فیلم شما داستانی تکراری دارد (نمونههایی از این دست در سینمای جهان وجود دارد) ولی به خاطر شیوه روایت توانسته از کلیشههای معمول فاصله بگیرد. چگونه به این شیوه روایت رسیدید؟
برنامه من از ابتدای ساخت این فیلم آن بود که شیوه روایتی متفاوتی را به نمایش بگذارم و تمام تلاش من و دوستانم هم بر این بود که هم در فیلمنامه و هم در فرمی که قرار است فیلم بر اساس آن ساخته شود، آن تفاوتی که اشاره کردید، به وجود بیاید.
مخصوصاً دغدغه ما این بود که سعی کردیم کلیشهها را کنار بگذاریم و از چیزهای جدیدی استفاده کنیم و بیشتر روی اصل قصه پافشاری بکنیم نه مواردی که میتوانیم از آن استفاده تجاری یا ابزاری کرد. یعنی خیلی برایمان مهم بود که مطلبی که در ذهن داریم را خیلی شستهرفته مطرح کنیم.
مخاطب فیلم تا دقیقه 40 سردرگم است و تازه از اینجا به بعد است که متوجه داستان میشود.
بله موافقم. اینکه تا دقیقه 40 فیلم عقب میرود، چیزی بود که در فرم برایش برنامه داشتیم و میخواستیم یک کار جدید انجام دهیم و چیزی مثل فلاشبک هم در سینما یک فن فیلمسازی است و همه استفاده میکنند.
در این فیلم توجه شما به فرم زیاد بوده است. آیا فضای فیلمنامه چنین ایجاب میکرد یا چون کار اولتان بود میخواستید یک اثر تازه بسازید؟
بله، به همین شکل بوده است. حتی آن طرحی که قرار بود فیلمنامه بر اساس آن نوشته شود، بر مبنای فرم انتخاب شد. چون حقیقت این است که فرم برای من خیلی مهم است و حتی فیلمنامه بر اساس فرم شکل گرفت و بدین صورت نبود که فرم از قبل در ذهن ما شکل گرفته شود. جاهایی ما اجازه میدادیم قصه مسیر خودش را برود ولی جاهایی که لازم بود، تغییراتی که مد نظرمان بود و در طول نوشتن قصه به آن رسیدیم را اعمال میکردیم و فیلمنامه هم مطابق قسمتهایی از فرم تغییر میکرد و پیش میرفت. در این راستا نویسنده خیلی انعطاف داشت و خیلی کمک کرد. درباره بخش دوم سؤالتان هم باید بگویم که از آنجایی که «هفت معکوس» فیلم اولم بود، با توجه به شرایط تولید محدودی که داشتیم، خیلی سعی کردم یک سری کارهای متفاوت در ساخت آن انجام بدهم.
«هفت معکوس» یک فیلم فرمی است ولی از بازیگران تجاری و گیشه در آن استفاده شده است. چرا؟
من معتقدم که سینما بر پایه تجارت میچرخد و باید بتواند هزینه خودش را برگرداند. بنابراین استفاده از بازیگران تجاری یک کار مناسب است ولی شکلِ استفاده باید با فیلمنامه و فرم تناسب داشته باشد. خودم قبول دارم فرمی که من برای «هفت معکوس» انتخاب کردم، به سینمای آمریکا تمایل دارد. دلیلی نمیدیدم که از بازیگران تجاری استفاده نکنم؛ بازیگرانی که بهنوعی تضمین فروش فیلمم میشدند و به نشاندادن اثر کمک می کردند.
ولی کلاً فرمی که بیشتر مد نظرم بود، در نوع دکوپاژ و میزانسنها بود تا بازیها. بازیگران با خلاقیت و همفکری در فیلمنامه پیش میآمدند و خوشحالم آن چیزی که مد نظرم بود، در مورد بازیها اتفاق افتاد.
«هفت معکوس» با توجه به اینکه میتوانست فیلم پرمخاطبتری باشد، چرا در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد؟
فیلم ما با پروانه ویدئو ساخته شده است و تقریباً 8 ماه درگیر پروانه نمایش آن شدیم که متأسفانه به دلایل بسیار ابتدایی این قضیه مرتباً با تأخیر مواجه میشد. این شد که من قید پروانه نمایش را زدم و ترجیح دادم فیلم در گروه هنر و تجربه اکران شود و خدارا شکر که اتفاقات خیلی خوبی هم برای فیلم افتاد. به نظر من، هنر و تجربه تا به امروز هرچه داشته، وسط گذاشته است. تصور میکنم که اکران فیلم من در این گروه اتفاق خیلی خوبی است. البته با توجه به ویژگیها و بازیگرانی که «هفت معکوس» دارد، اگر میتوانست در اکران عمومی حضور یابد، حتماً موفقتر میشد.
از حضور بازیگرانتان بگویید. کسی مثل جواد عزتی تقریباً تاکنون در هیچ نقش مشابهی از این دست (نقش اولی) حضور نداشته است.
من همان اول هم با جواد عزتی بابت بازی در این نقش خیلی مسئله داشتم چون چیزی که شما الان شاهد آن هستید، روی فیلمنامه یک چیز نامشخص بود. ولی او بعداً خیلی فیلم را دوست داشت و آنطور که انتظار میرفت، خوب بازی کرد. حتی خود ما سر فیلمبرداری گیج میشدیم چون در یک روز مجبور بودیم 2 سکانس مشابه را ضبط کنیم و ممکن بود راکوردها مشکل درست کند.
فیلم به شکل 2 بخشی روایت میشود. این نگرانی از ابتدا وجود نداشت که این شیوه فیلم شما را به 2 پاره تقسیم کند؟
اگر منظورتان مسلطشدن شخصیت اصلی بر قصه است، بله، این نگرانی از ابتدا وجود داشت زیرا میزانسها در راکورها و حتی بازیها باید از جایی تغییر مییافت و مشکل اساسی هم این بود که ما به خاطر شرایط تولیدی که داشتیم، مجبور بودیم سکانسهای شبیهبههم را که در اول و آخر فیلم هست، در یک روز بگیریم و این خیلی سخت بود. لذا خیلی تلاش کردیم آن مواردی که باید، به وجود بیاید. البته خیلی از این اتفاقات در مونتاژ افتاد. ما روی نحوه زمانبندی و فرم خیلی کار کردیم.
نظر شما