کمی از خودتان و ورود تان به دنیای تئاتر و نوشتن برای ما بگویید
دیپلمم را از هنرستان صنعتی مشهد گرفتم و در دانشگاه ارومیه قبول شدم اما به خاطر وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها درسم نیمه تمام ماند. مشکلی که اکثر نسل ما با آن مواجه شدند. در دوران دبیرستان جذب تئاتر شدم و جذبه آن تا کنون مرا در این وادی نگاه داشته است.
در سالهای اول انقلاب گروه مالک اشتر را تأسیس کردم که نخستین گروه تئاتر مسجدی بود. بعد در دادسرای انقلاب استخدام شدم و به دور از فعالیتهای دادگاهی این ارگان، گروه هنری زندانیان را راه اندازی کردم. گروهی که در دهه ۶۰ نمایشهای بسیاری را به روی صحنه آورد. در دهه ۶۰ و ۷۰ با روزنامههای خراسان و قدس همکاری داشتم و علاوه بر کار تئاتر به نوشتن قصه نیز مشغول بودم. در همان سالها انجمن قصه نویسان و انجمن فیلمنامه نویسان را با یاری تنی چند از دوستان راه اندازی کردیم و در سال ۱۳۶۵ موفق به تأسیس حوزه هنری در مشهد شدیم. طی سالها فعالیت موفق به کسب جوایز زیادی شدم که مهمترین آن انتخاب به عنوان هنرمند برگزیده هشت سال دفاع مقدس در سال ۶۸ بود.
کمی ازکتاب هایی که تاکنون به رشته تحریردرآوردید بگویید
من قبل از این که به صورت مستقل کتابهایم را چاپ و عرضه کنم، تعدادی از آثارم در کتابهای مشترک چاپ شده بود که عبارتند از:
فیلمنامه بلند «ماراتون عشق» در مجموعه «برگزیدهها»، قصه «دنیا را نگهدارید» در مجموعه «در حاشیه شط»، مجموعههایی از قصه هایم در کتاب «دارالشفای رضوی».
اما مجموعه کتابهای مستقلم عبارتند از: «صد سال تئاتر مشهد» (۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰)، جلد اول _۱۳۹۲«صد سال تئاتر مشهد» (۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷)، جلد دوم_۱۳۹۳، «صد سال تئاتر مشهد» (۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰)
مجموعه قصه «بوی بهشت»، مجموعه قصه «شفا یافتگان»، مجموعه قصه «کسی که مثل هیچکس نیست» ،مجموعه قصه «وقتی عشق شکوفه میدهد»، «آسید کمال»
کمی از آخرین کتاب تان برای مان بگویید، چه شد که تصمیم گرفتید در خصوص هنرمند مرحوم و با اخلاق شهرمان سید رضا کمال علوی بنویسید؟
فکر نوشتن این کتاب درهمان روز تشییع جنازه ایشان در بهشت رضا به ذهنم آمد و از همان روز شروع به کار کردم. در مراسم هفتمین روز مرحوم، دکتر لطفی در سخنان شان گفتند قرار است دلنوشتههای دوستان آقای علوی در کتابی گردآوری شود و از همه خواستند مطالبشان را تحویل دهند. همین سبب شد دست از کار بکشم که کار تکراری و دوباره نشود. اما پس از مدتی فهمیدم کاری انجام شده است. با دکتر لطفی مشورت کردم، ایشان استقبال کردند و پیشنهاد دادند خودم کار را دنبال کنم. علت نگارش کتاب درباره کمال علوی اول به سابقه دوستی کهن من با اوبر میگردد، و دیگر آن که او مرد اخلاق و تواضع بود و میدانستم که در دل همه هنرمندان جا دارد وبا نوشتن این کتاب تنها کاری بود که میتوانستم دین خودم را به او ادا کنم.
این کتاب با حمایت یا سفارش کسی یا جایی نوشته شد یا حس خودتان بود؟
کتاب نه سفارش کسی بود و نه کسی از آن حمایت کرد. یک کار دلی بود که به انجام رسید. اما مرکز هنرهای آفرینش و آقایان ثابت نیا و سیم ریز واقعاً در این کار دلی از دل مایه گذاشتند و اجازه ندادند، تنها بمانم که از یاری شان امتنان دارم. انجمن نمایش خراسان رضوی هم به کمک چاپ کتاب آمد و با پیش خرید کتاب توانستم هزینه چاپخانه را مهیا کنم.
در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید و کمی از برنامههای آینده برایمان بگویید
در حال حاضر مجموعه قصه دیگری به نام «ستارهها میخندند» را در دست چاپ دارم و مشغول نوشتن مجموعه قصه دفاع مقدسی«دنیا را نگهدار میخواهم پیاده شوم» و مجموعه قصه اجتماعی «وقتی که من مردم» و یک مجموعه قصه رضوی با عنوان «آواز آسمانی عشق» هستم. دو جلد باقیمانده «صد سال تئاتر مشهد» مربوط به دهههای ۷۰ و ۸۰ را نیز همزمان کار میکنم. به روال کتاب «آسید کمال» دو کتاب دیگر درخصوص شخصیت نگاری هنرمندان تئاتر مشهد با عنوان «بچه تابستان»، یادبودنگاری زنده یاد حسن حامد، و «مردی به رنگ انار» یادبودنگاری شهید مسعود سهیلی را هم در دست نگارش دارم.
باتوجه به این که شما مدتی است به عنوان رئیس انجمن پیشکسوتان خانه تئاتر خراسان رضوی مشغول به فعالیت هستید، کمی درباره این انجمن و چشم انداز آن توضیح دهید؟
خانه تئاتر خانه عشق و دوستی همه اهالی تئاتر است. انجمن پیشکسوتان هم محفلی است برای یاد و دیدار و از حال و احوال قدیمیها این هنربا خبر شدن است.
با توجه به حرکتهای خوبی که در تئاتر مشهد صورت گرفته، آینده این خدمت را هم روشن میبینم. اصلاً در کار خیر مگر میشود خوبی نباشد؟
تئاتر امروز مشهد را چگونه ارزیابی میکنید؟
خیلی خوب. این خوب بودن حاصل تلاش و با هم بودن وبرای تئاتر تلاش کردن همه هنرمندان بوده است، به طوری که مسئولان را مجبور کرده است، برای عقب نماندن از غافله رو به پیشرفت هنرمندان با آنان همراه شوند.
برای حفظ و ارتقای آن چه پیشنهادی دارید؟
دوستان هنرمند همدل باشند. نگذارند حسادت به ذهن و جان شان رسوخ کند. موفقیت هرهنرمند را موفقیت همه انگارند و در کارها کمک هم باشند
نظر شما