قدس آنلاین - امروزه فیلم و سینما جز جداییناپذیری از زندگی انسان است که او را مجذوب خود کرده است. در کشورهای توسعهیافته مردم برنامه مشخصی برای سینما رفتن و فیلم دیدن دارند در کشور ما نیز سینما مخاطبان خاص خود را دارد اگر چه نسبت به گذشته و همچنین نسبت به سایرکشورها از طرفداران کمتری برخوردار است. به هر روی نمیتوان منکر تاثیر عمیق سینما بر زندگی مردم و روابط اجتماعی آنها بود.
سینما به عنوان یکی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی در زندگی روزمره افراد، داد و ستدهای اجتماعی، ساختار زندگی آنها، چگونگی برقراری ارتباطات درون گروهی و برون گروهی و حتی اندیشه هر فرد برای چگونه زیستن نقش بسیاری دارد؛ به طوری که میتوان ادعا کرد اندیشهها، عقاید، نگرشها و به طور کلی فلسفه زندگی افراد به نوعی با فیلم شکل میگیرد، تغییر میکند و حتی اصلاح یا تخریب میشود. در همین خصوص گفتوگویی با سید ضیاءالدین دری، کارگردان و تهیهکننده تلویزیون و سینما داشتیم که در ادامه میخوانید.
سینما به عنوان یک پدیده هنری چقدر در ارتقای فرهنگی جامعه تاثیر دارد و نیز جامعه چقدر میتواند در ارتقای فرهنگی سینما میتواند موثر باشد؟
در گفتمانهای فرهنگی سینما باید راهکارها را ارائه دهد که متاسفانه فیلمسازی در ایران به این مسئله توجه ندارد. سینماگر نمیداند و تشخیص نمیدهند چگونه باید راهکار را به جامعه انتقال دهد. جامعه به هرحال متکثر بوده و افراد مختلفی با افکار گوناگون در آن زندگی میکنند. سینماگر موظف است در مواجهه با تحولات اجتماعی در حوزه فرهنگی و فناوری یکسانسازی انجام دهد و اگر برخوردی قرار است در سطح جامعه به وجود آید این تولیدکننده در این عرصه است که میتواند با هوش و ذکاوت آن برخورد را تقلیل دهد.
به نظر من در این زمینه در منطقه و در آسیا، شبه قاره هند موفق عمل کرده است متاسفانه سینمای ایران در این زمینه از آنها بسیار عقبتر است. اگر ما نیز شیوهای که سینمای جدید هندوستان بیش از دو دهه دنبال میکند در حوزه ناسیونالیسم و ملیت نه به معنای فاشیستی آن بلکه به معنای اهمیت دادن به هویت ملی، الگو قرار دهیم موفق خواهیم شد.
همانگونه که شاهد هستیم در جامعه پر جمعیت هندوستان، فقر و گرسنگی بیداد میکند و این جامعه در بسیاری از موارد تحت آسیبهای اجتماعی بسیار زیادی از جمله فعالیتهای مافیایی، زدوبندها و فساد در دستگاههای دولتی به ویژه در دستگاه پلیس قرار دارد. در این کشور قشرهای مختلفی زندگی میکنند و گاهیاوقات دولت هند قادر نیست با گروههای مافیایی مبارزه علنی داشته باشد یعنی نمیتواند در مبارزه رودررو با آنها به مقابله بپردازد و حتی اگر این مقابله انجام شود و باند مافیایی را از بین ببرد به سرعت باند دیگری شکل میگیرد. هندیها تحتتاثیر فرهنگ بودایی قرار دارند حال با تمام تفاوتهای ادیان و مسایلی از این قبیل شاهد هستیم که سینمای هند تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا تحتتاثیر ماهوارهها و کشورهای غربی قرار نگیرد اگر چه ماهوارهها به شدت روی فرهنگ این جامعه تاثیر میگذارد. اما راهکارهایی در این زمینه ارائه میدهند که به طور نمونه در حدود چند هفته پیش، قانون پخش سرود ملی هند در سینما به تصویب رسید و اجباری شد.
این مساله ریشه در این امر دارد که صبغه مبارزاتی و بهاصطلاح مبارزات ضداستعماری که در هند از سوی نهرو و گاندی اتفاق افتاده بود کمرنگ نشود ومسئولان هندی برای آنکه این موضوع را به نسل جوان که از مشتریان سینما هستند یادآور شوند که روزی مستعمره بریتانیا بودند و عذاب بسیاری برای آزادی کشیدهاند چنین تدابیری اندیشیدهاند تا نسل جوانتر به یاد داشته باشد باید به سرود ملی کشورش احترام بگذارد. حتی قبل از آغاز فیلم یعنی ایستادن برای سرود ملی حکایت از این مساله دارد که هندوستان نگران تاثیر فرهنگ بیگانه در داخل کشور خود است که نمیتواند به راحتی با آن مقابله کند از این رو ضرورت دارد توجه به آن در اولویت باشد.
اما هر کشوری باید در درون خود، جامعه را واکسینه کند بنابراین در فیلمهای هندی از هر یک هزار فیلمی که در طول سال ساخته میشود شاید بالغ بر صد عنوان فیلم دارای ویژگیهای ضداستعماری و مربوط تاریخ مبارزات ضداستعماری است که تعداد کمی نیست. و بسیاری از فیلمها نیز به دلیل تفاوتهای مذهبی و نگرش اعتقادی که در این جامعه گسترده است و وسیعتر از جامعه ماست با این موضوع در حال ساخت است. فیلمهای اخیر هندوستان بیشتر به موضوعات حساس و ملتهب میپردازد و آنها را به شیوهای نشان میدهد که توده مردم وارد سینما شده و به تماشای آن مینشینند؛ موضوعاتی همچون تجاوز به زنان که در هندوستان زیاد رخ میدهد. این نکات به شیوهای مناسب به مخاطب انتقال داده میشود ضمن اینکه این مسائل، متناسب با فرهنگ همان جامعه عنوان میشود.
سینماگران ما نیز باید از آنها الگو بگیرند در حالی که تصور این است که فیلم هندی یعنی نمایشی بیارزش و بدون محتوا اما حقیقت این است که هند در مرحله گذار قرار دارد گذاری طولانی به مدت یک قرن فیلمسازی. امروزه در تمام عرصههای سینمایی هند همراه با هالیوود پیش میرود و حتی سال گذشته فیلم هندی در امریکا در رده فیلمهای خارجی، پرفروشترین فیلم سال بود. این امر نشان میدهد که آنها میدانند در زمینه فیلمسازی چه کنند و با چه شگردهایی آن را در دنیا معرفی کنند.
ما بدون اینکه بتوانیم راهکاری ارائه دهیم در بهترین شرایط تنها از مسایلی که در جامعه به عنوان نقاط ضعف هستند نام میبریم که بسیار سادهاندیشانه است و نگاه را حساسیت هنرمندانه نسبت به مسایل اجتماعی عنوان میکنیم. بنابراین فیلمهای ما فاقد این ارزش و نگرش هوشمندانه هستند چون اگر اینگونه بود میتوانستند نقاط ضعف را برای یک جامعه در حال گذار با معیارهای اسلامی و شیعی بیان کنند، حتی میتوانستند راهکارهای مطلوب پیدا کنند و تماشاگر پس از تماشای فیلم امیدوار با توجه به اینکه چیزی را فراگرفته است و راهکاری را آموخته سالن سینما را ترک کند.
اما هنرمندان در ایران یک ژست روشنفکرانه دارند و معتقدند ارائه راهکار با هنرمند نیست او تنها باید معضلات و مشکلات را به تصویر بکشد. بسیار از این فیلمها به دلیل اینکه بر اساس چارچوبهای دراماتیک نوشته نمیشوند و یک نوع برداشت اشتباه از سینمای پست مدرنیست وجود دارد تعاریف درست بیان نشدهاند و فیلمسازها به طور ریشهای این اصطلاحات را نمیشناسند. بنابراین این مساله را بهانه میکنند و به عنوان سینمای مثلا متفکرانه به آن توجه میکنند در حالی که این طور نباید باشد.
ما باید بتوانیم در سینما نشان دهیم چگونه میتوان با مشکلات اجتماعی مقابله کرد. این مساله نباید به شکل شعار باشد. سینماگران هندی به این نتیجه رسیده اند که باید آن را در عمل نشان دهند و باید بهگونهای باشد که تماشاگر احساس نکند امری به او القا میشود بلکه با فرو رفتن در عمق داستان بداند راه صحیح کدام است و راهکار چیست.
به هرحال موضوعاتی که به فیلم تبدیل می شود به طور معمول ۸۰ درصد برای نسل جوان است سینماگر باید با شناخت کافی از خلقیات مخاطب خود باید بداند چگونه فیلم خود را بسازد که روی جامعه تاثیر بگذارد و به لحاظ مولفههای فرهنگی جامعه را ارتقا بخشد.
اگر سینما و فیلمسازی را یکی از مولفههای هنری و فرهنگی در نظر بگیریم روند فیلمسازی در پیشا انقلاب و پسا انقلاب چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
پیش از انقلاب دوره آزمون و خطا بود و فیلمها تحتتاثیر فرهنگی که در آن زمان حاکم بود پر از رقص و آواز و نیز حرکات موزون بود اما در ادامه پس از انقلاب با مسایل اجتماعی درگیر شد. در رژیم گذشته چون سانسور کم بود بنابراین شاهد بودیم که روی دو قشر عقبمانده و واپس مانده آن دوره مانند اوباش و لوطیهای بعضا غیرتی و زنانی که تکلیفشان در جامعه روشن بود جامعه دچار انحطاط اخلاقی بود و فیلمسازان نیز بیشتر آن دو قشر را دستمایه فیلمسازی خود قرار میدادند.
در سینمای پیش از انقلاب چون سینماگران نمیتوانستند حرفی راجعبه افرادی مانند پزشکان، معلمان، پلیس و ... بزنند- در تمام این اقشار نیروهای مثبت و منفی وجود دارد – و چون امکان اجرای طرح وجود نداشت پناه میبرند به اقشاری که فاقد صنف بودند و نمیتوانستند نسبت به ساخت آن اعتراضی داشته باشند. طبیعی است که بین سینمای پیش و پس از انقلاب تفاوتهایی وجود دارد. سینمای پس از انقلاب راهی را شروع کرد که با فیلمسازان جوان که خیلی هم وارد نبودند آغاز شد. سینمای ایران به لحاظ ظاهر و پوشش، دچار تغییر و تحولاتی شد و نیز تعدادی از فیلمها در حوزه دفاع مقدس ساخته شد گرچه این فیلمها، جز فیلمهای خیلی قدرتمند به لحاظ تکنیکی نبودند اما به دلیل دارا بودن ارزشهایی که جانبازان، شهدا، مفقودان و جوانانی که برای دفاع از آب و خاک خود فداکاری کردند بسیار قابل تقدیر و توجه است.
فیلمهای حوزه دفاع مقدس دارای ویژگیهایی بودند که گاهی به لحاظ پرداخت داستانی و نحوه ساخت جز فیلمهای مطلوب به شمار نمیآیند اما به هرحال این نوع فیلمها به عنوان یادگارهای فرهنگ جبهه و جنگ در تاریخ انقلاب ارزشمند هستند.
ممکن است عدهای معترض شوند که شما معتقدید فیلمهای پس از انقلاب در سطح مطلوبی نبودند اما اینگونه نیست فیلمهای این دوره با این مولفهها نیاز به مطالعه و پژوهش دارد و در این زمینه تحقیقات لازم برای ساخت فیلم دفاع مقدس انجام نشده است. ما یاد نگرفتهایم فیلمی با بودجه ۲۰ میلیارد تومان در حوزه دفاع مقدس بسازیم که در گیشه ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد. البته ساخت این نوع فیلمها ساده نیست.
زمانی میگفتند اگر فانتومی برای فیلم فلان فیلمساز دفاع مقدس پرواز کند هزینهای ندارد اما امروز باید تمام هزینهها را پرداخت کرد. بنابراین شما انتظار دارید سینمای دفاع مقدس یک فیلم هیجانانگیز عظیم بسازد؟ اولا امکان مادی ساخت چنین فیلمی وجود ندارد و دیگر اینکه بخش خصوصی نیز نمیتواند چنین هزینهای را بپردازد. همین امر باعث میشود سازندگان فیلمهای دفاع مقدس چند سالی از ساخت این فیلمها امتناع میکنند.
در حوزه مضامین اجتماعی نیز اگر بخواهیم سینمایی موفق و مردمی داشته باشیم باید فیلمی باشد که به لحاظ فرهنگی، تفکر مردم اجتماع را ارتقا ببخشد و نباید به بهانه پوپولیستی خود را تافته جدا بافته کرد. مسایل شبه روشنفکرانه باعث شده برای کسانی فیلم ساخته شود که به طور مثال تحصیلکرده باشند اینکه جواب نمیدهد. در عرصه فیلمسازی سینماگر باید یاد بگیرد مسائل اندیشمندانه خود را طوری عنوان کند که تمام قشرهای جامعه متوجه موضوع شوند .باید برای توده مردم فیلم ساخت و سطح فرهنگی آنها را ارتقا بخشید. اگر من فیلمساز به گونهای توانستم حرف خود را بزنم که کل جامعه آن را درک کردند هنرمند هستم. اگر اینگونه شد این مساله خود به خود باعث ترقی جامعه میشود.
متاسفانه ما این بخش را در سینما به طور کلی فراموش کردهایم چون بلد نیستیم. به این دلیل که شبه روشنفکرانه حرف میزنیم و معمولا یک سلسله اصطلاحات پایین دستی از حفظ کردهایم و آنها نشخوار میکنیم بدون اینکه شیوه سخن گفتن با عموم جامعه را بدانیم و راهکار برای مشکلات اجتماعی ارائه دهیم.
هنگامی که فرنگیان از فیلمها تقدیر و تشکر میکنند سرازپا نمیشناسند. در واقع آنها از مسائل داخل کشور آگاه نیستند و آنچه که سلیقه آنهاست میسازند.
آیا سینمای ایران را میتوان به عنوان الگوی دینی و فرهنگی به جهانیان معرفی کرد؟
ویژگیهای ظاهری از جمله پرهیز از روابط جنسی و عنوان کردن امور اخلاقی در فیلمها اتفاق افتاده اما اینکه فیلمی جذاب ساخته شده باشد و بیننده را تکان بدهد و افراد را در تمام دنیا به سینما بکشد و موضوع فیلم را بفهمند خیر این اتفاق هنوز رخ نداده است. بله پیامهایی نهفته درون فیلمها وجود دارند که به طور مثال اگر زنی بخواهد شغلی را به دست آورد باید حجاب کامل داشته باشد. ما در همین حد میتوانیم صحبت کنیم نمیتوانیم فیلم را به یک درام جذاب و دیدنی تبدیل کنیم .
البته در بخشی از روشنفکران اروپایی به دلیل اینکه با مشکلات جامعه خود مواجه هستند و از روابط جنسی و انحرافات اخلاقی اشباع شدهاند در مقابل آن موضعگیری دارند و با مشاهده فیلمهای ایرانی تحتتاثیر قرار میگیرند؛ البته جامعه اندیشمند اروپایی نه جامعه توده مردم. این جامعه اندیشمند اروپایی از داخل فیلمهای ایرانی نکته هایی را استخراج میکند و میگویند ایرانیان به معنویات اهمیت میدهند البته نگاه معنوی آنها با ما بسیار متفاوت است. اما این فیلمها برای عامه مردم اروپایی جواب نمیدهند و اگر وارد سینماهای اروپا شوند تنها تعداد محدودی مخاطب جذب آن خواهند شد زیرا نوع برخورد و بیان ما بهگونهای نیست که ملتهای دیگر را همراه خود کنیم به آن مفهومی که آنها به عنوان یک پدیده فرهنگی جذاب تماشاگر فیلمهای ایرانی باشند .
سینمای ایران پس از انقلاب در جهان دارای چه جایگاهی است؟
هنوز در جهان ملتهایی هستند که ایران و بسیاری از کشورهای دیگر را نمیشناسند. ما باید آنها به خوبی بشناسیم و خود را در فیلمهای خود به آنها بشناسانیم. امروز این اینترنت و فضای مجازی است که آگاهیرسانی میکند و شناختها را در یک فضای مجازی بیشتر کرده است و باورشان نمیشود به طور نمونه فیلمی از کشور افغانستان ببینند وقتی هم فیلم را تماشا میکنند با آن به عنوان یک پدیده برخورد میکنند. اگرچه این فیلمها مضمون و داستانهای خاصی دارند و تخصصی ساخته نشدهاند اما کشور هندوستان فیلمی میسازد با آخرین متد هالیوود اما کاملا هندی و مخاطب آمریکایی را جذب میکند، مخاطبان مینشینند و فیلمی را که رنگ و بوی هندی دارد را تا انتها دنبال میکنند.
اینکه ما در فلان دانشگاه فیلم ایرانی را نشان میدهیم بعد میگوییم در فلان کشور به تماشای فیلم پرداختند آیا این پدیده خیلی عجیبی است در حالی که تنها تعداد محدودی فیلم را تماشا کردهاند .
موقعیت امروز ایران در صنعت سینمای جهان کجاست؟
ایران سینما دارد و یک صد فیلم در سال تولید میکند اما خروجی آن چیست؟ در فیلمها طرح مشکل میشود اما راهکار برای مقابله با آن نشان داده نمیشود. ایران جز کشورهایی است که فیلم تولید میکنیم اما در سطحی نیست که در بین صنعت سینمای جهان امروز جایگاهای ویژه داشته باشد.
نظر شما