به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، طبق گزارش رسیده، این گارگردان سینما گفت: «ماجرای نیمروز» موفقترین فیلم در میان فیلمهایی است که راجع به مسائل و موضوعات سیاسی در چند سال اخیر در ایران ساخته شده است. این فیلم کاملاً سینماست و ارزشهای هنری آشکاری دارد.
افخمی که در یک برنامه تلویزیونی سخن میگفت، اضافه کرد: این فیلم نه تنها شبیه بعضی از فیلمهای جاسوسی است، بلکه شبیه خیلی از فیلمهای پلیسی هم هست؛ مثل فیلم «لسآنجلس محرمانه» که داستانش در اداره پلیس و بین پلیسها و گانگسترهایی میگذرد که بیرون از اداره پلیس شهر را اداره میکنند و در واقع سیستم گانگسترها از داخل اداره پلیس دیده میشد.
او افزود: یکی از دلایل موفقیت «ماجرای نیمروز» این است که محور داستانی را کاملاً رعایت و روی آن تمرکز کرده است. علت شسته رفته و باورکردنی بودن فیلم هم این است که سعی نکرده طرف منافقین و خانههای تیمی برود، بلکه داخل پلیسهاست و همراه آنها به طرف مقابل نزدیک میشود.
این سینماگر ادامه داد: یک زمانی فیلم پلیسی صرفنظر از اینکه راجع به پلیس سیاسی، امنیتی یا معمولی باشد، در ایران ساخته میشد و خیلیهایش پرمخاطب بودند، اما در سالهای اخیر سینمای ایران به سمتی هدایت شده که انواع مختلف فیلم فراموش شده و فقط یک نوع فیلم باقی مانده بود که بدان انتقاد اجتماعی میگفتند، ولی در واقع بیشتر یکجور ژست روشنفکری، قمپز در کردن و در موضع معلم عرفان و اخلاق قرار گرفتن بود که در عین حال خودش را با خواستهای جشنوارههای خارجی منطبق کرده بود.
افخمی گفت: غیر از انتقاد اجتماعی هر فیلمی که ساخته میشد با تحقیر مواجه بود و کمکم مخاطب فیلمهای پلیسی، اکشن، کودک و هر نوع فیلمی غیر از انتقاد اجتماعی از سینما بیرون رفت و از این طریق 95 درصد مردم را از سینما بیرون کردند. یکجور توافق بین سیاستهای عملی وزارت ارشاد در 10- 15 سال اخیر و خواستهای جشنوارههای خارجی باعث شد، سینمای ایران عملاً توسط یک نوع فیلمی که اصلاً تماشاچی واقعی نداشت مصادره شود.
کارگردان فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» تصریح کرد: حدود دو درصد از مردم، سالی دو سه بار به سینما میرفتند و هر سال دو سه فیلم کمدی که این وسط خودشان را کشیده بودند و فیلمسازهایشان تحقیر و نادیده گرفته شدن را تحمل میکردند هم حضور داشتند و مخاطبشان گروهی از تماشاچیهای معمولی بودند. مخاطب سینما با این روند به 10 میلیون نفر رسید که یک گروه دو سه میلیونی چند بار به سینما میرفتند. از آن دو سه میلیون که چهار پنج درصد جمعیت ایران میشد، بیشترشان کسانی بودند که صرفاً برای دیدن فیلم کمدی آمده بودند. به این ترتیب انواع مختلف فیلم از جمله پلیسی تحقیر، نادیده و فراموش شد.
افخمی گفت: بنابراین «ماجرای نیمروز» کاری مهمتر از ساخت یک فیلم است. او سینما را به معنای واقعیاش در بخشهای مربوط به اکشن و پلیسی احیا و شکل تأثیرگذار و پرهیجانی از فیلم پلیسی را دوباره زنده کرده است و از این به بعد میتوان انتظار داشت ژانر پلیسی به عنوان ژانر جذاب برای تماشاچی و سودده از نظر مالی برای دستاندرکاران سینما در فضای سینمایی کشور مطرح شود.
کارگردان «سنپطرزبورگ» در بخشی دیگر در پاسخ به چگونگی جذب افراد مخصوصاً جوانان به سازمان منافقین با بیان این مطلب که «ما این وقایع را از نزدیک دیدیم و در دورانی هم دیدیم که جنگ ایران و عراق شروع شده بود»، گفت: مردم در وضعیتی قرار گرفتند که برای دفاع از شهر و خانواده خود مجبور شدند که به جبههها بروند و خشنترین وضعیت را تحمل کنند و صحنههایی مثل تکهپاره شدن کودکان را ببینند. بلایی که در مناطق جنگی سر مردم آمده بود، حدود یک سال پیش از این بود که ترورهای تابستان سال 60 اتفاق بیفتد. فضا اینگونه بود که مردم برای حفظ آزادی و انقلاب و حفظ امنیت خانواده، وارد این وضعیت مرگ و زندگی و دفاع از مملکت سر انقلاب شدند.
افخمی در همین زمینه تأکید کرد: طبیعتاً در این وضعیت کسی که در مقابل انقلاب قرار بگیرد به طرف وحشیگری رانده میشود، چون با کسانی روبهرو است که بهآسانی جا نمیزنند.
این کارگردان سینما درباره چرایی ابراز اینگونه توحش با تأکید بر اینکه مسئله لزوماً ایدئولوژیک و سیاسی نیست توضیح داد: بخشی از ماجراها از آنجا شروع میشود که در افراد یک آمادگی بالقوه برای توحش وجود دارد که کافی است فقط لحظهای خود را رها کنند. اگر پروندههای دوران 60 تا 65 را در آگاهی تهران مطالعه کنید و ببینید چه کسانی آدم کشتند بدون اینکه وابستگی سیاسی داشته باشند یا چه وحشیگریهایی بهوسیله کسانی انجام شده که جزو اقشار معمولی مردم بودند.
افخمی در توضیح این مطلب با ذکر مثال از چهارنفری یاد کرد که 21 زن را مورد آزار جنسی قرار دادند و ادامه داد: این چهار نفر همگی با هم فامیل بودند و این زنان را که بهعنوان مسافر سوار کرده بودند بعد از تجاوز و دزدیدن جواهرات آنها در بیابان رها میکردند. در خیلیها پتانسیل توحش وجود دارد، لزوماً اینگونه نیست که سازمانی با ایدئولوژی، افراد خود را توجیه کند که شما میتوانید وحشیگری را بهحساب یک عقیده بگذارید. در یک سازمان گانگستری اینگونه نیست و شما برای اثبات وفاداری خود به او باید هر کاری بکنید. من یکموقعی تعبیری از پادگان اشرف داشتم و میگفتم این پادگان دیوانهخانه است با این تفاوت که رئیس این تیمارستان خودش دیوانه است.
این کارگردان سینما درباره جوایزی که «ماجرای نیمروز» در جشنواره فجر گرفت و نیز اشاره به اتفاقاتی که در این جشنواره افتاد، با تأکید بر این نکته که جایزهها هیچ اعتباری نداشت تصریح کرد: شنیدیم جایزهها در روزهای آخر و حتی ساعت به ساعت جابهجا میشد و حتی با تعهد گرفتن از کسانی که قرار بود به آنها جایزه داده شود که به تلویزیون و برنامه هفت حمله کنند که حتی یکی از کارگردانانی که جایزه گرفت و به تلویزیون ناسزا گفت اخیراً در تلویزیون پروژه گرفت.
وی ادامه داد: تا آخرین لحظه سعی میکردند که «ماجرای نیمروز» جایزه را نگیرد و حتی اکبر نبوی تهدید کرد، اگر قرار است این فیلم جایزه بگیرد من هیئت داوران را ترک میکنم.
برنامه تلویزیونی «جهانآرا» با حضور محمدحسن روزیطلب، پژوهشگر و نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی، سردبیر نشریه رمز عبور و معاون فعلی مرکز اسناد انقلاب اسلامی و بهروز افخمی، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون و محمدحسین بدری بهعنوان مجری و کارشناس با موضوع فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» و سازمان منافقین از شبکه افق سیما پخش شد.
نظر شما