قدس آنلاین - این گزارش میتواند در تهران، اصفهان، مشهد و یا در هر شهر دیگری تهیه شده باشد که در آن شهر پرنده فروشی هم وجود دارد. وارد پرنده فروشی که میشوم فضا پر از خواندن و پر از رنگ و دلتنگی است. پسر جوان در حال تمیز کردن قفسهاست. سر میگردانم و قفسها را نگاه میکنم و نگاهم روی قفسی میماند که دو طوطی زیبا زندانی آن هستند. قیمت طوطیها را میپرسم و فروشنده میگوید:« یک میلیون و ۲۰۰ هزار» و تاکید میکند جفت اینها را نمیتوانید پیدا کنید؛ اینها را از یک پرنده فروش گرفتم که پرندههای عتیقهای دارد. کمی آن طرفتر، یک جفت یاکریم توی قفس دیگری است. از همان یاکریمهایی که گاهی پشت پنجره خانه میهمانشان میکنم به مشتی چینه و این جا قیمتشان ۶۰ هزار تومان است، البته نوع چینیاش هم هست که از ایرانیاش گرانتر است!
* هر جوجه کبک ۱۲ هزار تومان
بیرون میآیم و میروم به پرنده فروشی دیگری. دیدن قفسهای پر از پرنده حس خوبی ندارد، آن هم وقتی در قفسی تعدادی جوجه کبک ببینی. کبکها را باید در کوه دید، وقتی میخوانند و تو آنها را نمیبینی و ناگهان دسته جمعی میپرند و دره را پر از صدای بال میکنند. قیمت که میگیرم فروشنده میگوید: «دانهای ۱۲ هزار تومان». پرنده فروش این را میگوید و قفس را تکان میدهد تا نشان دهد کبکها سرحال هستند، کبکها تکانی میخورند و دوباره مچاله میشوند گوشه قفس. همان وقت مردی وارد میشود با دو خرگوش، میخواهد آنها را بفروشد، میگوید دیگر پسرش آنها را دوست ندارد. مرد قیمتی میگوید و خریدار قیمیتی و من به خرگوشها نگاه میکنم که به جای پهنای بیابان حالا در چند سانت قفس زندگی میکنند.
* بخر مشکلی پیش نمیآید!
در پرنده فروشی بعدی باز هم پرندگانی را میبینم که تنگنای سرد قفس آنها را در آغوش گرفته است و از آن جمله است یک جفت قرقاول نر و ماده که زیبایی خاصی دارند؛ مخصوصاً قرقاول نر با رنگهای قرمز، زرد و سبزش. قفس برای قرقاول تنگ است و دُم زیبای او از قفس بیرون مانده است. پرنده بی تاب است و قفس کوچک. قیمت که میگیرم مرد میگوید:« ۳۰۰ هزار تومان». میگویم تخفیف هم دارد و میشنوم:« نه آقا تخفیف ندارد قیمت خوب دادم». نگاه میکنم و بین قفسهای مختلف پرندهها چشمم به خوکچه هندی میافتد. قیمت خوکچه ۱۰۰ هزار تومان است و فروشنده اصرار دارد که نگهداری آن هم ساده است و پیشنهاد میدهد آن را بخرم.
متأسفانه در پرنده فروشیها انواع و اقسام پرندهها یافت میشود. پرندههایی که بعضی از آنها باید در طبیعت رها باشند، چون اصولاً آنها پرندگان اهلی نیستند. هر چند انسانها آنها را میخرند و دست آموز میکنند. مینای افغان یکی دیگر از پرندگانی است که میتوان آن را در پرنده فروشی دید که به قیمت ۸۰ هزار تومان به فروش میرسد.
آخرین پرنده فروشی را که سر میزنم بین انواع پرندهها و تعدادی جونده، یک زاغ پیدا میکنم که قیمت آن ۱۰۰ هزار تومان است. وقتی از فروشنده میپرسم خرید و فروش این پرندهها ممنوع نیست؟ میگوید:« نه! باشد هم مشکلی پیش نمیآید». این اعتماد به نفس فروشنده برایم جالب است، با خودم فکر میکنم برخی از این پرندهها را اگر در طبیعت شکار کنی، جریمه دارد ولی در شهر براحتی خرید و فروش میشوند!
* خرید و فروشی که جرم است
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره فروش پرنده در پرنده فروشیها با یکی از فرماندهان یگان حفاظت محیط زیست تماس میگیرم. وی در این باره میگوید:«پرندههای قابل فروش شامل پرندههای زینتی است؛ بلبل، قناری، فنچ و ... ولی همه پرندگان وحشی که صید میشوند مثل چکاوک، کبک، سهره، زاغ و سار و... خرید و فروش آنها بر اساس قانون، غیرمجاز میباشد و فردی که اقدام به فروش این پرندهها بکند، متخلف است و با او برخورد قانونی میشود. برای برخورد با این موارد همکاران ما هر از گاهی به پرنده فروشیها سر میزنند تا اگر در این زمینه تخلفی انجام شده باشد، با متخلف برخورد بشود و مردم هم میتوانند در صورت مشاهده مواردی از این دست در هر جای کشور، با سامانه ارتباط مردمی ۱۵۴۰ سازمان حفاظت محیط زیست که به صورت شبانه روزی است، تماس بگیرند». این مسؤول محیط زیستی میافزاید:«حتی اگر جوجه کبکها پرورشی هم باشد ما بررسی میکنیم تا ببینیم کجا پرورش یافتهاند و مجاز بوده است یا غیرمجاز، چون پرندهای مثل کبک یا قرقاول اگر پرورشی باشد باید برای کشتار باشد و افراد حق خرید و فروش آن را در پرنده فروشیها ندارند.
و اما بعد ...
به نظر میرسد مثل همیشه قانون وجود دارد، اما در اجرای آن کاستی دیده میشود. شاید لازم است دوستان در محیط زیست بر فعالیت پرنده فروشیها در شهرهای مختلف نظارت بیشتری داشته باشند و نیاز است که اطلاع رسانی درباره چند و چون خرید و فروش پرندگان در پرنده فروشیها بیشتر شود. مثلاً نصب تابلوهایی در هر پرنده فروشی میتواند یک اقدام باشد تا مشتری و فروشنده بدانند فروش چه نوع پرندهای آزاد و یا ممنوع است؛ چون از نگاه مشتری همین که پرنده فروشی جواز کسب دارد، کار او قانونی است و به نظرمی رسد باید با کار فرهنگی به مردم آگاهی بیشتری در این زمینه داد.
نظر شما