*خسرو معتضد
اصلاً دولت در مورد تأمین مسکن مسئولیتی ندارد! بتازگی یکی از مسئولان مرتبط با مسکن مهر گفته است: بانک مرکزی دیگر برای مسکن مهر اعتباری نمیدهد و چند هزار مسکن مهر که قرار بود تمام شود و تحویل خریداران گردد، سر در هواست.
مردان جوان بیکارند، کار نیست، تمام پستها پر شده است. دولت نمیتواند هر سال ۵ میلیون دانش آموخته دانشگاهها را سر کار ببرد. براستی اگر این همه پست سازمانی در وزارتخانهها و سازمانها موجود نیست، چرا دولت یقه بخش خصوصی را رها نمیکند؟
در سال ۱۳۵۸ هشتصد شرکت و کارخانه خصوصی طبق تصمیماتی که از مغزهای متفکر سوسیالیستها میتراوید، ملی یعنی خصوصی شدند، بانکها و بیمههای خصوصی دولتی شدند. بسیاری از برندهای بزرگ طبق افکار خام و ناپخته امثال بنیصدر کم تجربه و دیگر دست اندرکاران دو آتشه آن زمان دولتی شدند. حتی به کالباس و سوسیس سازی آرزومانیان هم که بیچاره ارمنی مهاجر از روسیه به انقلاب گراییده سال ۱۹۱۷ به ایران پناهنده شده بود، رحم نکردند و محصولی را که به سراسر خاورمیانه صادر میشد، دولتی کردند. آن یکی دیگر میکائیلیان را نمیدانم، خصوصی بود دولتی شد یا خیر؟ همه را دولتی و تلنبار بودجه دولت کردند.
کتابفروشیهای امیرکبیر را مصادره کردند. کفش ملی و چند شرکت کفش دیگر را که به شوروی و چکسلواکی و رومانی و مصر کفش صادر میکردند و شاید هزار فروشگاه داشتند، ملی کردند. رفتم یک مجلس عروسی در جاده قدیم دماوند، کارخانه بزرگ مونتاژ تلویزیون و رادیو و سایر وسایل الکترونیکی بود. دیدم در باشگاه آنجا جشن عروسی برگزار است. دهها تالار غرق سکوت و تاریکی پر از وسایل مونتاژ بود. بیانصافها ملی کردید، چرا تعطیل کردید؟ هتلی بود در دربند. هتل دربند، شهرت جهانی داشت. بیست - سی سال بود داشتند تعمیرش میکردند. نام و ابهتی داشت این هتل سلاطین، سفرا، وزرای مختار خارجی، هنرمندان، سیاحان در آنجا اقامت میکردند، آن هم متروکه شد. نمیدانم راهاندازی شده یا نه؟ دیدید بر سر پلاسکو چه آمد؟
صحبت، صحبت میآورد. در روزنامههای چاپ مشهد خواندم «خرچنگهای سیاه» را که به دختران و زنان تجاوز میکردند بازداشت کردهاند، هر روز باندهای دیگری از متجاوزان کشف میشود. کرکس و روباه و کفتار و گرگ و شاید در آینده مارهای خط و خالی و سوسمارهای رنگارنگ و روباههای مشنگ و گرازهای خاکستری.
خانمها چرا سوار هر خودرویی میشوید؟ چرا هر کس جلوی پایتان ترمز میزند تشریف فرما میشوید داخل خودرو، دیگر مشهد تاکسی ندارد؟ مگر مشهد تاکسی سرویس ندارد؟ مگر مشهد مترو ندارد؟ مگر مشهد اتوبوس و مینی بوس ندارد؟
بنده با این سن و سال و هیکل درشت وقتی بدون خودرو باشم، سوار هر خودرو شخصی نمیشوم و احتیاط میکنم، شاید سرنشینان به کیف بزرگ دستی پر از کاغذ و مدرک تاریخی من چشم طمع دوخته آن را پر از اسکناس و چک پول بدانند و بلایی سرم بیاورند!
راستی شما با چه جرئت، با اتکا به چه نفسی سوار هر خودرو میشوید؟ خودم دیدهام چطوری سوار میشوند! خانمی که خرچنگهای سفید (این یکی غیر از آن باند خرچنگ سیاه است) او را ربوده و مرتکب جسارت به ایشان شدهاند، به رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی میگوید: در فضای مجازی آشنا و کنجکاو شدم بروم ببینم آخرش چه میشود؟ آخرش این شد که دیدید و به سرشان آمد.
ازدواج امر پسندیدهای است، اما ازدواجی که از فضای مجازی آغاز شود و با کنجکاوی که آخرش چه میشود، به جاده چناران منتهی میشود.
خانم جان نرو، این خانم همه حرفها و واقعیات را نمیگوید. میشود یک جوان دیوسیرت تلفن آدم را همین طور هر کی هر کی به دست آورد و با دختر خانم قرار بگذارد؟ قرار بگذارد، چرا رفتی؟ چرا سوار اتومبیلش شدی؟ در گذشتهها متجاوز را وادار به ازدواج با دختر فریب خورده میکردند، اکنون اعدام میکنند. اعدام هم که بکنند برای آن دختر چه ثمری دارد، زیرا زندگیاش نابود شده است. ماده قانون را عوض و تکلیف و مجبور به ازدواج کنید. این روزها زندگی آن قدر سخت است که طرف روزی هزار بار اعدام میشود.
نظر شما