تحولات منطقه

سرمربی تیم فوتبال استقلال با بیان اینکه با مهدی رحمتی رفت و آمد خانوادگی دارد، درباره مشکلاتی که این فصل در استقلال با آن روبرو بود صحبتهایی انجام داد.

نخواستم به رحمتی خیانت کنم/ سه ماه به رستورانم نرفتم!
زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، سال ۹۵ نقطه عطف دوران مربیگری علیرضا منصوریان بود. شکست پرسپولیس با نفت‌ تهران، انتخابش به عنوان سرمربی استقلال، ناکامی‌های نیم فصل اول، ارتباط سینوسی‌اش با اعضای هیئت مدیره، اوج گرفتن استقلال در نیم فصل دوم، شکست پرسپولیس و ... تنها نمونه‌ای از اتفاقات دوران مربیگری سرمربی جوان استقلال در سال جاری بود.

* نزدیک سال جدید هستیم، سال ۹۵ برای شما چطور گذشت؟

همه سال‌هایی که خدا به من عمر داد تا کنار خانواده‌ام، پسرم، پدر و مادر عزیزم، خانواده همسرم و کسانی که به من وابستگی دارند، سلامت باشم، خدا را شاکر هستم. هر اتفاقی بیفتد، تقدیر ما بوده و تابع آن هستیم. اگر اتفاق مثبت بیفتد، خدا را شاکرم و اگر باب میل ما نباشد، می‌دانم خداوند تقدیر بهتر از آن را رقم خواهد زد.

در مجموع سال ۹۵ سینوسی بود. روز اولی که به عنوان مراسم تودیع و معارفه به اینجا (کمپ باشگاه) آمدم، نزدیک ۵،۶ هزار جمعیت حضور داشتند. هر کسی به اندازه خودش دوست داشت محبتش را به من برساند و بنر و گل آوردند. وقتی مسیر را پیش رفتیم، مشکلات آغاز شد. بچه‌ها به لحاظ بدنی به فرم نرسیده بودند، ۹ نفر به کادر فنی اضافه شده و ۸،۹ بازیکن هم رفته بودند. هواداران از شکست برابر پرسپولیس و فرم بازی تیم آزرده خاطر شده بودند. اول سال بود، اما به فرمی که هوادار می‌خواست، نرسیدیم.

من قول هفته پنجم، ششم به بعد را داده بودم. خدا را شکر تیم شکل گرفت و هواداران هم از بازی و تمرینات ما به درک خوبی رسید. هارمونی خوب ما از بازی با سپاهان آغاز شد. دربی رفت را هم مساوی کرده بودیم. آنها در نیمه اول موقعیت‌های‌شان را حرام کردند، اما در نیمه دوم ما بودیم که دو سه موقعیت از دست دادیم. با این وجود، انقلاب ما از بازی با سپاهان آغاز شد. با نسل جوان وارد شدیم و احتیاط را کنار گذاشتیم. مسیر را جلو رفتیم و امروز خدا را به یک دلیل شکر می‌کنم. به این دلیل که خنده را روی لب هواداران می‌بینیم. به بازیکنان گفتم هیچ فرقی بین بازیکنان صبا، سپاهان و نفت نیست. تنها مسئله بازیکنان استقلال و پرسپولیس این است که هواداران به آنها لطف می‌کنند. سال ۹۵ سینوس‌وار گذشت، اما آخرش خیلی خوب بود.

* نگفتید بهترین روزی که از سال ۹۵ به خاطر دارید، چه روزی بود؟ برد پرسپولیس؟

یکی از بهترین بازی‌های امسال ما برابر السد قطر در مرحله پلی‌آف لیگ قهرمانان آسیا و پرسپولیس بود. مقابل السد نگران بودم از آسیا جا بمانیم. ۱۱۰ هزار تماشاگر به ورزشگاه آمده بود. ما و پرسپولیس مجبور هستیم به دروغ بگوییم ۷۵ هزار تماشاگر در ورزشگاه حضور دارند، در صورتی که بازی با السد ۶۰ هزار نفر در طبقه دوم ایستاده بودند. پیش از آغاز فصل در نشست خبری در مورد دربی «گازش» را گرفتم و گفتم که انتقام برد ۴ بر ۲ پرسپولیس را می‌گیرم. خدا را شکر دربی را بردیم، آن هم تیمی که بازیکنانش جان خود را در زمین گذاشته و رحم نمی‌کنند. این برد برای ما لذتبخش بود. در مورد اتفاق بد باید بگویم از هفته ششم، هفتم ناامیدی را در چهره هواداران می‌دیدم.

* شاید ما بتوانیم کمک‌تان کنیم که چه روزی بدترین روز شما بود، روز بعد بازی با نفت‌تهران در جام حذفی با لباس شخصی در تمرین حضور یافتید.

خوب شد به این روز اشاره کردی، آن روز بدترین روز من بود.

* اگر اشتباه نکنیم، با هیچ بازیکنی صحبت نکردید و تنها با نصرالله عبداللهی و بهتاش فریبا حرف زدید.

با هیچ‌کس حرف نزدم.

* ناامید شده بودید؟

نه، چون اعتماد به نفس داشتم. این حرفم را به حساب «روی» زیاد من نگذارید، اما به کارم اعتقاد دارم. ما در سعادت آباد دفتر داریم و گروه‌مان تا ساعت ۸ شب کار می‌کنند. به گروهم خسته نباشید می‌گویم که زحمت می‌کشند. خیلی‌ها گروه من را مسخره می‌کردند، حتی برخی از هواداران ما هم اعتقادی نداشتند. یک عده هم دشمن ما بودند. فردای روز بازی با نفت خیلی بد بود، چون یک جام را از دست داده بودیم.

* همان روز فکر می‌کردید که بتوانید السد و پرسپولیس را شکست دهید؟

می‌توانید از مهدی رحمتی، امید ابراهیمی، خسرو حیدری و کاوه رضایی بپرسید چه چیزی گفتم. به آنها گفتم هم شانس قهرمانی آسیا را دارید، هم لیگ برتر. هنوز می‌توانیم بایستیم، اما ایستادن شرط می‌خواهد. شما راست می‌گویید، فردای بازی با نفت خیلی سخت بود، اما به بازیکنان گفتم توکل‌تان به خدا باشد. امیدوارم استقلال حداقل بتواند در جدول (لیگ) دوم شود. امید قهرمانی هم در گروی این است که پرسپولیس برابر حریفانش چه می‌کند و شاید کورسوی امیدی برای قهرمانی باشد.

(در این لحظه منصوریان از تصویربردار ما می‌خواهد سکوهای کمپ را نشان دهد). بهتر است اینجا را ببینید، یک روزهایی سر تمرین می‌آمدم و قشنگ می‌دیدم که هواداران بابت دو چیز ناراحت هستند، نخست از نتایج و دوم اینکه به کسی که امیدوار بودند، شمع امیدواری‌شان خاموش نشود. هواداران از روی سکوها به من انرژی می‌دادند. زمانی که در حال رفتن به سمت رختکن بودم، ۹۵ درصد آنها به من گفتند طاقت بیار تا این دوره بگذرد. این انرژی از سکوها منتقل شد و دست تک تک آنها را که حمایت کردند، می‌بوسم. از کسانی هم که انتقاد کردند، ناراحت نیستم.

* شما جزو آن دسته بازیکنانی بودید که در حضور ۱۰۰ هزار تماشاگر از دنیای فوتبال خداحافظی کردید، شاید خواست خدا بود که با وجود نتایج بد نیم فصل اول، شما نزد هواداران خراب نشوید.

روزی که از دنیای فوتبال خداحافظی کردم، ۱۰۰ هزار نفر برای بازی فینال جام حذفی برابر پگاه گیلان در ورزشگاه حضور داشتند. از سکوی شماره ۵ کنار VIP تا دیگر سکوها هواداران اشک می‌ریختند. هوادار آنقدر اشک ریخت که خودم برای اولین بار اشک ریختم. امروز هوادار توقع دارد که تیم را تغییر دهیم و خدا را هم شکر می‌کنم که این اتفاق افتاد. این را می‌دانیم هیچ برگی بدون اذن خدا روی زمین نمی‌افتد. لطف و عنایت خدا به خاطر بازیکنان جوان و خانواده‌های‌شان بود.

* قبول دارید امسال به اندازه همه سال‌های مربیگری‌تان تحت فشار بودید و حتی ۱۰ سال به عمر مربیگری‌تان اضافه شد؟

فکر می‌کردم در نفت خیلی تحت فشار هستم. اگر ماکزیمم فشار را ۱۰۰۰ در نظر بگیریم، در نفت ۱۰ بود و در استقلال ۹۷۰. خیلی از روزها سوپرمارکت یا سه ماه به رستورانم نمی‌رفتم.

* چرا؟

چون نمی‌خواستم با هوادار روبه‌رو شوم و خجالت می‌کشیدم. از طرفی می‌دیدم که در خانه خودت غریبه هستی و پشتت را خالی کرده‌اند. به یک‌باره یکی از اعضای هیئت مدیره مصاحبه می‌کرد و می‌گفت که انشاءالله در نیم فصل دوم خبرهای خوبی از هیئت مدیره می‌شنوید، این یعنی اینکه دست به جایگاه من خواهند زد. یکی می‌گفت به منصوریان تا فلان بازی فرصت داده‌ایم یا ماندنش به این بازی بستگی دارد، دیگری صحبت از مربی خارجی می‌کرد. هوادار از این صحبت‌ها ناراحت می‌شد و قصد داشت دفاع کند اما نتایج تیم به فرم ایده‌آل نرسیده بود. امروز به فرمی رسیده‌ایم که هوادار بخشی از این صحبت‌ها را پاسخ داد.

ما داخل باشگاه مشکل داریم، به افتخاری گفتم باید یک عده از دوستان از استقلال بروند. هوادار گناهی نکرده است، عشق، آن هواداری است که برای بازی با السد قطر و لوکوموتیو ازبکستان به ورزشگاه آمد یا در عمان و امارات حمایت‌مان کرد. همین جا (اشاره به پیراهن آبی که بر تن کرده)، از این رنگ دفاع می‌کنم. من از این رنگ به همه چیز رسیدم، از جایگاه اجتماعی تا مادی، مدیون باشگاه استقلال هستم. کسانی که انتقاد می‌کنند، بدانند که خسته نمی‌شویم و به عشق این هوادار تا آخرین لحظه می‌ایستم. امیدوارم در سال ۹۶ اتفاقات ویژه‌ای بیفتد. خیلی به این مسئله امیدوارم که اتفاقی بیفتد که تاکنون در تاریخ استقلال رخ نداده است.

* چه اتفاقی؟

باید حدس بزنید!

* اگر بخواهید از خودتان انتقاد کنید، چه انتقادی می‌کنید؟

خیلی در دوستی ساده و زود باور هستم و در رفاقت سرم کلاه می‌رود. همسرم به من می‌گوید نگاه نمی‌کنی که آدم مقابلت بد است یا نه و همین به تو آسیب می‌رساند. کل آسیب‌های زندگی‌ام همین موضوع بوده است. اگر کسی اخلاقش بد باشد، نگاهم به او مثبت است، مگر اینکه خلافش ثابت شود. به همه مثبت نگاه کرده و منفی نگاه نمی‌کنم. (در این لحظه منصوریان به مهدی رحمتی اشاره می‌کند که در حال بازی والیبال است و اعتقاد دارد که والیبال بازی کردن آنها شبیه راگبی است و از این طرف تور تا آن طرف مصدوم می‌شوند!)

* شما آدم سیاست مداری هستید؟

وارد فضای سیاسی نمی‌شوم. باور کنید به جان پسرم تمرکزم را روی چپ، راست و میانه نمی‌گذارم که طرف اصول‌گراست یا چپ‌گرا. زندگی‌ام خانواده و فوتبال است. در زندگی کاری، برای بازیکنان سیاست به خرج می‌دهم، چون باید معلم باشم.

* برخی‌ها اعتقاد دارند علیرضا منصوریان در این فصل برخی بت‌ها را شکست، تعارف نداریم رابطه‌تان با مهدی رحمتی خوب نبود و این مسئله را مدیریت کردید.

همسر من و همسر مهدی رحمتی با هم دوست هستند. او تنها بازیکن از نسل قدیم است که هم‌بازی و بعضا هم‌اتاق من بود. به مهدی گفتم در کارم اصولم را رعایت می‌کنم. به او گفتم باید به تو کمک کنم نه اینکه با محبت خیانت کنم. شاید مهدی در فضایی بود که متوجه نبود ناخواسته به خودش و تیم ضرر می‌رساند. امروز در مقابل آنهایی که می‌گویند رحمتی و خسرو حیدری عامل بهم ریختگی تیم هستند، پشت رحمتی می‌ایستم. پس از بازی با لوکوموتیو دست مهدی و خسرو را گرفتم تا به هواداران بگویم بازوی چپ و راست من این دو بازیکن هستند.

در استقلال از بازیکن ۱۷ ساله گرفته تا ۳۴ ساله داریم. برای یکی باید پدر باشیم، برای یکی برادر و برای دیگری معلم. یکی تندخو است، دیگری مانند بهنام برزای شلوغ و هایپر است. برزای از در و دیوار بالا می‌رود! یکی هم مثل فرشید اسماعیلی احساساتی است. در ابتدا نمی‌دانستم و سر اسماعیلی فریاد زدم و او یک ربع گریه می‌کرد. بازیکنی مانند کاوه رضایی مستحکم، مغرور و ... است، یکی هم مانند امید ابراهیمی مستحکم است. این دو بازیکن به کارشان اعتقاد داشته و تمرین کردن زندگی‌شان است. هر چقدر تمرین می‌دهم، برای اینها کم است و جا برای کار کردن دارند. امید نورافکن درون‌گراست و تنها با من و محمد خرمگاه درد دل می‌کند. یک روز کنار مجتبی حقدوست بایستی، حرف نمی‌زند. میلاد زکی‌پور را از امیدهای نفت آوردم، یک روز به بهتاش فریبا گفتم که تنها سه بازی در تیم بزرگسالان به او فرصت داده‌ایم و حالا می‌خواهیم بازی با السد به او میدان دهیم.

سید مجید حسینی را داریم که او را باید برای آینده ملی حفظ کرد. او بازیکن ۲۰ ساله است، اما انگار ۴۰ ساله است. به او گفتم چشمانت دو حالت دارد، وقتی عصبانی شود، همه باید فرار کنند، اما وقتی می‌خندد، مانند شخصیت‌های کارتونی می‌شود! من با چنین تیمی کار می‌کنم.

* به این بازیکنان جوانی که اشاره کردید، عیدی هم می‌دهید؟

به بازیکنان جوان هر بار به بهانه‌های مختلف از جمله روز تولدشان پول یا ادکلن می‌دهم. برخی از این بازیکنان جوان در جمع من را در رودبایستی قرار داده و می‌گویند امروز تولدم است. در اردوی امارات بازیکن دید دِرهم دارم، گفت امروز روز تولدم است و به او ۵۰۰ درهم کادو دادم!

* شنیده‌ایم که بازیکنان گفته‌اند از شما پول بگیرند، برد کرده‌اند!

نه، هر کسی این حرف را زده، بیجا کرده است. یکی از خصوصیاتی که از پدرم به ارث بردم، دست و دلبازی است. نمی‌خواهم اسم بیاورم، اما یک روز در تمرین بازیکنی کفش‌هایم را دید و گفت من کفش ندارم، این حرف او یعنی اینکه کفشت را می‌خواهم! یک روز هم بازیکن در تمرین سردش بود و من هم کاپشنی که به تازگی خریده بودم، به او دادم و گفتم فعلا این را بپوش. پس از آن دیگر رفت و خبری از پس دادن نشد!

* پس از اینکه پرسپولیس را شکست دادید، برای برادرتان که پرسپولیسی بود کُری خواندید؟

امسال از وقتی به استقلال آمده‌ام، دیالوگ استقلال و پرسپولیس نداریم! پس از دربی برگشت امسال، ۴ روز او را ندیدم و یواش یواش پیدایش شد! او ۴ خط قرمز دارد، علی پروین، کریم باقری، رضا شاهرودی و علی کریمی. اینها خط قرمزهای برادرم هستند. بعضا دوستان ما نمی‌دانند برادرم پرسپولیسی است و صحبت از پرسپولیسی‌ها می‌کنند که برادرم به یک‌باره شروع به پاسخ دادن می‌کند. در خانواده‌ای که ۴۰ نفر استقلالی هستند، او تنها پرسپولیسی است و الحمدالله حریف این ۴۰ نفر هم هست.

* فکر می‌کنید روزی بتوانید سرمربی تیم ملی شوید؟

در حال حاضر بهترین سرمربیگری را در استقلال دارم. اعتقاد دارم سرمربیگری استقلال و پرسپولیس از تیم ملی بیشتر نباشد، کمتر نیست، چرا که شما با یک عده آدم استقلال‌پرست و پرسپولیس‌پرست روبه‌رو هستید. خدا این شانس را به من می‌دهد که لبخند به هواداران بدهیم. با پرسپولیسی‌ها داخل زمین رقیب هستیم، اما بیرون از آن رفیقیم.

* اتفاق افتاده که در خیابان پرسپولیسی‌ها برای‌تان کُری بخوانند؟

بله، اما خوشبختانه ارتباط پرسپولیسی‌ها با من خوب است. من برای پرسپولیسی‌ها کُری نمی‌خوانم، چون اصلا اهل کُری خوانی نیستم.

* اما ابتدای فصل برای آنها کُری خواندید و گفتید به دربی همانند جام نگاه می‌کنید.

این حرف‌ها شیرین است. من گفتم می‌بریم، اما بی‌احترامی نبود. برانکو هم برای برد می‌آید و این حرف را می‌زند. در خیابان بعضا آنقدر به من محبت دارند و عکس می‌گیرند که فکر می‌کنم استقلالی هستند، اما می‌گویند ما پرسپولیسی هستیم. برخی‌ها هم به من عدد ۶ را نشان می‌دهند، اما نه از روی عصبانیت. من هم برای‌شان فیگور خنده می‌گیرم، چون یکی از ارث‌های پدری من خنده است. امسال کاری که در تیم باب کردیم، این بود که به بازیکنان گفتم پس از دربی به دروازه نیمه شمالی نروید و خوشحالی‌تان به سمت دروازه نیمه جنوبی باشد. دوره این کارها گذشته است. خودم روی سکوها نشسته‌ام و می‌دانم ممکن است بازیکنی با حرکاتش سوهان روح شود. الحمدالله دربی برگشت همه سمت خودشان بودند.

* امسال چه قبل بازی چه بعد آن مدام به سمت هواداران می‌روید و به آنها تعظیم می‌کنید. دلیل این کار چیست؟

قوی‌ترین جایگاه استقلالی‌ها که اسمش را تیفوسی‌ها گذاشته‌ام، جایگاه هشت است. من از جایگاه ۶،۷،۸،۹،۱۰ گرفته تا ۱۷،۱۸،۱۹،۲۰،۲۱ به عنوان تماشاگر نشسته‌ام. از سال ۱۳۶۱ همه بازی‌ها را به امجدیه می‌رفتم. شاید هر بازی را اشاره کنید، ارنج تیم‌ها را بگویم.

* یک مدت شایعه شده بود که شما پرسپولیسی بودید؟

نه، برادرم کار ما را بهم زد. او پرسپولیسی است و من را با او اشتباه می‌گیرند. در مورد سکوها یک چیز دیگر را باید بگویم. من در خیلی از سکوهای ورزشگاه آزادی نشسته‌ام. در سال ۶۵،۶۶ بازیکن مورد علاقه‌ام جعفر مختاری‌فر بود. هر سال نفر مورد علاقه من عوض می‌شد. از دربی سال ۶۲ که پرویز مظلومی گل زد تا حتی در تمرینات تیم در دیهیم حضور داشتم. یک بار جعفر مختاری‌فر نشسته روپایی زد، هر کاری کردم نتوانستم این کار را انجام دهم، اما در استقلال سه مرتبه ۱۲۰۰ روپایی زدم و با میثم بائو مسابقه دادم. او ۸۷۰ روپایی زد و گمالوویچ داور بود. اگر سمت سکوها می‌روم، به این خاطر است که جایگاه خودم بوده است. من با این تیم و هوادارانش زندگی کرده‌ام. بعد از خدا و خانواده‌ام، باارزش‌ترین چیزی که دارم استقلال و هوادارانش است.

* چرا چهره شما و علی چینی خیلی بهم شباهت دارد؟

علی چینی پدر ما را در آورده، به او گفتم ریش و سیبیل بگذارد. یک روز در تمرین با ضربه قیچی گل زد، فردای آن روز دوستی از شهرستان با من تماس گرفت و گفت عجب گلی زدی. من هم از روی رودبایستی گفتم من زدم!

* می‌گویند کسانی که «مو» ندارند؛ یا خوش‌تیپ هستند یا خوش‌شانس. شما جزو کدام دسته هستید؟

خوش‌تیپ نیستم، اما خوش شانس هستم، آن هم وقتی به لاله‌زار می‌روم و جای پارک خودرو نیست، من جا پارک پیدا می‌کنم. همه بر سر پارک کردن ماشین‌شان دعوا می‌کنند، اما من به راحتی جای پارک پیدا می‌کنم. برای همسرم عینیت پیدا کرده که چقدر خوش شانس هستم. شاید به خاطر اینکه سرم را می‌تراشم در بعضی چیزها خوش شانس هستم!

* با نام بردن از افراد زیر، اولین چیزی به خاطر می‌آورید، بگویید.

استقلال: عشق

پرسپولیس: رقیب قابل احترام

کی‌روش: برادر

رحمتی: امروز، عقاب آسیا

علی دایی: دوست و هم بازی قدیمی

حسن زمانی: عضو هیئت مدیره

شهاب جهانیان: رئیس باشگاه استقلال

رضا افتخاری: سه چیز را در وصف او باید بگویم، سرپرست پیشین تیم ملی، دبیرکل فدراسیون فوتبال و امروز مدیرعامل استقلال و پشتوانه حمایت از من.

* در پایان اگر صحبتی با مردم دارید، بفرمایید.

همیشه سه آرزو برای مردم دارم. اول سلامتی، دوم برآورده شدن هر آرزویی که دارند و سوم از خدا می‌خواهم که با آبروی کسی بازی نشود.

منبع: تسنیم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.