تحولات منطقه

۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۵
کد خبر: ۵۲۲۲۵۵

توضیحی کوتاه چندی پیش پس از انتشار مطالبی در فضای مجازی مبنی بر اینکه تندیس ابوالقاسم فردوسی را بر روی محوطه دانشگاه فردوسی نشان می‌داد، رئیس دفتر ریاست و روابط عمومی این دانشگاه اعلام کرد هیچ تندیس و مجسمه بر زمین افتاده‌ای از فردوسی در دانشگاه فردوسی وجود ندارد. وی اذعان کرده بود: «سال ۱۳۷۷ این مجسمه از مقابل ورودی دانشکده مهندسی برداشته و پشت دانشکده برای چند روزی رها شد و تصویر منتشره در فضای مجازی وضعیت مجسمه یاد شده را در آن روزها نشان می‌دهد و مربوط به حدود ۱۸ سال پیش است.» این مجسمه رها شده نیز پس از مدتی به انبار دانشکده مهندسی منتقل شد و هم اینک نیز در آنجا قرار دارد. یادداشت حاضر اشاره‌ای دارد به این موضوع:

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

*خسرو معتضد

تصویری در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نشر یافته که تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی را نشان می‌دهد که در محوطه دانشگاه فردوسی مشهد از جای خود کنده و روی زمین انداخته‌اند. این تصویر که قلب هر ایرانی را جریحه دار می‌کند، نقشه دور و درازی است که برای توهین به تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران، حاکمیت و یکپارچگی کشور از سال‌ها پیش در واشنگتن، ریاض و تل آویو طراحی شده و سه سال پیش روزنامه شرق الاوسط(چاپ لندن) به مدیریت احمد سلمان پسر شاه سعودی و نیز روزنامه نیویورک تایمز خطوط اصلی آن را ترسیم کردند.

چندی پیش عده‌ای مزدور پان ترکیست در یکی از شهرهای شمال غربی ایران مجسمه فردوسی را که در میدانی به همین نام نصب شده بود، در تابوت گذاشته تشییع کردند و معلوم شد چند نادان کم خِرد با این کار موافقت کرده‌اند. بتازگی یک مزدور دستگاه‌های تبلیغاتی احمق پرور عربستان در شرق الاوسط نقشه ای بزرگ از ایران به چاپ رساند که ایران به بیست کشور کوچک تقسیم شده و از همه مضحک‌تر که سخافت عقل تجزیه طلبان را نشان می‌داد، بخشیدن استان فارس به عربستان سعودی بود و اینکه چون در قرن هفتم هجری عده‌ای از اعراب در فارس سکنی داده شده بودند، این استان عربی است و خلیج فارس هم باید «خلیج ع رب ی» خوانده شود!

در حالی که فرهنگ و زبان و تمدن ایرانی و فارسی در آسیای مرکزی، کردستان عراق، دو سوی خلیج فارس، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ارمنستان نفوذ دو هزار ساله دارد، اردوغان ایران را تهدید می‌کند که از عنصر زبان برای مهار گسترش نفوذ ایران در عراق و سوریه استفاده خواهد کرد.

در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم «جیمز برنز» وزیر خارجه وقت آمریکا که فردی شبیه ترامپ بود و اطلاعات زیادی از دنیا نداشت (در سال ۱۳۲۴) طرحی با عنوان قیمومیت بر ایران تهیه کرد که براساس آن ایران به هفت یا هشت کشور خودمختار تقسیم می‌شد که آذربایجان و کردستان به منظور جلب رضایت شوروی به آن تعلق می‌گرفت و طرح معروف استالین که در سال‌های ۱۹۹۹، ۲۰۰۰، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ در کنفرانس‌های معروف به «تسیاندلی» در ایالات کاختی در کشور گرجستان افشا شد، عملی می‌گردید. همین طور قرار بود خوزستان با نام جعلی «عربستان» به اعراب تقدیم شود و بلوچستان به پاکستان در شرف استقلال تعلق گیرد.

گرگان و دشت ترکمن به جمهوری ترکمنستان شوروی داده شود و برای ارمنیان و آشوریان نیز در قسمت‌های غربی آذربایجان غربی ولایاتی اختصاص داده شود. مردم بیدار ایران و مطبوعاتی که وظایف میهن دوستی خود را به شایستگی می‌شناختند، به افشاگری این طرح احمقانه و بی‌شرمانه که دولت انگلوفیل و ناتوان ابراهیم حکیمی یادداشت آن را از سوی سفارتخانه‌های ایران فروش آمریکا و انگلستان پذیرفته بود، پرداختند. مصدق در مجلس طی سخنرانی مردانه‌ای دولت حکیمی را مورد حمله قرار داد که حق پذیرش چنین یادداشت کثیفی را نداشته است. دولت شوروی که نمی‌خواست شریک متفقین غربی خود در جنگ جهانی دوم و هنگام حمله به ایران تلقی شود، اعلام داشت موافق تشکیل کمیسیون سه نفره نیست و موضوع منتفی شد.

اکنون ۳۸ سال پس از انقلاب اسلامی در حالی که زوزه امپریالیست‌های نوع جدید به گوش می‌رسد و سگان و گرگان و روبهان منطقه نیز زوزه‌ها را تکرار می‌کنند و هر کدام در خواب بلعیدن لقمه چرب و نرمی از استان‌های تاریخی ایران را مزمزه می‌کنند، عده‌ای نادان به جان مجسمه فردوسی- که زبان پارسی را زنده کرده است- می‌افتند و خنده‌دار اینکه دانشگاه فردوسی اعلام می‌دارد این کار در سال‌های دهه ۱۳۷۰ انجام شده و مجسمه به انبار حمل گردیده و در آنجا نگهداری می‌شود.

آیا یک ذره عزت و خون ایرانی در رگ‌های گردانندگان این دانشگاه وجود ندارد که مجسمه را به دانشکده ادبیات منتقل کنند و در بوستان دانشکده نصب کنند؟

نگهداری مجسمه فردوسی در انبار عذر بدتر از گناه است. آیا مجسمه بزرگان ادبیات انگلستان یا روسیه یا آمریکا یا آلمان و ژاپن را در انبار نگهداری می‌کنند؟

این واقعه متعلق به هر زمانی باشد، در حکم اهانت به تاریخ و فرهنگ و شخصیت ملی ایران و در خور پیگرد دادستان عمومی و انقلاب مشهد است. شرم‌آور است که ۱۷ سال پیش مزدور نادانی این جسارت را مرتکب شده باشد و اکنون اذعان شود که آن را در انبار نگهداری می‌کنند.

دبیرانی تلفنی به من گفتند که معلم تاریخ هستند و از بی‌رغبتی دانش‌آموزان به علم تاریخ در شگفتی و اضطرابند. پاسخ دادم حق دارند، زیرا عده‌ای میل دارند در تاریخ ایران دستکاری و آن را به روز کنند، ولی نوجوانان در کلانشهرها که به تمام وسایل ارتباطاتی دسترسی دارند، تاریخ دلبخواهی را دوست ندارند و نمی‌پسندند و با اکراه از آن در می‌گذرند. اشتباهی که تاریخ نویسان عصر نازیسم و عصر کمونیسم در آلمان و روسیه کردند و تاریخ را عقیدتی کردند، به جایی نرسید و دیدیم که علم کلاسیک تاریخ پس از آن حکومت‌ها به سر جای خود بازگشت. ایدئولوژیکی کردن تاریخ یک کشور خطر جداسازی ایالات و استان‌ها را در پی دارد. مردم آن خطه‌ها سراغ تاریخ قومیتی خود می‌روند و وقتی می‌بینند تاریخ رسمی سراسری و پرقدمت کشور مورد بی‌اعتنایی و تحقیر و نکوهش قرار می‌گیرد، قومیت گرایی تقویت می‌شود و گسترش می‌یابد و به جای ایرانی بودن، قوم و قبیله و عشیره و بومی گرایی قوت می‌گیرد و بعدها مشکل آفرین خواهد شد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.