قدس آنلاین - چهارشنبه ۱۸ بهمن سال ۱۳۵۷ - «واشنگتن پست» نوشت: «انور سادات» رئیس جمهوری مصر به دولت آمریکا اطلاع داده که حاضر است سلاحهای- حساسی نظیر جنگنده های اف- ۱۴که آمریکا به ایران فروخته به خاطر امنیت به مصر منتقل شود. سادات این پیشنهاد را در هنگام حضور شاه ایران در مصر نیز با او در میان گذاشته بود اما مقامهای آمریکایی می گویند که اگر جنگنده های اف ۱۴ ایران به مصر انتقال داده شوند این عمل با واکنش اسرائیل روبرو خواهد شد».
در اینکه «سادات» رفیق ششدانگ شاه ایران بود شکی نیست . اینکه رئیس جمهور مصر در میان سران کشورهای منطقه نخستین کسی است که حاضر شده بود – ظاهراً بدون چشمداشت – به محمد رضا پهلوی پناه بدهد هم از نکات روشن تاریخ معاصر است اما اگر معتقد باشیم هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد ناچار باید به این مورد از موشگیری سیاسی – نظامی فرعون کوچک نیز با دیده تردید نگاه کنیم . یعنی محال است باور کنیم کسی مانند «سادات» فقط و فقط دلش برای امنیت جنگنده های اف ۱۴ ، شاه و پولهایی که از جیب مردم ایران برای خرید این هواپیماها هزینه شده بود ، می سوخت!
«انور» منهای سیاست
«ابوالکام» که لابد تا حالا مثل من اسمش را نشنیده اید ، باید شهر کوچکی باشد نزدیک به قاهره . این شهر ، شهرک یا بخش و مکتب خانه های قدیمی و مدرسه «قبطی ها» یش در سال ۱۹۱۸ میلادی شاهد به دنیا آمدن «انور» و سپس درس خواندن او بودند. «انور» در ۱۷ سالگی به دانشکده جنگ رفت و چند سال بعد با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. پدرش یا یک تیم پزشکی انگلیسی که به مصر آمده بودند کار می کرد و می گویند از میان اعضای همین گروه زنی انگلیسی را به همسری انتخاب کرده بود. «سادات» در جوانی به تقلید از پدرش تصمیم گرفت همسر غیر وطنی بگیرد! برای همین با دختر ترک تباری به نام «اقبال عفیفی» ازدواج کرد . البته در ۳۲ سالگی یادش آمد که داشتن یک همسر هموطن هم چیز بدی نیست برای همین «جیهان صفوت رئوف» ۱۶ ساله را به عقد خود در آورد و قید خانم اولش را زد! بدون شک «سادات» می دانست همسر دومش هم یک دوشیزه تمام مصری نیست و دقیقاً مثل خودش حاصل ازداج یک مرد مصری با یک زن انگلیسی است.
از روزنامه نگاری تا ریاست جمهوری
همزمان با اشغال کشورش به وسیله انگلیسی ها «انور سادات» هم مانند بسیاری از مصری ها سرو کارش به مبارزه و سیاست افتاد. پس از برکناری ملک فاروق و تغییر حکومت به جمهوری «محمد نجیب» رئیس جمهور شد. «انور» آن سالها از همفکران و همرزمان «نجیب» و «جمال عبدالناصر» بود. برای همین به درجه ژنرالی ارتقا پیدا کرد و به کابینه هم راه یافت. در همین مدت با هزینه شخصی روزنامه «الجمهوریه» را نیز در می آورد. جمال عبد الناصر که رئیس جمهور شد «سادات» ابتدا مشاور و سپس معاونش بود . سال ۱۹۷۰ که جمال عبدالناصر فوت کرد «سادات» ۵۲ ساله به ریاست جمهوری رسید.
جنگ و صلح با اسرائیل
مصر می توانست در سال ۱۹۷۳ کلکِ اسرائیل را بکَند. پس از شکست مفتضحانه اعراب در سال ۱۹۶۷ هیچکس فکر یک حمله پیشدستانه به اسرائیل را به مغزش راه نمی داد. مصر و سوریه اما در اقدامی هماهنگ دست به این مهم زدند. سوریه توجه و توان رژیم صهیونیستی را به خودش معطوف کرد تا ژنرال «شازلی» مصری با طرحی جسورانه و تنها با سه گردان نیروی کماندویی از کانال سوئز بگذرد ، راه را برای عبور تانکهای مصری باز کند و خطوط دفاعی «بارلی» در صحرای سینا را بشکند. جایی که دژ تسخیر ناپذیر ارتش اسرائیل به شمار می رفت. اگر جنگ با همین شدت پیش می رفت ، اسرائیل شاید همان سالها نخستین شکست واقعی از اعراب را تجربه می کرد. حالا وقتش بود مصری ها خودشان را به جنوب سرزمین های اشغالی برسانند و کار را تمام کنند. اما «سادات» ناگهان دستور توقف در ۲۰ کیلومتری عمق صحرای سینا را داد! چند روز بعد نیز دستور عقب نشینی تانکهای مصری به ساحل غربی سوئز رسید. حتی اصرارها و گریه های ژنرال «شازلی» برای توقف عقب نشینی هم نتوانست جلوی خیانت دقیقه ۹۰ «سادت» را بگیرد. او پیش از اینها به «کسینجر» قولهایی داده بود.چند سال بعد «سادات» در تل آویو با «بگین» دیدار کرد و و دو سال پس از این دیدار پیمان «کمپ دیوید» و صلح با اسرائیل را پذیرفت. یعنی به این افتخار نایل آمد که میان سران عرب نخستین فردی باشد که با اسرائیل صلح کرده و این رژیم را به رسمیت می شناسد! جایزه صلح نوبل را هم بابت این خوش خدمتی یک سال بعد در کنار «بگین» دریافت کرد.
برادر بسیار عزیز شاه
روابط ایران و مصر اگرچه از دیرباز فراز و فرودهای بسیاری داشته اما روابط محمد رضا پهلوی و «سادات» به دلایل مختلف از زمان شکل گیری ، رابطه ای دوستانه و فراتر از تعارف های سیاسی و دیپلماتیک بوده است . چه بپذیریم که شاه در همه دوران حکومت «سادات» انواع کمک های کمک مادی و معنوی را در سخت ترین شرایط از «سادات » مضایقه نکرده بود ، در فرآیند صلح مصر و اسرائیل تدثیر گذار بود و در جریان جنگ کانال سوئز به «سادات» یاری رسانده و چه مثل «حسنین هیکل» اینها را نپذیریم به هرحال «سادات» از آغاز و در مخالفت با انقلاب اسلامی و حمایت از شاه سنگ تمام گذاشت. برای همین بود که محمد رضا پهلوی هنگام فرار از ایران ، میان گزینه های نامطمئن پیش رو ترجیح داد دعوت «برادر بسیار عزیزش» سادات را بپذیرد و بعدها هم برای مُردن بعد از مدتها دور دور چرخیدن، دوباره برگردد پیش رفیق شفیقش!
آرزو به دل
با وجود همه خیانت هایش ، یک خوبیِ آدمی مثل «سادات» این بود که توی دوستی و دشمنی اش ، سیاستمدار رو راستی بود! مثل خیلی از سران عرب با ایران پس از انقلاب دو دوزه بازی نکرد. از همان ابتدا و پای رفاقت با شاه ، شمشیرش را علیه مردم ایران و انقلاب اسلامی از رو بست. به شاه پناه داد ، جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناخت، علیه امام«ره» موضع گرفت و در جریان حمله آمریکا به طبس ودیگر رخدادهای سیاسی آن زمان هم از هیچ کوششی برای ضربه زدن به ایران فروگذار نکرد.
امام«ره» و جمهوری اسلامی نیز او را نخستین خائن آرمانهای فلسطین و امت اسلامی لقب دادند تا سال ۱۹۸۱ ، سروان ارتش مصر –خالد اسلامبولی – به دنبال برخی نارضایتی ها ، ناآرامی ها و سرکوبهای داخلی در مصر در یک رژه نظامی ، «سادات» را جلوی چشم نظامیان ، دوربین های بهت زده خبرنگاران و مقامهای و مسؤولان مصری به رگبار ببندد و آرزوی دیدن مصر خالی از نیروهای اسرائیلی را به دل برنده جایزه صلح نوبل بگذارد.
نظر شما