قدس آنلاین - این موضوع در حالی از سوی قاتل مطرح میشود که بنابر درخواست خود قاتل، او در مرحله بازپرسی به پزشکی قانونی فرستاده شده و با بررسی سلامت روانیاش توسط سه پزشک مشخص شده از صلاحیت روانی برخوردار است.
رسیدگی به این پرونده پیچیده و عجیب با کشف جسد یک زن جوان با گوشها و بینی بریده در محدوده شهرک ولیعصر یافت آباد، در سحرگاه ۲۳ آذر ماه سال ۹۳ آغاز شد. مردی که پس از این قتل شناسایی و دستگیر شد در ادعاهای خود در برابر قضات دادگاه خودش را دارای مشکلات روانی اعلام کرد و همچنین در انتهای جلسه در حالی که کاملاً خونسرد بود توسط وکیل مدافعش خواست که او را ببخشند. در جلسه دادگاه، خانواده مقتولین مرد پرونده نیز هرکدام به نحوی جداگانه اظهار داشتند، تمامی صحبتهای قاتل دروغ بوده و صحبت از بدهی در میان نبوده است چراکه او بعد از ارتکاب به قتل، وسایل خودروی مقتولین را باز کرده و بعد از لخت کردن خودروها، به هیچ عنوان مدرکی در محل ارتکاب جرم نگذاشته است.
متهم زمانی که در جایگاه خود قرار گرفت گفت: یکی از روزهای مرداد ماه و حدودا دو سال پیش بود که با احسان قرار گذاشتیم. او مرا به زمینهای کشاورزی اطراف اتوبان خلیج کشاند. پس از آن و زمانی که در مورد بدهیاش از او پرسیدم به من فحاشی کرد و من او را با چاقویی که همراه داشتم زخمی کردم، چرا که به من فحش داده بود و این روی اعصاب من رفته بود. بعد از آن از محل ارتکاب جنایت متواری شدم و تمامی مدارک و خودرویش را نیز با خودم بردم.
حدوداً دو ماه بعد از این جریان بود که با علی نیز به مشکل خوردم. اختلافم با او سر ضبط و باندی بود که از من خریده بود و پولش را به من نداده بود. پس از این یک روز با من قرار گذاشت تا با هم به زمینهای کشاورزی اطراف اتوبان خلیج برویم و بعد از رسیدن به آنجا بود که متوجه شدم او چیزی مصرف کرده است و دایماً به من فحش میداد.
از فحاشی او نیز عصبانی شدم و او را با یک ضربه چاقو کشتم که قبل از هر اقدامی، به من ضرباتی وارد کرده بود. بعد از این قتل زندگیام دیگر روی روال سابق افتاده بود که زنی وارد زندگیام شد که قبل از ازدواج او را میشناختم. او تصمیم گرفت که خانواده مرا اذیت کند، به زنم زنگ زد و به او گفته بود که با من دوست است و با هم رابطه داریم و حتی او را تهدید کرد باید از من طلاق بگیرد. یک بار نیز خودم را تهدید کرد که به او بیشتر توجه کنم و با هم ازدواج کنیم وگرنه فرزند دو سه ماههام را میکشد. به همین دلیل بود که این زن را کشتم و بعد از اینکه گوشهایش را بریدم در فضای خالی آتشش زدم.
پس از این و زمانی که قضات عالیرتبه از متهم در زمینه بریدن بینی تنها مقتول زن سؤال کردند، قاتل مدعی شد او تنها گوشهای مقتول را بریده و شاید به دلیل اینکه چاقو بزرگ بوده بینی نیز بریده شده است، چرا که شب هنگام بوده و دقیقاً یادش نیست قتل چطور رخ داده است. او در ادامه مدعی شد، نمیدانم چرا در حالی که من قصد داشتم وفاداریام را به زنم ثابت کنم او از دیدن گوشهای بریده ترسید و فرار کرد رفت خانه پدرش.
نظر شما