به گزارش «قدس آنلاین»، پس از فروپاشی امارت اسلامی طالبان، روابط جمهوری اسلامی ایران با جمهوری اسلامی افغانستان، وارد فاز جدیدی شد. ایران در سقوط طالبان با جبهه متحد شمال همکاری کرد و در اجلاسیه بن در آلمان که منجر به تشکیل دولت موقت و انتقالی شد، نقش اساسی ایفا کرد. در دوران حکومت حامد کرزی نیز روابط دو کشور علیرغم فراز و فرودهایی، از وضعیت نسبی خوبی برخوردار بود، اما با تشکیل دولت وحدت ملی و با روی کار آمدن اشرفغنی به عنوان رئیس جمهور، روابط ایران و افغانستان، آن طور که باید گسترش نیافت. شاید بتوان گفت روابط کابل – تهران تحت تاثیر سیاستهای آمریکا بوده است. حضور نیروهای خارجی در افغانستان که به اعتقاد ایران عمدتا برای تامین اهداف و منافع خودشان در منطقه حضور دارند، از دید دولت افغانستان، یک فرصت برای ایجاد ثبات و امنیت تلقی میشود و به همین دلیل نیز روابط دو کشور در زیر سایه حضور نیروهای خارجی شکل میگیرد. شاید به این خاطر دولت افغانستان و بویژه جناح اشرفغنی هم چندان به توسعه روابط با ایران نمیاندیشد و پروژههای مشترکی نظیر بندر چابهار، قاچاق مواد مخدر و وضعیت مهاجرین و یا توافقنامههای مشترک بویژه در حوزه آب (رود هیرمند و هریرود)، به سرانجام مشخصی نرسیده است.
اگر بحث اختلافات مرزی دو کشور ایران و افغانستان (۹۳۶ کیلومتر طول مرز)، جنگ داخلی و ظهور طالبان و القاعده در افغانستان را از دلایل رونق نگرفتن روابط بین دو کشور عنوان کنیم، در سالهای پس از تشکیل دولت جدید افغانستان نیز برخی مسائل لاینحل همچنان باقی مانده است. در واقع برخی از مسائل دو کشور زاییده ریشههای تاریخی است و به نوعی حالت ساختاری دارد که از دوران گذشته رسوب کرده است، اما عمده چالشها و مسائل دو کشور ایران و افغانستان، در فرآیند تحولات بوجود آمده و مشتق از عوامل خارجی و بازیگران آشوبساز در این فرآیند است. در واقع برخی مسائل لاینحل را باید در اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدانش (ناتو و سایر متحدان منطقهای) جستجو کرد.
اگر بخواهیم مسائل موجود دو کشور را فهرست کنیم باید به مساله حضور نیروهای خارجی، طالبان و داعش در افغانستان، رود هیرمند و هریرود، مهاجرین افغانستانی، مواد مخدر و قاچاق آن به ایران، روابط اقتصادی (مساله چابهار، بازارچههای مرزی، مبادلات اقتصادی)، روابط فرهنگی ایران و افغانستان و ... اشاره کرد. البته روابط اقتصادی ایران با افغانستان با بیش از دو و نیم میلیارد دلار، تاحدی قابل قبول است و در حوزه ترانزیت، حمل و نقل و حوزه تقویت زیر ساختهای افغانستان نظیر راهآهن خواف - هرات، همکاریها ادامه دارد. همچنین همکاریها در بخش امنیت و مبارزه با قاچاق، ترانزیت و تولید مواد مخدر به نوعی مورد توجه دو کشور است.
موضوعی که اما باید بدان توجه کرد حل مشکل آبهای مشترک مرزی دو کشور و مسائل زیست محیطی ناشی از خشکی تالاب بینالمللی هامون است. شاید دولت اشرف غنی در برخی از چالشهای موجود در افغانستان نظیر تولید و قاچاق مواد مخدر، ناامنیها، حضور آمریکا، جنگ با طالبان و... نتواند اقدام موثری انجام دهد و به نوعی تاثیر این چالشها بر ایران را غیرقابل اجتناب بداند، اما بدون شک در انجام توافقنامههای دو طرف، بویژه در بحث حقآبه رود هیرمند، اختیارات زیادی دارد. دولت حامد کرزی و اشرفغنی بارها در دیدارهایشان با مقامات ایران بر حل مساله حقآبه نشستها و توافقاتی داشتهاند، اما عملا این توافقات، نتیجه چندانی نداشته است.
لازم به ذکر است که با جدا شدن افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس، مسئله حقابه رودخانه هیرمند به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی دو کشور مبدل گردید. پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷، قراردادی در سال ۱۳۵۱ میان سران حکومتی دو کشور در کابل توسط نخست وزیران دو کشور از جانب ایران امیرعباس هویدا و از جانب افغانستان محمد موسی شفیق به امضاء رسید و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد. با این حال، گفته میشود از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش نزولات جوی و بروز خشکسالی در سیستان، میزان ورودی آب هیرمند به هامون بطور مرتب کاهش یافته است. حاکمیت نداشتن دولتی مرکزی مقتدر در افغانستان از یکسو و ساخت سد کجکی بر روی هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشت خشخاش توسط کشاورزان افغانستان، موجب خشک شدن دریاچه هامون (هفتمین تالاب بینالمللی جهان) شده است.
در سفر اشرف غنی احمدزی رئیس جمهوری افغانستان به تهران در فروردین سال ۱۳۹۴ و دیدار با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، علاوه بر گفتوگو پیرامون مسائل مهاجران افغان و تهدیدهای مواد مخدر، برای نخستین بار در چند دهه اخیر، بر سر موضوع آبهای مرزی مشترک و تعیین حقآبه هیرمند و هریرود و مسائل زیست محیطی برای احیای تالاب هامون، توافقاتی صورت گرفت. با روی کار آمدن دولت جدید افغانستان، این انتظار وجود داشت که با توجه به کمکهای اقتصادی ایران در توسعه و بازسازی افغانستان، میهمانی بیش از ۳ میلیون مهاجر افغانستانی و نیز امضای توافقنامه چابهار بین سه کشور ایران، افغانستان و هند در خرداد سال ۱۳۹۵، دولت جدید کابل نیز به تعهدات آبی در قرارداد تقسیم آب هیرمند عمل خواهد کرد، اما تاکنون چنین نشده است. این در حالی است که از جمله کمک های مهم ایران به افغانستان، ابلاغیه رهبر معظم انقلاب اسلامی بود که اعلان کردند همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارد، باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند و هماکنون نزدیک به ۱۷ هزار دانشجوی افغانستانی در دانشگاههای ایران و بیش از۴۱۰ هزار دانش آموز دیگر نیز در مدارس ایران تحصیل میکنند، اما طرف افغان این کمک ها را نادیده گرفته و تعهدات قانونی خود در قبال ایران در موضوع هیرمند و هریرود را عملیاتی نمی کند.
در سفری که محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران روز یکشنبه این هفته به کابل داشت، به نوعی به این مطلب اشاره و سپس بر تقویت روابط با کشور همسایه، همکاریهای اقتصادی و بازرگانی دو کشور، مسائل امنیتی و مقابله با تروریسم، مسائل مرزی، مبارزه با مواد مخدر، منابع طبیعی، بحث مهاجرین افغانستان و محیط زیست و مواد مخدر تاکید کرد. به گفته بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه، از جمله موضوعات مهم دو کشور مسائل زیست محیطی و بحث آب است که طرف ایرانی امیدوار است موضوعات مورد مذاکره در این خصوص در دیدارهای آقای ظریف وزیر خارجه، بتواند ظرف هفتهها و ماههای آینده مورد تفاهم نهایی دو کشور قرار گیرد.
با همه این تفاسیر، در طول ۱۶ سال گذشته مفاد معاهده تقسیم آب رودخانه هیرمند، به بهانه خشکسالی و ... به صورت یک طرفه از سوی افغانستان اجرا نشده است و به گفته احمد عاقبت بخیر، عضو کمیساریای آب رودخانه هیرمند، افغانستان ۱۶ سال است که سیلابهای غیرقابل کنترل خود را به عنوان حق آبه ایران جا زده است و این سیلابها علاوه بر اینکه برای کشاورزی مناسب نیست، بلکه همواره به تاسیسات ما خسارت وارد کرده است. در حالی که بر اساس معاهده باید بدون وقفه، در طول سال آب را از سد کجکی رهاسازی کند.
اقدامات غیرقانونی افغانستان در انسداد دهانه ورودی آب رودخانه هیرمند و انشعاب دادن آن و ایجاد نهر لشکری، یا احداث بند در عرض رودخانه، هدایت آب به سمت «چغانسور»، ولسوالی (شهرستان) «چنگ» و شمال «نیمروز» مانع جریان طبیعی آب شده است، اما مقامات افغانستان همواره خشکسالی و کاهش نزولات جوی را عامل عمل نکردن به حقابه آب رود هیرمند عنوان میکند.
در نهایت باید گفت که شاید برخی مسائل و چالشهای ایران و افغانستان، ناشی از عوامل خارجی و مداخله بیگانگان و ... باشد، اما بدون شک حل مشکل آبهای مشترک و اختلافات مرزی دو کشور، بازگشت مهاجرین افغانستانی و حتی کنترل و قاچاق مواد مخدر موضوعاتی است که باید به طور جدی و به صورت دوجانبه حل و فصل شود. در هر حال حقابه رود هیرمند لاینحلترین مساله بین ایران و افغانستان است که عمل نکردن به این قرارداد آبی، خسارت جبران ناپذیری به محیط زیست سیستان، وارد خواهد کرد. بروز فاجعه زیست محیطی و انسانی در سیستان و هامون واقعیتی است که به آرامی در جریان است و عمل نکردن به تعهدات از سوی افغانستان، خشک شدن تالاب بینالمللی هامون، بروز گردو غبار در شرق کشور و برخی از ولایات افغانستان و پاکستان، از بین رفتن کشاورزی، بروز پدیده مهاجرت و ...، چالشی هیدوپولیتیکی است که به سادگی نمیتوان از آن گذشت و هر رئیس جمهوری که دور بعد در ایران قدرت را به دست گیرد، ضرورت دارد این مسئله را با جدّیت دنبال کند. در این جا یک نکته دیگر وجود دارد و آن این که حداقل در مناسبات دیپلماتیک به مقامات افغان تفیهم شود که خشک شدن دریاچه هامون سبب تبدیل شدن دشت سیستان به کانون گرد و غبار می شود و در این صورت تنها بخش هایی از ایران نیست که با مشکل ریزگرد و گردوغبار مواجه می شوند، بلکه این مشکل قسمت هایی از افغانستان را نیز در برخواهد گرفت./
نظر شما