علی محمدزاده: در خبرها آمده است فردی که به صورت غیرقانونی نسبت به جمعآوری و سوزاندن پسماندها و ضایعات اقدام میکرد، دستگیر و پس از طی مراحل قانونی رسیدگی به پرونده در دادسرا و دادگستری شهرستان البرز به جرم تهدید علیه بهداشت عمومی به تحمل یک سال حبس محکوم شد.
بی تعارف باید گفت ازشنیدن اخباری از این دست کمی خوشحال میشویم چون باید روزی به رفتارهای مخاطره آمیزمان پایان دهیم، از تخریب محیط زیست دست برداریم و آن قدر حساس باشیم که هر کداممان مانند مأمور پلیس به محض دیدن یک تخلف وارد عمل شویم و از تداوم آن جلوگیری کنیم.
اما راستش را بخواهید چیزهایی را هم میبینیم که غصه دارمان میکند مثل اینکه هکتارها جنگل به زباله دان رسمی تبدیل میشود و همه هم خبردار هستند، اما آب از آب تکان نمیخورد! اگر واقعاً متولیان محیط زیست به حرفهایی که میزنند، اعتقاد داشته باشند با تمام توان مقاومت میکنند تا وزارت کشور به عنوان نهاد متولی امور شهرها با اعتباری اساسی چارهای بیندیشد.
کمی آن سوتر از همین زباله دانهای جنگلی اتفاق تلخ دیگری رقم میخورد که گویی هیچ کس آن را نمیبیند. اگر به سواحل شمالی رفته باشید، حتماً لولههای قطور پسماند شهرهای ساحلی را دیده اید که مستقیماً به دریا میریزند. به طور مثال در شهری مانند بابلسر با فاصله چند صد متر میتوان با صحنههای حیرت آوری روبهرو شد که فاضلابهای شهری در نزدیکترین نقطه به محدودههای سالم سازی وارد دریا میشود.
چند روز قبل هم در خبرها داشتیم که بار میکروبی نزدیک به ۲۰ منطقه شنا در سواحل شمالی در مرز خطرناکی قرار گرفته و خطرات جدی برای مردم دارند.
البته این اتفاق در سواحل جنوبی هم رخ میدهد و مسئولان بهداشتی هرمزگان ورود فاضلاب شهری بندر عباس به دریا را یک تهدید جدی برای محیط زیست میدانند.
حال با این اوصاف این پرسش مطرح است که چرا آلودگی جنگل و دریا مجازات ندارد؟ شاید تصور اینکه سازمان محیط زیست شکایتی علیه دولت مطرح کند در حد محال باشد، ولی سازمانهای مردم نهاد دوستدار طبیعت میتوانند برابر قانون چنین شکایتی را مطرح کنند که قصور و کم کاری دولت (البته همه دولتهای گذشته هم سهیم هستند) در تخصیص اعتبار و اولویت دادن مقابله با آلودگی جنگل و دریا به شکل رسمی و گسترده واضح است و یک بار برای همیشه به این داستان سیاه پایان داد.
خلاصه اینکه اگر مسئولان دلسوز باشند، پول بیشتری اختصاص میدهند تا فعلاً زبالههای این شهرها به خارج استان و جایی کم خطرتر منتقل شود و همزمان کارخانجات زباله سوز و سامانههای تفکیک و تبدیل به محصولات مفید را میسازند یا با همتی تمام عیار فاضلابهای ورودی به دریا را در محلی جمع آوری و به تصفیه خانه شهرهای بزرگ یا به مناطق دیگر منتقل میکنند و در کنار آن پیگیر ایجاد تصفیه خانههای مورد نیاز میشوند، ولی گویا تمام این نقشهها در حد رؤیا باقی خواهند ماند، همچنانکه در سالهای اخیر بر مساحت زباله دانهای جنگلی افزوده شده است. تنها میشود گفت که ای کاش میشد...
نظر شما