به گزارش قدس آنلاین به نقل از ویژه نامه بیت المقدس؛ دکترگلن دوئر عضو هیئتعلمی دانشگاه سدراویل آمریکاست. وی که مدرک دکتری علوم سیاسی خود رااز دانشگاه ایالتی کنت کسب کرده درحوزههای مطالعاتی ناسیونالیسم و جداییطلبی، سیاست تطبیقی، نظریه روابط بینالملل و دین و سیاست فعالیت داشته و آثار مختلفی از او در مجلات منتشر شده است. کتاب اخیر او «تجزیهطلبی و اتحادیه اروپا» است که توسط انتشارات لگزینگتون به چاپ رسیده است. دوئر همچنین به عنوان تحلیلگر و مفسر مسائل سیاسی در رسانههای مختلفی حضور یافته است.
سفراخیر ترامپ به عربستان سعودی و فلسطین اشغالی و توافق تسلیحاتی میان ریاض و واشنگتن به ارزش 110 میلیارد دلارو همچنین دستگیری آیتالله شیخ عیسی قاسم توسط نیروهای آل خلیفه از محورهای گفتوگوی ما با دکتر دوئر است.
دونالد ترامپ در اولین مقصد رسمی خارجیاش به عربستان سفر کرد. کارشناسان معتقدند که هدف ترامپ از این سفر تقویت روابطش با ریاض بوده است. چندی پیش هم سفیر عربستان در نیویورک گفته بود که این سفر، روابط امنیت ملی و دیپلماتیک عمیق دهههای قبل میان واشنگتن و ریاض را مستحکم میکند. ارزیابی شما از این رویداد چیست؟
برای دههها است که ایالاتمتحده و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک مستحکمی داشتهاند. البته در برهههایی، به ویژه بعد از یازدهم سپتامبر، این رابطه رو به سردی گذاشت؛ چراکه 15 نفر از 19 مهاجم از عربستان سعودی بودند، درست همانطور که بنلادن اهل این کشور بود. هرچند بوش تلاش گستردهای انجام داد تا این رابطه را تقویت کند اما تغییر زیادی حاصل نشد. اوباما نیز اندکی از عربستان سعودی فاصله گرفت؛ اما در زمان کنونی آمریکا برای به انجام رساندن اهداف سیاست خارجی منطقهای گستردهاش به ریاض نیاز دارد. به نظر میرسد که روابط آمریکا و عربستان در طول دوران حضور ترامپ در کاخ سفید، مستحکم باقی بماند.
استدلال من این است که عربستان سعودی برجستهترین متحد ایالاتمتحده در خاورمیانه است. نکته کلیدی برای سعودی این است که باید دست به اصلاحات گستردهتری در حوزه حقوق بشر بزند تا بتواند این موقعیت را حفظ کند. این امکان وجود دارد که در زمان بعد از ترامپ، اتحاد سعودی-آمریکایی دچار تغییراتی شود. البته برای این تغییر باید دو مؤلفه را در نظر داشت؛ نخست تغییر در محاسبات ژئوپلیتیک خاورمیانه و دیگر اینکه تأکید کمتر بر منطقه.
دونالد ترامپ بعد از سفر عربستان برای دیدار با نتانیاهو به سرزمین اشغالی فلسطین سفر کرد. به نظر شما اهداف وی از این سفر چه بوده است؟
در دولت ترامپ روابط ایالاتمتحده بااسرائیل بسیار نزدیک دنبال شده است. میتوان این رویکرد را یک تغییر عمده نسبت به دوران ریاست جمهوری اوباما به حساب آورد. در مبارزات انتخاباتی، دونالد از صلح بین اسرائیل و فلسطین حرف به میان آورد؛ صلحی که لزوماً شامل دولت فلسطینی نیست. ترامپ همچنین تمایل خود را به تغییر سفارت آمریکا از تلآویو به بیت المقدس ابراز کرد.
در مجموع، فکر میکنم که ترامپ زمان زیادی را صرف تلاش برای میانجیگری مذاکرات صلح خواهد کرد. کما اینکه در نخستین سفر خارجیاش، زمان زیادی را برای گفتوگو با نتانیاهو و محمود عباس صرف کرد. اگر او در ایجاد یک توافق موفق شود این موضوع تأثیر بزرگ و مثبتی بر میراث ریاست جمهوری او خواهد داشت. البته این اقدام، بسیار دشوار خواهد بود. هر یک از رؤسای جمهور آمریکا از جیمی کارتر گرفته تا اوباما تلاش کردند تا یک قرارداد صلح را به سرانجام برسانند اما در کار خود موفق نبودهاند؛ بنابراین به نظر من احتمال یک توافق پایدار میان اسرائیل و فلسطین کم است.
فکر نمیکنم که ترامپ زمان زیادی برای تغییر سفارت در دوره اول خود صرف کند. اگر ترامپ در سال 2020 دوباره انتخاب شود، پسازآن او برای این تغییر فشار وارد میکند.
ترامپ در سفر خود به ریاض، قرارداد تسلیحاتی به ارزش 110 میلیارد دلار را نهایی کرد. این توافق با درگیریهای منطقه چه ارتباطی دارد؟ این خرید به چه میزان با حملات رژیم سعودی علیه غیرنظامیان یمن مرتبط است؟
پیشینه توافق تسلیحاتی به دوران ریاست جمهوری اوباما بازمیگردد وآغاز مذاکرات حتی قبل از شروع رسمی درگیری در یمن بوده است. طبیعی است که یمن مؤلفه مهمی در توافق تسلیحاتی به حساب آید، اما عربستان سعودی مدتهاست که از ایالاتمتحده اسلحه خریداری میکرده است. قطعاً درگیری یمن اندازه و دامنه توافق را افزایش داده اما در آمریکا، این توافق با درگیری وسیع علیه داعش مرتبط شده است. اگرچه درگیری در یمن بسیار پیچیدهتر از داعش است؛ اما هدف سیاست خارجی آمریکا محدود کردن داعش است. به همین خاطر آزادی عمل بیشتری به ارتش عربستان داده شده است.
بسیاری از تحلیلگران در ایالاتمتحده و انگلستان، تحولات خاورمیانه را به عنوان یک بازی شطرنج بین عربستان و ایران میبینند. از سویی از زمان انقلاب ایران در سال 1979، ایالاتمتحده و ایران در رابطه متضادی بودهاند. درنتیجه، آمریکا به دنبال تقویت یک بازیگر تعادل گر در برابر ایران است. قبل از تهاجم عراق به کویت در سال 1990، عراق متحد اصلی آمریکا بود. از آن زمان به بعد عربستان به عنوان یک بازیگر یاری کننده منافع غرب در منطقه شکاف موجود را پر کرده است.
از مارس 2015، ائتلاف عربی عربستان با پشتیبانی آمریکا، انگلستان و فرانسه، یمن را زیر حملات هوایی شدید خود قرار داده و امروز شاهد این واقعیت هستیم که فروش تسلیحات نظامی از سوی انگلستان به رژیم سعودی در حال افزایش است. اگرچه سازمان حقوق بشر میگوید که بریتانیا باید تمام فروش تسلیحاتش به عربستان سعودی را متوقف کند اما انگلستان هرگونه توقفی در فروش سلاح به این کشور را رد کرده است. آیا میتوان ادعا کرد که نوعی ریاکاری در رفتار کشورهای غربی، بهویژه انگلستان وجود دارد؟
در واقع فروش سلاح به عربستان سعودی به درگیری گستردهتری مرتبط است که داعش بخشی از آن است. بااینحال، پیچیدگی اوضاع یمن و بهصورت گستردهتر در خاورمیانه مؤلفهای است که در تصمیم دولت انگلستان برای ادامه فروش اسلحه به عربستان سعودی مؤثر است. از لحاظ استراتژیکی، بریتانیا و ایالاتمتحده در موقعیتهای مشابه هستند. اگرچه عربستان سعودی برای آمریکا و انگلستان یک متحد ایدهآل نیست؛ اما رابطه با این کشور عربی در جهت اهداف سیاست خارجی این کشورها در خاورمیانه است؛ اهدافی که در جهت ثبات بیشتر در منطقه مقابله با ایران تعریف میشوند.
درهرصورت اوضاع در یمن دلخراش است و اقدامات زیادی لازم است تا درد و رنج غیرنظامیان را کاهش دهد. توجه بیشتری باید نسبت به درگیری یمن از سوی غرب صورت پذیرد.
شواهد بسیاری زیادی از نقض حقوق بشردوستانه توسط ائتلاف به رهبری عربستان وجود دارد که ادامه حمایت از رژیم سعودی را بسیار سخت میکند. همچنین یک نظرسنجی عمومی که برای مبارزه علیه تجارت اسلحه (CAAT) انجام شد نشان داد که تقریباً دوسوم انگلیسیها، 62 درصد، معتقدند که فروش سلاح به ریاض، بزرگترین مشتری سلاح بریتانیا، «غیرقابلقبول» است. چرا کشورهای غربی و انگلستان دست از فروش اسلحه به بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان برنمیدارند؟
دولت انگلیس، آلسعود را به عنوان متحد اصلی خود در خاورمیانه و شمال آفریقا میبیند. عربستان اگرچه از نظر دموکراسی و حقوق بشر نامطلوب است؛ اما به منظور حفظ اهداف دولت بریتانیا، بهترین وسیله برای حفظ ثبات در منطقه و مقابله با ایران است. از طرفی این حمایت به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است؛ چراکه بسیاری از مردم انگلستان به دنبال کاهش نقش لندن در حمایت از عربستان هستند.
چندی پیش نیروهای آل خلیفه به خانه آیتالله شیخ عیسی قاسم مرجع تقلید شیعیان بحرین یورش بردند و بعد از درگیری این روحانی برجسته را دستگیر کردند. این اقدام را چگونه ارزیابی می کنید؟
دستگیری شیخ عیسی قاسم به بازی شطرنج میان ایران و عربستان که قبلاً هم اشاره کردم مرتبط است. شیخ عیسی قاسم یک شخصیت کلیدی در میان مخالفان و جمعیت شیعه بحرین است که به عنوان بخشی مهمی از بیداری اسلامی به حساب میآید. از آرمانهای دموکراتیک و میل گسترده مردم برای آزادسازی از رژیمهای خودکامه در خاورمیانه تحت عنوان بیداری اسلامی حمایت میکنم.
امیرمحمد اسماعیلی
انتهای پیام
ویژه نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.
نظر شما