شعر فجر بیان داشت: شعر افغانستان در بخش ویژه جشنواره شعر فجر درنظر گرفته شد که این بخشی از کلیت جشنواره شعر فجر را تشکیل میدهد .
وی از برنامههای جانبی این جشنواره، رصد 2هزار عنوان کتاب از شعر شعرای معاصردر ده سال اخیر افغانستان و انتخاب کتب برگزیده و برندگان آن را عنوان کرد .
سیدابوطالب مظفری دبیر اجرایی این محفل شعرخوانی نیز شعر را هنر و گوهری زنده و میراث فرهنگی سه کشور فارسیزبان دانست و گفت: تابهحال جشنواره بینالمللی فیلم و یا موسیقی فجر داشتهایم، اما جشنواره شعر فجر تابهحال اینگونه نبوده است و برای اولینبار است که این اتفاق مبارک در عرصه شعر و زبان فارسی رخ داده است .
وی شعر مهاجرت را در ایران گونه شناختهشدهای در عرصه شعر ایران برشمرد و نیز حضور محمدکاظم کاظمی بهعنوان دبیر یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر را نیز از علل دیگر شناختهشدن شعر افغانستان در حاشیه جشنواره شعر فجر دانست.
محمدباقر کلاهیاهری شاعر پیشکسوت خراسانی، این جشنواره را فرصتی برای آغاز همکاریهای ادبی و شناخته شدن قابلیتهای زبانی افراد دانست .
وی زبان را یک پدیده غیرانتزاعی و آمیخته با دیگر عناصر زندگی اجتماعی دانست و با اشاره به گرایش شاعران جوان افغنستان به شعر سپید، این تلاش را ستود .
یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر با شعرخوانی محمدکاظم کاظمی، محمدباقر کلاهیاهری، حجتالاسلام سیدحیدر علوینژاد، حجتالاسلام سیدطاهر مدرسی، زهرا حسینزاده، حمید تقدیمی، سیدحکیم بینش، رحیمه میرزایی، سیدعارف حسینی، علی عطایی، نرگس حسینی، سیدابوالفضل مبارز، عاطفه جعفری، علی جعفری، علی آزاد، زینب بیات، امانالله میرزایی، محمد وفایی و... همراه بود.
ای ابر سردکوش زمستانی
برخی از اشعار منتخب این شب شعر را با هم میخوانیم:
شعری برای زمستان کابل، سروده محمدکاظم کاظمی:
ای ابرِ سردکوشِ زمستان! در کیسه دریده چه داری؟
بازآمدی چه سرب و چه سنگی، بر شهر بیسپیده بباری؟
ای ماه، محرم شب این شهر! یکدم نقاب ابر برافکن
تا شهریان خفته به یخ را در کوچه و گذر بشماری
یخبسته شد نفس به گلو هم، خون کسان به کوچه و جو هم
آن سویِ کوهِ ساکت و سنگی، ای آفتاب! گرمِ چهکاری؟
کودک نشست و اسپک چوبی سوزانده اجاق تهی شد
مردان هنوز بر سر چالش، مردان هنوز گرم سواری
گفتند «برف شعر سپید است، یا نقل آستانه عید است
اینها به یمن خون شهید است»، زن گفت «خون شوهرم، آری!»
میگفت «جای برف چه میشد، ای آسمان! ستاره بپاشی
تا یک بغل ستاره بریزم یک امشبی میان بخاری
تا یک بغل ستاره روشن مرگ لجوج را بفریبد
تا خواب نان گرم ببینند این کودکان خفته به خواری
تا خواب روز عید ببینند، تصویر یک شهید ببینند
در جشنِ بیسرود گل سرخ، در دشتِ لالههای بهاری»
رفتار سرد برفِ شب و روز، برخورد گرم سربِ نهانسوز
این است تا رسیدن نوروز تقدیر شهر سوخته، باری
برای امام خمینی(ره) و مردم ایران، سروده سیدحکیم بینش شاعر نامآشنای افغانستان:
بهروی بال پرستو رسیدهام اینجا
بهروی دیده آهو رسیدهام اینجا
به مرغهای مهاجر شبی وطن دادی
درخت باغچه را حس نوشدن دادی
به پابرهنهترینها پناه بخشیدی
به ما به گوشه چشمی نگاه بخشیدی
چه خاطرات قشنگی از آن زمان باقی است
تُن و طنین صدایت به گوشمان باقی است
به گفتمان دو چشمان تو، عمل کردیم
که لحظههای صمیمانه را بغل کردیم
چقدر وقت دعا دستها کبوتر بود
چقدر عکس تو در ماه دیدنیتر بود
دوباره سرخوشم از خاطرات شیرینت
و چشم دوخته بر خوشههای پروینت
به بازخوانیِ چشمت نشستهام مولا!
تو را ورق زدهام ای صحیفه دریا!
تو کارنامه مایی، درست میگویم؟
شناسنامه مایی، درست میگویم؟
مرا به نام خمینی بههم نشان دادند
مرا به کاسه سر، آه! آب و نان دادند
پس از عبور شب اینجا رسیدهام با تو
بهرغم دربهدریها رسیدهام با تو
شبیه آب که از مغز سنگ میگذرد
به رودخانه و دریا رسیدهام با تو
میان اینهمه گلهای سرخ و بیکینه
میان مردمی از جنس آب و آیینه
برادرانه به یک راه روشنی هستیم
اگرچه گاه تنی، گاه ناتنی هستیم
اگرچه خاطره تلخ هم ندارم کم
همیشه تلخیاش از روز روزگارم کم
دو رودخانه که سرچشمهمان همیشه یکی است
دو شاخهایم که در اصل بیخ و ریشه یکی است
دو رودخانه که سرچشمهشان یکی باشد
درختهای کهن ریشهشان یکی باشد
زدم به کودک خود حرف از انقلاب شما
و بعد دیکته گفتم از آن کتاب شما
نظر شما