دین مبین اسلام دینی است که مسلمانان را مکرر به تفکر و اندیشه و نیز پرسش از صاحبان نظر و افراد اندیشمند دعوت میکند و تفاوت بین افراد آگاه و ناآگاه را در تفکر میداند.
یکی از عوامل بسیار مؤثر در شکلگیری چنین تفکراتی «فرهنگ دینی» حاکم بر جامعه است؛ اگر بخش انسان ساخته ساحت دینی زندگی انسان از پویایی لازم برخوردار باشد پذیرش آزادیخواهی دینی را فراهم خواهد کرد، آزادی که سعادت بشری را به دنبال دارد که متفاوت از بعضی آزادیهای افسار گسیخته است. در همین خصوص گفتوگویی با لاله افتخاری، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی انجام شد که در ادامه میآید.
نقش دین در گفتمان فرهنگی چیست؟
اسلام کاملترین دین الهی بوده که با تکیه بر پیام ملکوتی قرآن از ظرفیت تمدن زیادی برخوردار است. قرآن و تعالیم اسلامی دارای ویژگیهایی هستند که آن را به گفتمان تمدنی و جهانشمول تبدیل کرده که شاهد تمدن اسلامی نیز بودهایم. اسلام از گفتمان جامع و تمدنی برخوردار است که باید آن را در قرآن و متون احادیث شرح و در سیره پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم جستوجو کرد.
در دین اسلام و سیره اهل بیت علیهمالسلام شاهد این امر هستیم که برنام هایی در زمینه گفتمان دینی و فرهنگی همیشه وجود داشته و گفتوگو و مناظرههایی برای رفع شبهات و برای تبین گفتمان دینی و اگاهی بخشی به افراد در زندگی اجتماعی و سیاسی آنها در جریان بوده است. هر زمان اگر فردی در زمینهای با پرسشی مواجه میشد برای روشن شدن موضوع هرگز محکوم و متهم نمیشد و مورد طرد اهل بیت علیهمالسلام قرار نمیگرفت. بنابراین این روش باید ادامه پیدا کند تا ذهنیت افراد غبارزدایی شده و شفافیت مورد نیاز اذهان به دست آید و هیچ پرسشی بدون پاسخ نماند.
گفتمان فرهنگی اقشار مذهبی دوره پیش از انقلاب در پیدایش انقلاب اسلامی چقدر نقش داشت؟
انقلاب ایران انقلابی در راستای اسلام و برگرفته از اعتقادات مردم بود و افراد به کارامدی دین و ولایت و رهبری روحانیت و حوزههای علمیه باور داشتند.
در بین افرادی که در آن دوره با تحصیلات داخلی و خارجی زندگی میکردند حتی عدهای به تالیف کتاب نیز پرداختهاند اما به هرحال از بین تمام این افراد، مردم حضرت امام (ره) را انتخاب کردند و ایشان را به عنوان رهبر خود پذیرفتند؛ و به سن امام و اینکه وی یک روحانی است توجهای نداشتند. بنابراین چنین مسئلهای حاکی از جایگاه دین در آگاهیبخشی مردم و ایجاد اعتماد در آنها دارد.
همین مسئله منجر شد مردم ایران با دادن جان و مال و هستی خود در مبارزه علیه رژیم طاغوت کوتاه نیایند و خسته نشوند بنابراین در مقابل خواستههای دشمن مقاومت کردند تا انقلاب به پیروزی رسید.
پس از انقلاب چه تحولاتی در گفتمان حاکم بر روشنفکری کشور به وجود آمد؟
انقلاب اسلامی که با شعارهایی مانند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و نیز «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» در کشور به پیروزی رسید، آرمانهای روشنفکری دینی در ایران را محقق کرد. در سالهای مقارن با اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، ویژگیهای گفتمان فرهنگی و دینی رایج در فضای روشنفکری دینی ایران - به تبع گفتمان رایج در فضای روشنفکری چپ و روشنفکری غرب گرا - درخور همان زمان بود.
در پیروزی انقلاب تحرک خود مردم، اعتقادات خاص فرهنگی آنان و نیز نقش رهبری تعیینکننده بود و بعد از انقلاب اسلامی، اساسیترین مطالبه مردم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که در زیرمجموعه همان حکومت اسلامی مردم خواهان آن بودند.
نظر شما درباره اینکه برخی انقلاب را ناشی از مشکلات اقتصادی عنوان میکنند، چیست؟
شعارهای مردم در انقلاب شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است در هیچ کدام از شعارها مسئله اقتصادی مطرح نبود. ممکن است مسئله اقتصاد در مرحله آخر الویتها باشد اما به طور قطع مسئله اصلی نبود. بنابراین مسائل اقتصادی نیز از نکات طبیعی هر جامعه و دارای اهمیت است ولی باید توجه داشته باشیم مردم کشور ما به دنبال دین بودند و جرقههایی از همان نگرش دینی ایجاد شد.
جامعهای که به دنبال مادیات و مسائل اقتصادی باشد هیچ وقت جان خود و عزیزان خود را در این راه فدا نمیکند پس آرمانهای فراتر از مسائل اقتصادی بودند. بعدها این امر در نماز جمعه پررنگتر شد و هنگامی که جامعهای پشت سر روحانیت و مرجع تقلید میآید در حقیقت جامعهای است که به دنبال ارزشهای دینی خود بوده اگر چه افراد به ظاهر زیاد پایبند نباشند اما به هر حال آنها را حافظ منافع خود میدانند. اگر این نبود افراد میتوانستند به یک اقتصاددان رای بدهند.
چه جامعهای از وضعیت سلامت برخوردار بوده و از دیدگاه اسلام جامعه مطلوب تلقی میشود؟
رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی از ویژگیهای یک جامعه در وضعیت سلامت به شمار میرود این در حالی است که سلامت اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین پایههای توسعه در جوامع محسوب میشود. برای کاهش بروز جرم باید سبک زندگی افراد را تغییر داد، سبک زندگی نیز بهطور مستقیم تحتتاثیر سطح اقتصادی و روش زندگی خانواده و فرهنگ افراد قرار دارد.
و سبک زندگی نیز به وسیله روابط متقابل فرد با والدین، خواهر و برادر، دوستان، افراد همسن و از طریق مدارس و رسانههای گروهی آموخته میشود و بسیاری از نابههنجاریهای رایج جوامع امروز با دگرگونی سبکهای زندگی رابطه مستقیم دارد. اگر ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع یک ارزیابی مثبت باشد ما دیگر شاهد بروز انحراف نخواهیم بود و بالعکس فرد به مرحله پذیرش در اجتماع و مشارکت سوق داده میشود و چنین رفتاری است که جامعه را در مقابل هرگونه جرم و انحراف اجتماعی واکسینه میکند.
جامعه سالم به جامعهای گفته میشود که افراد در آن صداقت، سلامت، نوعدوستی و پاکدامنی داشته باشند و تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا حقوق دیگران را رعایت کنند. و به تبع رعایت این مسئله امنیت را در جامعه حکمفرما میکند. بدین ترتیب جامعهای که بر اساس الگوهای الهی پایه ریزی و سلامتی که با معیارهای الهی بنا شده باشد به طور قطع جامعه سالم مورد نظر اسلام خواهد بود. به طور نمونه در بعضی مناطق شاهد هستیم که از لحاظ بهداشت و درمان در اوج هستند اما از نظر سلامت اخلاقی و عفت یا از نظر سلامت مالی مشکل دارند.
جامعه عمومی در پیش از انقلاب و پس از انقلاب چه تفاوت هایی با یکدیگر داشتند؟
علت اصلی عقبماندگی و بدبختی مردم مسلمان جهان، در سرسپردگی و وابستگی حکومتهای آنها به استکبار است و راه رهایی از این بدبختی، کسب استقلال است. همان طوری که درباره هر فرد، مسئله استقلال و عدم استقلال مطرح است درباره جامعه نیز چنین موضوعی در سطحی بسیار بالاتر قرار دارد. با یک نگاه سطحی به نقشه سیاسی جهان مشاهده میشود که بعضی از کشورها فرمانده هستند و بعضی فرمانبر. در کشور ما نیز پیش از انقلاب چنین شرایطی وجود داشت و کشوری فرمانبردار بود.
غرب و به خصوص امریکا با تاراج منابع اقتصادی ما به شکلهای گوناگون کشور را به شکل مستعمره در آورده بود به طوری که در هیچ موردی ما به خود متکی نبودیم اما این ملت تصمیم گرفت با همتی مردانه قید و بندهای بندگی را پاره کند و استقلال سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و فکری خودش را به دست آورد و خودش برای مدیریت کشورش فکر کند و تصمیم بگیرد.
ویژهخواریهایی که بالاترین مقام مملکت به آن دامن میزد در راس ویژهخواران و غاصبان قرار داشت که وابسته به بیگانگان بود اما تعدادی از مردم نیز بودند که به این نکته پی برده و از آنها تبعیت نکردند و قیام کردند.
امروزه میبینیم که در کشور سادهزیستترین، مردمیترین و صبورترین افراد رهبر مملکت بوده و جامعه به گونهای است که از جوان و پیر، شناخته شده و ناشناس خیلی راحت میتوانند مطالب خود را به رهبر که بالاترین مقام کشوری است ارسال و مطرح کنند و نیز از عملکرد مسئولان نقد داشته باشند.
هرچند که تعدادی از مسئولان شاید تاب نقد دیگران را نداشته باشند اما جو عمومی و فضای جامعه به طور کامل به مردم اجازه میدهد که خواستههای خود را عنوان کنند. و رهبر انقلاب نیز به طور مکرر مردم را تشویق به نقد مسئولان به معنای واقعی میکند. بنابراین جامعه ما جامعهای نوعدوست بوده که خود سرنوشتشان را تعیین میکنند و نیز پای سرنوشتی که خود تعیین کردهاند، میایستند.
۹دی نماد مردم سالاری دینی است و نماد مردمی که پای دین و انقلاب ایستادند و پشتوانه این نظام و پشتیبان این نظام هستند. ایران جامعهای وابسته نیست که خود را به غرب و بیگانگان وابسته کند و از آنها تبعیت کند و در مقابل بیگانگان کرنش داشته باشد.
به لحاظ تربیتی مولفههای تعلیم وتربیت برای جامعه اسلامی چیست؟ این امر در جامعه پس از انقلاب تا چه حد محقق شده است؟
پرورش اخلاق و معنویت از مهمترین مشخصههای تربیت اسلامی است. اسلام به منظور پرورش انسانهای پرهیزکار و شایسته، الگوهای کاملی را ارائه میدهد. تربیت اسلامی بر تزکیه و تعلیم، و علم و یقینی تکیه دارد که هماهنگ با فطرت انسان است.
هدف تربیتی اسلام پرورش روح حقیقتجویی و قوه تشخیص در افراد است تا انسانهای با ایمان و متقی تربیت کند و با تشویق آنان به برادری و تعاون با خشونت، فقر و مظاهر آن مبارزه کند. کرامت و شرافت انسان، مساوات، توجه به مراحل رشد انسان، جهت و هدف داشتن انسان، قابلیت و استعداد بشر برای رسیدن به کمال و مبارزه با کفر و شرک و جهل از اصول تربیتی اسلام است.
شیوه تربیتی اسلام بر اساس قرآن و سنت پیامبر صلیالله و علیه و آله و سلم و نیز اهل بیت علیهمالسلام است. اسلام با آگاه ساختن انسان از خویش و جهان پیرامونش به تربیت همه جانبه و جامعهای بر اساس برادری حق و قانون اقدام میکند.
داشتن الگو، مشاهده، تجربه و تعقل، امر به معروف و نهی از منکر، بیان قصص انبیا و سرگذشت ملتها، ارائه تشبیهات معقول و محسوس، جلوگیری از انجام کار ناپسند و سرانجام دعا و نیایش از مهمترین شیوههای تربیتی اسلام است.
برای جهانی شدن گفتمان دینی و حفظ الگوی فرهنگی وظایف افراد چیست؟
شکلگیری گفتمان اسلام سیاسی در فرآیند انقلاب اسلامی و متعاقب آن در کشورهای اسلامی، جنبشی فرهنگی - دینی است که نسبت به فرسایش هویت و امنیت از خود واکنش نشان میدهند.
انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ه. ش به دلیل ماهیت و جوهر دینی و معنوی خود، تحول و انقلابی ارزشی بود، از این رو آنچه در جامعه ایران رخ داد، تحول و رویدادی فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی بود.
از دلایلی که مردم ایران را به قیام و انقلاب واداشت، شیوه و روش رژیم گذشته در تغییر ارزشهای دینی بود که با ارزشهای اصیل اسلامی فاصله داشت؛ برای نمونه میتوان به سختگیری بر روحانیون و نیروهای مذهبی، کشف حجاب، انتشار مفاسد اخلاقی و مواردی از این دست اشاره کرد. به همین دلیل، چون مردم ایران اعتقاداتی اسلامی و دینی داشتند و جامعه را از فرهنگ و هویت خویش دور میدیدند، در پی مقابله با آن برآمدند.
جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی، دچار یک نابهسامانی در نظام ارزشی خود بود که مردم علت را در عملکرد حاکمان سیاسی میدیدند. در واقع آنچه بیش از مشکلات اقتصادی، مردم را ناراضی کرده بود، تغییر ساختار فرهنگی و اجتماعی ایران بود که تحت تأثیر سلطه فرهنگی غرب، معیارهای مذهبی، اخلاقی و فرهنگی ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بود. همچنین عوامل نارضایتی اجتماعی که زمینه را برای انقلاب فراهم کرده بود، متعدد است؛ بیتوجهی به ارزشهای مسلط مذهبی و بیتفاوتی در قبال خواستههای رهبران مذهبی، آزادی و بیبند و باری زیاد و بیش از حد، رواج فساد و فحشا و عدم مراعات عفت عمومی، تغییر تاریخ اسلام و بازگشت به ارزشها و سنتهای پیش از اسلام و ترویج آنها موجبات جریحهدار شدن احساسات مذهبی جامعه ایران را فراهم کرده و مردم را به قیام واداشت که نتیجه این قیام پیروزی انقلاب اسلامی بود.
نظر شما