تحولات منطقه

«مریم جوادی» اهل استان فارس است و در شهرستان جهرم زندگی می‌کند. او فارغ‌التحصیل رشته مدیریت دولتی و کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر از دانشگاه هنر نیشابور است. گرچه خودش قبول ندارد، اما ظاهراً همین درس‌های عجیب و غریبی که خوانده باعث شده بتواند گالری هنری آرتادخت را با گسترش هنرهایی چون نماکاشی، آرسینا، دکوپاژ، ویترای، نماخشت، نما آینه و ده‌ها هنر دیگر به‌همراه تعدادی از جوانان شهرش، راه بیندازد و برای خودش و دوستانش کسب و کار درست کند. اگر دوست دارید درباره مریم و گالری و دوستانش بیشتر بدانید، در این گفت‌وگو با ما همراه باشید.

بیا این‌ور بازار...!
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

روی پای خودت بایست

مریم پیش از آن‌که خودش را معرفی کند، از گالری کوچکی که راه انداخته و محصولاتش و این‌که چطور به اینجا رسیده می‌گوید: «بعد از فارغ‌التحصیلی در بازار کار نتوانستم برای خود کاری مناسب با ایده‌ها و روحیات خود پیدا کنم. درحقیقت اصلاً نتوانستم کاری پیدا کنم. بنابراین به این نتیجه رسیدم که روی پای خودم بایستم و تصمیم گرفتم با استفاده از هرکاری که بلد هستم و توانایی انجامش را به بهترین شکل دارم، برای خودم  شغلی دست و پا کنم. در قدم اول به خودم نگاه کردم تا ببینم شخصاً دارای چه هنرهایی هستم و توانایی انجام چه‌کارهایی را دارم و کدام‌یک را می‌توانم بهتر از بقیه انجام دهم.»

مسیرهای متفاوت را تجربه کن

مریم پیش از آن‌که موفق به راه‌اندازی گالری هنریش بشود، مسیرهای متفاوتی را تجربه کرده است و در این‌باره می‌گوید: «از آنجایی‌که به کار طراحی صحنه و لباس بسیار علاقه‌مند بودم، به نزد یکی از کارگردانان مطرح سینما رفتم، اما چون بازهم توانایی مالی رفتن به سر صحنه و اقامت برایم مشکل بود، به شهر خودم  بازگشتم و سعی کردم با سرمایه‌ای که خانواده برایم فراهم کردند گالری کوچکی راه‌اندازی کنم. از طراحی کفش شروع کردم، اما بازهم برای شروع پرهزینه بود. مدتی هم برای طلافروشی‌ها و رستوران‌ها شروع به طراحی کردم، اما باز به این نتیجه رسیدم که باید کاری ارائه دهم که خلاقانه‌تر باشد. تا این‌که خانواده دوباره به کمکم آمدند و مکانی را به‌عنوان کارگاه در اختیارم گذاشتند. هرچند این کارگاه نیاز به تعمیرات اساسی دارد، اما بسیار برای من مفید بود و من در آن شروع به تولید کالاهای کم‌هزینه‌تر کردم.

راهت را پیدا کن

مریم در کارگاه کوچک و ساده‌اش تقریباً از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را تولید می‌کند. خودش درباره محصولات متنوع کارگاهش می‌گوید: «برای تولید سعی کردم از قاب آینه گرفته تا ساعت، جا ادویه‌ای، تابلو و بشقاب تولید کنم و ببینم کدام‌یک بازار بهتری دارد. برای تولید این محصولات از چوب، سفال، شیشه، سیمان، گچ، انواع لعاب‌ها و رنگ‌ها استفاده کرده‌ام. در سال گذشته که اولین سال شروع فعالیتم بود، همچنان درحال آزمودن و کسب تجربه برای پیدا کردن بازار فروش بودم. خدا را شکر در حال حاضر راه را پیدا کرده‌ام و کالاهایی را که با استقبال و فروش بیشتری روبه‎رو شده‌اند گزینش کرده‌ام.

با ایده‌های خوب ملاقات کن

مریم معتقد است تحصیلاتش چندان در کسب و کار امروزش مؤثر نبوده، اما من در حین گفت‌وگو متوجه می‌شوم که خواندن درس مدیریت و اطلاعات آکادمیک درباره هنر چندان هم در امروز او بی‌تأثیر نبوده و خودش در این‌باره می‌گوید: «در رابطه با تحصیلاتم باید بگویم که من عملاً در دانشگاه هیچ آموزشی ندیده‌ام، اما آنچه به من کمک کرد، آشنایی با سایر هنرمندان و دیدار از تجربه‌های خلاقانه آن‌ها بود. من همیشه ایده‌های زیادی برای خلاقیت و تولید انواع محصولات هنری داشته و دارم و همیشه می‌دانستم که دنیای هنر برای من بهترین گزینه برای رشد و پیشرفت است. چون کار هنری تقریباً همیشه بهترین کاری بوده که می‌توانسته‌ام به نحو احسن انجامش دهم.»

از دیگران حمایت کن

مریم درباره سر و سامان دادن به کسب و کارش و همکارانش می‌گوید که دارای توانایی‌های متفاوتی هستند: «برای این‌که به این شغل سر و سامان بدهم، به این نتیجه رسیدم که انباری خانه‌مان را خالی کنم و بسازم و پولم را به‌جای سرمایه‌گذاری در بانک، در این‌کار خرج کنم. شروع این‌کار بدون هیچ کمکی و تنها با آزمون و خطا با دشواری‌های بسیاری همراه بود. برای استفاده از نیروی تولید هم سعی کردم از نیروهای خاص مثل بچه‌های کم‌توان جسمی شروع کنم. در این فکر هستم که اگر از این تولیدات حمایت بشود، از هنرمندان بیشتری که همه جوان و باانگیزه هستند برای تولید استفاده کنم.

برای معرفی کارت خلاقیت داشته باش

 مریم برای معرفی کارهایش مسیرهای جالب و متنوعی را طی کرده و این‌طور توضیح می‌دهد: «برای معرفی این هنرها در اسفندماه ۹۵ در یکی از سالن‌های شهرستان جهرم نمایشگاه بزرگی ترتیب داده شد و برخی از تولیدات را برای معرفی به‌عنوان هدیه برای رادیو و چند نفر از هنرمندان سینمایی ارسال کردم. برای انتقال این هنرها نیاز به آموزش است که خودم شخصاً آموزش می‌دهم. آشنایی با جنس و نوع رنگ، آشنایی با چوب، سفال، سنگ و سیمان و... لازم و ضروری است. اما آنچه از همه این‌ها مهم‌تر است، داشتن ایده و خلاقیت و روحیه تعاون و همکاری است. در این‌کار داشتن ایده‌هایی که هرروز متولد می‌شوند بسیار مهم است، چون با داشتن رقیب تازه باید بتوانید با نوآوری‌های هرروزه مانع تکراری شدن و خستگی مخاطب شوید.»

حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باش

مریم وقتی درباره داشتن ایده و نوآوری صحبت می‌کند، به یاد دردسرهایی که درمورد کپی‌کردن کارها و ثبت برند کشیده می‌افتد و می‌گوید: « اکثر کارها و طرح‌ها، طرح‌های خودم هستند، اما از بعضی از نقاشی‌های داخلی و خارجی هم الهام گرفته‌ام. همیشه سعی کرده‌ام کاری متفاوت ارائه دهم و همیشه حرفی تازه برای گفتن داشته باشم. کاملاً مشخص است که هیچ‌کس از این‌که از ایده و فکرش کپی ‌برداری بشود راضی نیست، چون همه برای فکر و ایده‌هایشان زحمت می‌کشند، خصوصاً من که در این‌مدت مشکلات زیادی برای این‌کار داشته‌ام و برای ثبت برند و طراحی‌هایم اقدام کرده‌ام. اما چون نمی‌توانم هزینه‌های سنگین ثبت آثارم را فراهم کنم، فعلاً از ثبت برند صرف‌نظر کرده‌ام. به‌نظرم باید قانون کپی‌رایت در ایران عملی بشود تا هنرمندان مجبور نباشند هنرشان را مخفی کنند و مایل به ارائه کار در فضای مجازی نباشند. خیلی‌ها به من گفتند که آثارت را در فضای مجازی منتشر نکن، اما فکر می‌کنم هنری که از ترس کپی شدن در معرض دید قرار نگیرد، ارزشمند نیست؛ چون هنر برای دیدن است، نه برای مخفی کردن در پستوی خانه‌ها.»

به فکر بازار فروش باش

مریم درباره توسعه کسب و کارش می‌گوید: «به احتمال زیاد در سال جدید برنامه کاری‌ام را تغییر خواهم داد. من در زمینه تولید تنها بوده‌ام و با این‌همه مدت‌هاست دوست دارم کارهای کارگاه را به کشورهای خلیجی و عربی صادر کنم. اما می‌دانم که این‌کار به‌تنهایی و بدون داشتن رابط و نظارت یک ارگان دولتی ممکن نیست، چون یک شخص به‌تنهایی نمی‌تواند همزمان مدیر، تولیدکننده، فروشنده و بازاریاب باشد. برای رشد و پیشرفت چنین محصولاتی باید اشخاص دیگری در این زمینه همکاری داشته باشند تا این تولیدات علاوه‌بر تولید انبوه، دارای یک بازار آماده برای فروش باشد. من به‌دنبال چنین افرادی بوده‌ام و اتفاقات خوبی در این زمینه افتاده که البته کافی نیست. در همین‌جا از دوستان سینمایی خصوصاً جناب آقای داریوش فرهنگ که بدون هیچ توقع و چشمداشتی به ما کمک کردند، نهایت تشکر و قدردانی را دارم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.