تحولات منطقه

ماه رمضان امسال هم به پایان راه رسید. حالا بهترین زمان ممکن برای بالا و پایین‌کردن پرونده تلویزیون در یک ماه گذشته است. خوشبختانه یا متأسفانه، هرچه برنامه‌ها و سریال‌های سیما را بررسی کردیم، باز هم «ماه عسل» را بهترین گزینه برای نقد و بررسی دانستیم.

شما قهرمان این داستان هستید
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

علیرضا گرانپایه/ ماه رمضان امسال هم به پایان راه رسید. حالا بهترین زمان ممکن برای بالا و پایین‌کردن پرونده تلویزیون در یک ماه گذشته است. خوشبختانه یا متأسفانه، هرچه برنامه‌ها و سریال‌های سیما را بررسی کردیم، باز هم «ماه عسل» را بهترین گزینه برای نقد و بررسی دانستیم. خوشبختانه از این لحاظ که کار ما برای تمرکزِ بیشتر روی یک برنامه راحت‌تر شد و متأسفانه به این علت که باز هم مثل چندین سال گذشته در غیاب «پایتخت» سیروس مقدم، هیچ سریالی نتوانست موج خوشایندی در بین مخاطبان ایجاد کند تا جایی که تلویزیون برای پر کردن کنداکتور خود مجبور به استفاده از سریال‌های خارجی شد! خلاصه آنکه می‌خواهیم کمی در مورد «ماه عسل» و احسان علیخانی و نکات مثبت و منفی این برنامه پربیننده تلویزیونی با هم حرف بزنیم.



قهرمانان آشنا

چرا برنامه «ماه عسل» باید در سال‌های مختلف مورد اقبال مخاطبان تلویزیون با سلایق مختلف قرار بگیرد؟ پاسخ به این سؤال شاید بتواند تکلیف ما را از همین ابتدای کار مشخص کند. احتمالاً هر یک از ما که چند سالی است پای این برنامه نشسته‌ایم، برای خودمان استدلال‌های مختلفی در این زمینه داریم. احسان علیخانی به عنوان مجری برنامه شاید یک پاسخ خوب به این پرسش باشد؛ با توجه به اینکه در ۲ سالی که مجری «ماه عسل» تغییر کرد، به طرز عجیبی از مخاطبان این برنامه کاسته شد. زمان پخش مناسب این برنامه هم قطعاً یکی از جواب‌های مهم است. چه زمانی بهتر از دقایق پایانی قبل از افطار در ماه رمضان؟ همان زمانی که بیشتر مردم ترجیح می‌دهند کنترل‌به‌دست مقابل تلویزیون لم بدهند. تمام این فرضیه‌ها می‌تواند پاسخ سؤال ما را بدهد ولی احتمالاً باید رمز موفقیت ماه عسل را در موضوع مهم‌تری پیدا کنیم. جنس «ماه عسل» کاملاً متفاوت از برنامه‌هایی است که در سال‌های ابتدایی این برنامه در صدا و سیما متداول بود. برنامه‌های گفت‌وگومحور اکثراً با حضور چهره‌های شناخته‌شده سیاسی، فرهنگی و ورزشی اجرا می‌شد تا مجری بتواند به کمک محبوبیت مهمان‌هایش تعداد بینندگان را افزایش دهد. مثال این برنامه‌ها هم «شب شیشه‌ای» با اجرای رضا رشیدپور بود که توانست کلی مخاطب را با خود در تلویزیون همراه کند. احسان علیخانی در «ماه عسل» به سراغ آدم‌هایی رفت که قبل از حضور در برنامه، هیچ‌کسی از آن‌ها شناخت نداشت. «ماه عسل» برای ما قهرمان‌هایی خلق کرد که ظاهراً هیچ فرقی با ما نداشتند؛ قهرمان‌هایی که می‌توانستیم به‌راحتی با آن‌ها همذات‌پنداری کنیم و خودمان را در موقعیت آن‌ها قرار دهیم.



برگ برنده

شما برای دیده‌شدن یک برنامه تلویزیونی نیاز به برگ برنده دارید. «نود» بدون عادل فردوسی‌پور، «خندوانه» بدون شخصیت جناب‌خان، «هفت» بدون مسعود فراستی و «ماه عسل» بدون اجرای احسان علیخانی نمی‌توانستند خودشان را در بین برنامه‌های پربیننده صدا و سیما قرار دهند. هرچه منتقدان از مدل رفتاری علیخانی روی آنتن، پُرحرفی‌هایش مقابل مهمان‌ها و پُررویی‌هایش انتقاد کنند ولی سخت می‌توان قبول کرد که این برنامه بدون اجرای مجری جوانش بتواند ۱۰ سال در کنداکتور شلوغ شبکه ۳ برای خودش جای ثابتی دست و پا کند. البته باید چند آیتم دیگر هم به برگ‌های برنده «ماه عسل» افزود. تیتراژهای ابتدایی برنامه به کمک دوستان خوانندة آقای مجری همیشه مانند بمب صدا کرده است (البته تیتراژ امسال را نادیده بگیرید). مهدی یراحی جوان به کمک همین برنامه توانست وارد دنیای موسیقی پاپ شود و هنوز هم آهنگ مرحوم مرتضی پاشایی برای تیتراژ «ماه عسل» به عنوان یکی از محبوب‌ترین آهنگ‌های این خواننده سرشناس شناخته می‌شود. حالا که حرف از برگ برنده به میان آمد، باید از طراحی‌های دکور و صحنه متفاوت «ماه عسل» هم حرف بزنیم؛ دکورهایی که نه‌تنها نمای بصری فوق‌العاده‌ای به مخاطبان تلویزیون می‌دهد بلکه کاملاً با حال و هوا و فرم برنامه هماهنگ است. البته دکور امسال هم اولین دستمایه شوخی با «ماه عسل» را در فضای مجازی فراهم کرد؛ شوخی‌هایی که دکور این برنامه را با ترکیدن یک تخم مرغ در مایکروفر مقایسه می‌کردند!



تیترهای تکراری

تیتر برنامه‌های احسان علیخانی قابل پیش‌بینی است و همین موضوع به بزرگ‌ترین مشکل دو سه سال اخیر «ماه عسل» تبدیل شده است. تیترهای تکراری یعنی اینکه مردم با کمی ضریب خطا می‌توانند قبل از شروع ماه مبارک رمضان مهمانان و روند تولید برنامه ماه عسل را حدس بزنند. علیخانی مثل قبل نمی‌تواند هر شب مخاطبانش را غافلگیر کند و برایش برنامه جدید داشته باشد. یک معتاد که خانواده‌اش او را رها کرده‌اند، یک اهداکننده عضو بدن، یک فرزند که از مادرش جدا شده و... . مدل روایت موضوعات هم که پیش‌تر با حس غافلگیری شدیدی در مخاطبان همراه می‌شد، دیگر اصلاً و ابداً جذابیت ندارد تا جایی که مثلاً مردم روز قبل از حضور پدرِ خواهران منصوریان در برنامه، در صفحات اجتماعی به خواهرها هشدار داده بودند که احتمالاً با پدرتان روبه‌رو شوید؛ کاری که شد تا مشخص گردد که دیگر دست تیم برنامه‌سازی «ماه عسل» برای مردم رو شده است.

البته احسان علیخانی در ابتدای اولین برنامه امسال خود تأکید کرد که برای چندین بار ایدة یک برنامه جدید را به مدیران سیما داده ولی خب، مدیران هنوز هم دلشان ساخت «ماه عسل» را می‌خواهد. شاید استدلال مدیران تلویزیون برای ازبین‌نرفتن برند «ماه عسل» طبیعی باشد ولی خب، کاملاً مشخص است که برنامه برای زنده‌ماندن در سال‌های آینده نیاز به تغییر و تحول جدی در سوژه‌ها و شکل پرداخت دارد.



مسابقه بدبختی

در طول یکی دو سال اخیر علیخانی حسابی حواسش هست که با بغض و اشک‌ سوژه به دست مردم و رسانه‌های مختلف برای متهم‌کردن «ماه عسل» به سیاه‌نمایی ندهد ولی حالا مشکل برنامه فراتر از این حرف رفته است. علیخانی شاید بتواند با انتخاب سوژه مناسب و مدیریت رفتار خودش، گریه و اشک برنامه را کم کند ولی رفتار عجیب بعضی از مهمانان گاهی «ماه عسل» را به یک مسابقه دوی بدبختی تبدیل می‌کند؛ مسابقه‌ای که هر کدام از مهمانان سعی دارند خود را بدبخت‌تر از دیگران جلوه دهند! فردی به بهانه اهدای عضو مهمان برنامه است. بحث درباره کبد دریافتی فرد بالا می‌گیرد ولی به‌یک‌باره همه‌چیز تغییر می‌کند. مهمان موضوع حرف‌هایش را به سمت مشکلات دوران دبیرستانش می‌برد و از فقر آن دوران می‌گوید و اینکه برای به‌دست‌آوردن پول زندگی، یخ می‌فروخته است و...! مهمان عزیز! این‌ها چه ربطی به پیوند کبد دارد؟ مردم با دیدن «ماه عسل» این حس را پیدا می‌کنند که گاهی باید خودشان را بدبخت‌تر از دیگران نشان دهند و باید برای خود حس ترحم بخرند تا بیشتر از دیگران به شهرت برسند. این همان مشکلی است که امسال بدجور گریبانگیر بعضی از مهمانان بود تا جایی که اصلاً ما متوجه نمی‌شدیم که دقیقاً بعضی از حرف‌ها چه ربطی به ما و میلیون‌ها بیننده دیگر دارد!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.