قدس آنلاین - میگویند ازدواج همانند هندوانهای در بسته است که کال و رسیده بودن آن را تا زمان بریدن که همان رفتن زیر سقف زندگی مشترک است نمیتوان تشخیص داد. نظریهای که موافقان و مخالفان بسیاری دارد. اینجا میخواهیم از افرادی صحبت کنیم که این هندوانه برایشان طعم و مزهای نداشته و به اجبار طلاق و جدایی را تنها چاره خود دانستهاند.
میخواهیم از افرادی بگوییم که پس از طلاق با مشکلات فراوان مالی، روانی، اجتماعی و عاطفی و حتی حرفها و طعنههای اقوام و آشنایان روبرو میشوند و خیلی سریع و آسان به دلیل نیازهای عاطفی و جسمی تمایل به تشکیل زندگی مجدد پیدا میکنند. زندگیهایی که اگر در آن با شکست مواجه شوند، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخربتری را تجربه خواهند کرد.
لیلا یکی از همان افراد است. زنی بیست و هشت ساله که وقتی از زندگی اولش حرف میزند دستانش یخ میکند و رنگ چهرهاش سفید میشود. میگوید آن روزها کابوسی بود که کمتر از شش ماه است به پایان رسیده است. لیلا میگوید این روزها بخاطر فرار از فشارهای خانواده و حرفهای مردم، تصمیم به ازدواج گرفتهام اما میترسم که به سرنوشت ازدواج اولم دچار شوم.
ازدواجهای سریالی محصول جهان توسعه یافته
دکتر محمد حیدرپور، جامعه شناس و استاد دانشگاه با بیان اینکه ازدواج دوم یا ازدواجهای سریالی، پدیدهای اجتماعی است که در جهان توسعه یافته فراوان دیده میشود میگوید با وجود فراوانی طلاق در جامعه باید به ازدواجهای دوم با نگاهی کارشناسانه و جامعهشناسانه نگریسته شود. ازدواج اول با شناختی کم و بیشتر احساسات صورت میپذیرد، اما در ازدواج دوم با بکار گرفتن معیارهای عقلانی و دور از احساسات باید تلاش کرد از آن تجربه تلخ شکست، استفاده کرد. البته در ازدواج دوم هم ممکن است افراد با مسائلی روبهرو شده و مشکلاتی داشته باشند اما باید با نگاهی عقلانی، شاخصهای زندگی را بیشتر کرده و با آرامش بیشتری زندگی کنند.
اکسیری برای شیرینی زندگی جدید
این استاد دانشگاه میافزاید امروزه از قداست ازدواج کاسته شده و ازدواجها تبدیل به قرارداد شدهاند. اما باید در نظر داشت که زندگی و قرارداد مشترک بین دو نفر با قراردادهای دیگر متفاوت است. باید معیارهای دو نفر مکمل هم بوده و هر دو زوج از خواستهها، توقعات و انتظارت خود اندکی صرفنظر کنند.
متاسفانه بسیاری از افراد از ازدواج اول درس نگرفته و تکرار ازدواج صورت میگیرد که این کار آسیبهای فراوانی به خود و فرزندانی که در آن کانونهای پُر تنش رشد میکنند میرساند.
این جامعهشناس با بیان اینکه این اشخاص اگر با افرادی ازدواج کنند که با هم تجربههایی مشترک دارند، بهتر و راحتتر میتوانند به هماهنگی برسند بیان میکند این تجربهها مهم است، اما الزام نیست فردی که از همسرش جدا شده، حتماً با شخصی مشابه با شرایط خود ازدواج کند. ولی اگر تجارب مشترکی داشته باشند، راحت تر میتوانند به هماهنگی برسند.
طلاق یک واقعیت اجتماعی است
دکتر آتوسا محمدی مزینانی، جامعهشناس و استاد دانشگاه نیز در این باره معتقد است که نگاه جامعه به مسئله طلاق باید نسبت به یک یا دو دهه پیش تغییر کند. وی میگوید طلاق در جامعه ما مسئله و معضل نیست، بلکه یک پدیده است. پدیده از نگاه جامعهشناسی یعنی یک واقعیت اجتماعی که کارکرد مثبت و منفی در جامعه به همراه دارد. مسئله یا معضل اجتماعی، مشکلی اجتماعی است. این جامعهشناس تشریح میکند که امروز ما دیگر نمیتوانیم به طلاق به عنوان یک مشکل نگاه کرده و در مورد آن بحث کنیم. باید بپذیریم که طلاق زمانی صورت میگیرد که دو فرد نمیتوانند با هم زندگی کنند. در گذشته طلاق بخاطر اعتیاد مرد، ناسازگاری زن و مرد یا مسائل اقتصادی صورت میپذیرفت. همیشه هم یکی متهم و دیگری قربانی بود. اما الان در جامعه این نگاه تغییر پیدا کرده است. در جامعه ما برابری جنسی بهوجود آمده است.
جامعه ما، جامعهای در حال گذار است
این جامعهشناس بیان میکند خانمها میخواهند برابری جنسی وجود داشته باشد. آنها کار میکنند و از تحصیلات عالی برخوردار میشوند و امکانات بهتری را طلب میکنند، در حالی که جامعه ما بصورت کامل سنتها را پشت سر نگذاشته و هنوز درگیر مردسالاری و پدرسالاری هستیم. مردهای جامعه ما نمیخواهند زیر بار این مسائل رفته و حقوق زنها را پرداخت کنند، در حالی که زنها متوجه حقوقشان شدهاند و ناسازگاری بوجود آمده است که ماحصل آن اختلافات، طلاق است. طلاقهایی که در گذشته وجود داشت و آسیبها و معضلات بسیاری مانند بچههای طلاق را بر جامعه تحمیل میکرد. اما در یک دهه گذشته و بر اساس نتایج تحقیقات صورت گرفته، دیگر نمیتوان اثری از آن آسیبهای جدی را در بچهها دید.
دکتر محمدی مزینانی تشریح میکند جامعه ما جامعهای در حال گذار است. جامعهای که نه سنتی است و نه به مدرنیته رسیده است. این دو مطلب سبب میشود که نگاه جامعه ما به زنان مطلقه، همچنین مردانی که از همسرانشان جدا شدهاند، نگاهی متفاوت باشد. دیگر نمیتوان مسبب تمام مشکلات در مدرسه را بچههای طلاق دانست. ما زنانی داریم که از طلاق به عنوان یک فرصت استفاده کرده، ادامه تحصیل داده و در نهاد اجتماعی رشد کردهاند. حتی برخی از طلاقهای جامعه امروز ما بخاطر رشد اجتماعی و اقتصادی زنان است.
انسان پس از ازدواج دست دوم نمیشود
وی میگوید در قدیم یک خانم مطلقه چند راه بیشتر نداشت. یا باید در خانه پدری میماند یا بر حسب سنت با مردی که مانند خودش بود ازدواج میکرد یا همسر دوم دائم یا موقت آقایی میشد که همسر داشت. اما دیگر اینطور نیست و اگر هم هست باید این تفکر کمکم و آرامآرام از جامعه بیرون رود. در مورد مردها هم همینطور است. در قدیم مثال و باوری وجود داشت که به زن طلاق داده، زن ندهید. اما چرا؟ گناه آن مرد چیست که به هر دلیلی نتوانسته با آن زن زندگی کند. در جامعه ما برای آقایی که خانمش را طلاق داده بود، همسر مناسبی پیدا نمیشد.
این استاد جامعهشناسی که دغدغههای اجتماعی بزرگی دارد تصریح میکند که باید این باورها را از جامعه جارو کنیم. باید یاد بگیریم که به یک خانم مطلقه با بچه یا بدون بچه، به عنوان یک جنس دست دوم نگاه نکنیم. انسان کالا نیست که پس از ازدواج دست دوم شود. زن، انسان است و حتی جنس دوم هم نیست. زن با مرد برابر است. من فمینیست نبوده و داعیه آن را هم ندارم و تمامی حرفهایم بر مبنای جامعهشناسی و کلام خدا است. ما باید یاد بگیریم هم به مردها و هم به زنانی که به هر دلیلی مطلقه شدهاند به عنوان دست دوم نگاه نکنیم.
ازدواج دوم به چشم باز تری نیاز دارد
دکتر محمدی مزینانی در پایان خاطر نشان میکند وقتی زن و مردی تصمیم به جدا شدن میگیرند، باید در نظر داشته باشند که بچهها نابود نشود. اولین چیزی که زن و مرد مطلقه باید در انتخاب همسر بعدی لحاظ کنند موقعیت آن بچه است. باید تربیت و روح و روان بچه از بین نرود. ما به عنوان افراد بزرگسال جامعه وظیفه داریم بدون در نظر گرفتن موفقیت بودن یا نبودن خودمان، نسل آینده را سالم و صالح تربیت کرده و تحویل جامعه دهیم. خانم یا آقایی که طلاق گرفتهاند باید به دید یک فرصت به این قضیه نگاه کنند. فرصتی که نتوانستهاند در زندگی قبلی به نحو شایسته از آن استفاده کنند. اکنون زمان آن است که از اول، زندگیشان را پایهریزی کنند. باید انتخابی آگاهانه، عقلانی و به دور از احساسات داشته باشند تا دیگر به بن بست نرسند.
نظر شما