تحولات منطقه

در شهرستان ساوه پس از طرح جامع و تفصیلی و معیار حداقل تفکیک حدود ۲۵۰ متر، ۱۶ نقطه حاشیه نشین در یک شهر نسبتا کوچک به وجود آمد که حداقل ۶۰ درصد ساکنین آن بومی و از ساکنین شهر بودند.

پرونده حاشیه نشینی۴/ میلیون ها واحد مسکونی خالی در شهر و میلیون ها حاشیه نشین در اطراف شهر!
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

اختصاصی قدس آنلاین - اعظم صفایی/ طبق آمار به طور تقریبی دو تا سه میلیون حاشیه نشین تنها در شهر تهران سکونت دارند و در کل کشور حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون حاشیه نشین وجود دارد؛ افرادی که نوعی اسکان غیر رسمی را انتخاب کرده اند و این اقدام آنها نوعی معضل وتهدید برای ساکنین شهرها تلقی می‌شود.

این در حالی است که حاشیه نشینان را اغلب افرادی تشکیل می‌دهند که به دلایل مختلف اجتماعی یا اقتصادی تن به مهاجرت و اسکان غیررسمی در حاشیه شهرها با وجود امکانات بسیار محدود و بعضا غیر قابل سکونت داده‌اند. حال پرسش اساسی این است که حاشیه نشینی فی نفسه یک معضل است یا اینکه این دولت‌ها هستند که آن را بدل به یک معضل می‌کنند؟

برای بررسی این موضوع، سراغ دکتر گیتی اعتماد، دکترای شهرسازی و مدیرعامل مهندسین مشاور طرح و معماری رفتیم که سال ها روی مقوله حاشیه نشینی کار کرده و با مطالعات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی و در گام های بعدی پروژه های بسیاری در این زمینه در نقاط مختلف کشور از قبیل بندرعباس، اصفهان، قم و پاکدشت ارائه داده‌است.

این پروژه‌ها در غالب ارائه راهکار به صورت مجزا برای سازمان‌های مختلف و هر ارگانی طراحی شده است. به طور نمونه ساخت درمانگاه، خانه بهداشت و مدرسه از طرح هایی است که بر طبق نیازسنجی از قبل صورت گرفته در مناطق حاشیه نشین به مسئولین ذی ربط ارائه می‌شود. در همین راستا می‌توان به پروژه جابجایی افراد حاشیه نشین از اطراف دکل های برق مناطق قم و پاکدشت اشاره کرد که با توجه به خطرات زندگی در این گونه مناطق و عدم امکان جابجایی دکل ها به دلیل هزینه های بالا و غیراقتصادی آن اقدامی ضروری است. این پروژه یکی از اقداماتی است که به منظور رفاه حال حاشیه نشینان توسط دکتر اعتماد و همکاران ایشان در شرکت مهندسین مشاور طرح و معماری صورت می‌پذیرد. متن گفتگوی ما با دکتر اعتماد را می خوانید.

با توجه به سال ها فعالیت و کار روی مساله حاشیه نشینی، ابتدا این موضوع را تعریف کنید.

حاشیه نشینی معنای وسیعی دارد که در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به کار می‌رود. لیکن زمانی که در بخش مسکن به حاشیه نشینی یا زاغه نشینی می‌پردازیم به طور عام منظور مسکن نامناسب، ناپایدار، غیربهداشتی و غالبا کوچک ومتراکم است. در ایران حاشیه نشینی معادل سکونتگاه غیررسمی است؛ مسکنی که معمولا سند مالکیت رسمی ندارد، زیرا در ایران کمتر زمین مسکونی به خاطر اعتقادات دینی و اکراه از زندگی در زمین غصبی، تصرفی است ولی ممکن است سند رسمی نداشته باشد و به صورت قولنامه ای باشد. افراد ساکن در مساکن غیررسمی اغلب به خاطر نداشتن سند مالکیت امکان گرفتن پروانه ساخت ندارند و در مواردی در صورت داشتن سند به دلیل هزینه های بالا امکان ساخت ندارند.

البته در شهرهای مختلف سکونتگاه های غیررسمی مختلف شرایط متفاوتی  دارند. به طور مثال وضعیت محله "زینبیه در اصفهان" قابل مقایسه با محله "زینبیه در پاکدشت" نیست؛ زیرا حاشیه نشینان در زینبیه اصفهان اغلب افراد کم درآمد هستند و با این وجود وضع بسیار بهتری از حاشیه نشینان زینبیه پاکدشت دارند. طبق آمار دولت در تهران حدود ۲ تا ۳ میلیون و در ایران حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون حاشیه نشین داریم. البته این ارقام دقیق نیست و برحسب تعریف حاشیه نشینی می‌تواند تغییر کند. این ارقام جدا از ساکنین بافت های فرسوده (که خود تعریف مجزایی دارد) است

رویکرد دولت درباره مقوله حاشیه نشینی چگونه است؟

معمولا همه دولت ها حداقل در حرف وبرنامه ها به موضوع حاشیه نشینی وسکونتگاه های غیر رسمی می‌پردازند. به طور نمونه چند سال پیش در سفری که به منظور تبادل تجارب در این زمینه به مراکش داشتم  شاهد اقدامات نسبتا وسیعی در زمینه حذف سکونتگاه های غیر رسمی وایجاد مسکن مناسب برای حاشیه نشینان بودم  و مطالعات اجتماعی و رویکرد اجتماعی دولت بر این اساس بود؛ پادشاه مراکش برنامه دقیقی برای شهر بدون زاغه تا ده و پانزده سال آینده مراکش تعیین کرده بود.

در ایران نیز در چند دهه اخیر شاهد رویکردهای متفاوتی بوده‌ایم از حذف کامل زاغه نشینی (به طور نمونه خاک سفید تهران) تا برنامه های تسهیل گری اخیر وزارت راه وشهرسازی. شاهد پیشرفت های مثبتی هستیم هرچند تا اجرای کامل اقدامات موثر و شهر بدون زاغه فاصله زیادی داریم.

آیا حاشیه نشینی تنها به عنوان یک معضل مطرح است یا با نگاهی دیگر می‌توان این پدیده را به عنوان یک فرصت ارزیابی کرد؟

به طور یقین دلیل حاشیه نشینی وجود نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی و نبود عدالت اجتماعی و در نتیجه پیدایش قشر فقیر و کم درآمد است که امکان تأمین مسکن مناسب را در نقاط مناسب شهر ندارند؛ در نتیجه به حاشیه شهرها پناه برده و برای خود سرپناهی می‌سازند، «سرپناهی اغلب محقر درحد کپرنشینی و گاهی نسبتا مناسب اما بدون جواز وسند».

اینکه حاشیه نشینی معضل است باید دید از چه زاویه و نظر آن را بررسی می‌کنیم؛ از نظر مسئولین شهری به دلیل این مسأله که موظف به خدمت رسانی می‌شوند، حاشیه نشینی یک معضل است.اما از نظر خود حاشیه نشینان که در این شرایط سخت برای خود سرپناهی به وجود آورده‌اند و حتی از دید برخی جامعه شناسان که سکونتگاه های غیر رسمی را با کارتن خوابی مقایسه می‌کنند این پدیده مثبت است.

حاشیه نشینی چه پیامدهایی به دنبال دارد؟

اگر اقدامی در جهت بهبود ساکنین و محیط نشود «مانند کارآفرینی، تأمین خدمات عمومی وغیره» چرخه فقر تداوم می‌یابد و به دنبال این مسأله مسائل و آسیب های اجتماعی و فرهنگی گریبان گیر خانواده ‌و به خصوص کودکان می‌شود. به هر صورت توانمندسازی ساکنین سکونتگاه های غیررسمی می‌تواند از بسیاری پیامدهای ناخوشایند سکونت در حاشیه های شهری کاسته و استفاده از توان و ظرفیت‌های این افراد بسیار کم هزینه و مفید به حال جامعه شهری خواهد بود.

به طور قطع  می‌توان به حاشیه نشینی نگاه مثبت داشت؛ جمعیتی از یک شهر بدون کمک دولت و مسئولین توانسته‌اند برای خود سرپناهی به وجود آورند که در بسیاری موارد تصرف عدوانی نیز نبوده است. لذا باری از دوش دولت و مسئولین برداشته‌اند اما اگر دولت اقدامی در جهت بهبود وضع آنها به لحاظ کارآفرینی و ارائه خدمات عمومی انجام ندهد، این امر پیامدهای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت و در مواردی می‌تواند یک تهدید برای کل جامعه شهری باشد.

به نظر شما بهترین راهکار برای کاهش مشکلات حاشیه نشینان چیست؟

به نظر من مهمترین راهکار، رسمیت دادن به حاشیه نشین ها به عنوان شهروندان شهر و مملکت است. قدم بعدی تلاش برای تعدیل نابرابری ها است. در زمانی که ما در کشور میلیون ها واحد مسکونی خالی داریم، طبیعی است که در کنارش میلیون ها حاشیه نشین نیز به وجود آیند. بنابراین ضروری است مالیات های سنگینی برخانه های خالی بسته شود، از طرفی دیگر بسیاری از حاشیه نشین ها در اثر اجاره های سنگین به این راه حل روی آورده اند. به طور نمونه در شهرستان ساوه پس از طرح جامع و تفصیلی و معیار حداقل تفکیک حدود ۲۵۰ متر، ۱۶ نقطه حاشیه نشین در یک شهر نسبتا کوچک به وجود آمد که حداقل ۶۰ درصد ساکنین آن بومی و از ساکنین شهر بودند.

اما مهمترین مسأله توانمندسازی ساکنین در جهت اشتغال و کاریابی است تا بتوانند خود مسکن مناسب تری را احداث کنند و یا مسکن خود را بهبود بخشند. در کنار این اقدامات ارائه حداقل خدمات عمومی می‌تواند مفید باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.