قدس آنلاین - ساعت ۲۰:۳۰ روز پنجشنبه، از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ یک فقره فوت مشکوک به کلانتری ۱۵۲ خانی آباد اعلام شد. با حضور مأموران در بیمارستان و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد فردی به نام مرتضی ۳۲ ساله بر اثر اصابت گلوله به ناحیه صورت و پهلو به قتل رسیده است.
با حضور مأمورین در محل بیمارستان و انجام تحقیقات اولیه از بستگان و اعضای خانواده مقتول، برادرزن مقتول به مأمورین اعلام داشت: خواهرم بنام المیرا ۳۱ ساله در اتوبان آزادگان با خودرو شخصی ۲۰۶ در حال تردد بوده که خودرو شخصیاش دچار پنچری میشود. المیرا با همسرش تماس گرفته و از او جهت تعویض لاستیک خودرو درخواست کمک میکند. مرتضی نیز پس از گذشت ۲۰ دقیقه در محل حاضر میشود که در زمان تعویض لاستیک خودرو، فردی که گویا یک کلاه ایمنی موتورسیکلت به سر داشته به آنها نزدیک، به قصد زورگیری با مقتول درگیر و نهایتاً با اسلحه همراه خود اقدام به شلیک کرده و پس از به قتل رساندن مرتضی از محل متواری شده است.
در شرایطی که ظواهر امر حکایت از وقوع جنایت در یک زورگیری داشت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به تحقیق از راننده یک دستگاه خودرو عبوری از محل جنایت پرداختند که موفق به مشاهده لحظه فرار قاتل از محل شده بود. این شخص در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان داشت: با خودرو شخصی در حال عبور از محل جنایت بودم که متوجه شدم فردی روی زمین افتاده و نفر دوم نیز با اسلحه بالای سرش ایستاده، جهت بررسی موضوع، دنده عقب گرفته و به صحنه نزدیک شدم که همزمان، فرد مسلح از محل متواری شد. پس از پیاده شدن از ماشین، متوجه شدم شخصی که روی زمین افتاده به قتل رسیده و خانم جوانی نیز درخواست کمک میکند.
در تحقیقات از شاهد صحنه جنایت و در شرایطی که در تحقیقات اولیه از سوی همسر مقتول عنوان شده بود که قاتل یک کلاه ایمنی موتورسیکلت به سر داشته، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که قاتل کلاه ایمنی بر سر نداشته و پس از مشاهده صحنه نزدیک شدن یک دستگاه خودرو سواری به محل جنایت، به سرعت از محل متواری شده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در ادامه تحقیقات پلیسی، به بررسی دیگر اظهارات همسر مقتول در خصوص پنچرشدن خودرو شخصی پرداختند. همسر مقتول در اظهاراتش مدعی پنچری لاستیک عقب خودرو ۲۰۶ خود شده بود اما کارآگاهان با بررسی لاستیکهای خودرو ۲۰۶ متعلق به وی اطمینان پیدا کردند که هیچکدام از لاستیکهای خودرو دچار پنچری نشده است.
با توجه به تحقیقات میدانی از محل جنایت و بررسی اظهارات همسر مقتول، کارآگاهان اداره دهم به تحقیق از همسر مقتول در خصوص علت حضورش در اتوبان آزادگان پرداختند اما او با صحنه سازی حاضر به ارائه توضیحات به کارآگاهان نبود لذا با توجه به تناقضات موجود در اظهارات همسر مقتول و همچنین نتایج بدست آمده از تحقیقات، ضمن هماهنگی با مقام قضایی المیرا در ساعت ۰۳:۳۰ بامداد جمعه دستگیر و جهت انجام تحقیقات به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
المیرا پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ همچنان اظهارات اولیه خود مبنی بر ارتکاب جنایت توسط یک زورگیر را مطرح میکرد اما در ادامه تحقیقات و پس از ارایه دلایل و مستندات از سوی کارآگاهان، چارهای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت.
سرانجام در ساعت ۱۱ روز جمعه المیرا لب به بیان حقیقت گشود و خواستگار سابق خود به نام «علیرضا» را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد.
وی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: زمانی که علیرضا متوجه اختلافات من با همسرم شد، تصمیم به کشتن او گرفت و عنوان کرد که حتی اگر من با او همکاری نداشته باشم، به تنهایی مرتضی را خواهد کشت. شب جنایت و برابر برنامه علیرضا، من به اتوبان آزادگان رفتم. به مرتضی زنگ زده و به دروغ عنوان کردم که لاستیک خودرو پنچر شده است. شوهرم از من درخواست کرد تا داخل ماشین نشسته، درهای ماشین را بسته و منتظر او بمانم. بعد از گذشت حدوداً ۲۰ دقیقه، مرتضی از محل کارش در منطقه قرچک ورامین به محل رسید و در حالی که قصد تعویض لاستیک خودروی مرا داشت، علیرضا از پشت یک تپه خاکی خارج شد و طی یک درگیری و با شلیک چند گلوله، مرتضی را به قتل رساند.
کارآگاهان اداره دهم آگاهی با شناسایی محل سکونت علیرضا ۳۶ ساله در خیابان ۲۰ متری افسریه و در کمتر از ۲۴ ساعت از زمان وقوع جنایت اقدام به دستگیری عامل جنایت اتوبان آزادگان کرده و در بازرسی از محل سکونتش موفق به کشف یک قبضه اسلحه شکاری ساچمه زنی شدند که مقتول به وسیله آن به قتل رسیده بود.
علیرضا پس از انتقال به اداره دهم ویژه قتل و مواجه حضوری با المیرا صراحتاً به طرح پیشنهاد قتل مرتضی، طراحی و ارتکاب جنایت اعتراف کرد. متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: ۱۶ سال پیش خواستگار المیرا بودم اما موفق به ازدواج با هم نشدیم. چند ماه پیش بود که به صورت کاملاً اتفاقی یکدیگر را ملاقات کردیم و از آن زمان به بعد مجدداً تماسهای ما از سر گرفته شد. در این مدت المیرا دایما در خصوص اختلاف شدید خود با مرتضی صحبت میکرد به گونهای که پس از مدتی تصمیم به کشتن مرتضی گرفتم. پس از گذشت ۲۰ دقیقه از تماس المیرا با مرتضی، در حالی که من پشت یک تپه خاکی پنهان شده و منتظر آمدن مرتضی بودم، او در محل حاضر شد. مرتضی در صندوق عقب ۲۰۶ را باز کرده و مشغول بیرون آوردن لاستیک زاپاس خودرو بود که من به وی نزدیک شده و اولین گلوله را به پهلویش شلیک کردم ؛ مرتضی در همان وضعیت با من درگیر شده بود که روی زمین افتاد. در حالی که بالای سرش ایستاده بودم، تفنگ را روی صورتش گذاشته و گلوله بعدی را شلیک کردم ؛ در همین زمان بود که یک خودرو عبوری به صورت دنده عقب به من نزدیک میشد که به سرعت به پشت تپه رفته و از محل متواری شدم.
نظر شما